پروزه «عبور از روحانی» به کجا میرسد؟
اظهارات اصلاح طلبان در جغرافیای تشکیلاتی خود حول انتقاد از «دولتِ تدبیر و امید»، «مجلس» و «شورای شهر» میچرخد که ترجیعبند آن «ناکارآمدی اصلاحات» است.
خبرگزاری مهر: زنگ خطر اصلاحات به صدا درآمد؛ زنگ خطری که در پیش روی خود انتخابات «یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی» و «سیزدهمین دوره ریاست جمهوری» را میبیند و باعث میشود که تشکلها و نهادهای سیاسی آرام، آرام از حاشیه خارج شوند و خود را برای آوردگاه مهم مجلس آماده کنند.
آمادگی اصلاح طلبان برای انتخابات آینده با موضع گیریهای روانی نیز روبه رو شده است و چهرههای تأثیرگذار جریان اصلاحات، این روزها با اظهارنظرهای مختلف سعی در تأثیرگذاری بر افکار عمومی را دارند. در این فضاسازی مواضع آنها در جغرافیای تشکیلاتی خود حول انتقاد از «دولتِ تدبیر و امید» و «مجلس» و «شورای شهر» میچرخد و ترجیع بند آن نیز «ناکارآمدی» است.
انتقادها از «ناکارآمدی» در حالی صورت میگیرد که نباید از حافظههای تاریخی خود هم بگذریم؛ زمانی که «شیخ تَکرار» و آیت الله هاشمی رفسنجانی همه توان خود را برای سپردن سکانها به رئیس دولت تدبیر و امید و امیدیهای مجلس و شورای شهر صرف کردند. در تاریخ ثبت شده است که آیت الله هاشمی رفسنجانی پس از به روی کار آمدن دولت روحانی تصریح کرده بود: «دکتر روحانی یک هفته قبل از انتخابات ۹۲، سه درصد رأی داشت که با حمایت «من» به بالای ۵۰ درصد رفت».
از این رو میتوان گفت: مسئولیت کامل خوب و بد این روزها در افکار عمومی به پای اصلاحات نوشته شده است. همانطور که محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی میگوید: «قهرا جامعه هر ناکارآمدی در حوزه دولتی را به پای نیروهای پشتیبان آن دولت مینویسد و حامیان را هم مورد نقد قرار میدهد. در این رابطه چه دولت مقصر باشد و چه ناکارآمدیها با توجه به شرایط بینالمللی معطوف به حوزه پیرامونی و فراتر از دولت باشد، فرقی نخواهد کرد. رویکرد جامعه نسبت به دولت و حامیانش و یکی انگاشتن آنها قطعی است». یا در جای دیگر روزنامه اصلاح طلب شرق مینویسد: «نقش اصلاحطلبان در پیروزی حسن روحانی بر کسی پوشیده نیست و خوب و بد روحانی (یا لااقل بخش زیادی از آن) در محکمه تاریخ قطعاً به پای اصلاحطلبان نوشته میشود».
پس بر همین اساس است که محمد خاتمی در دیدار اعضای فراکسیون امید (همان لیست امیدیهای انتخابات مجلس دهم که پشتوانه «تَکرار» را هم داشتند) میگوید: «آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید میدانم…»؛ پشت و روی دیگر سکه این حرفها اذعان به «ناکارآمدی» است.
بر همین مبنا به سراغ اردوگاه اصلاحات رفتیم تا صدای «اعتراف» به «ناکارآمدی» را مرور کنیم. البته در این شرایط باید این سوال را پرسید که چرا زنگ خطر در جریان اصلاحات برای آوردگاه سال ۹۸ به صدا درآمده است؟ خطری که به دلیل «ناکارآمدی»، در انتخابات آینده برای اصلاحات «تهدید» به شمار میرود.
۱- ناکارآمدی «شورای شهر»
شورای شهر پنجم تهران که تمامی اعضای آن اصلاح طلب هستند از اول شهریور ۹۶ آغاز به کار کرد؛ دو سال از آغاز فعالیت اصلاح طلبان در شورای شهر تهران سپری شده است. در این مدت، کنشگران اصلاح طلب و حتی چهرههای صاحب نام پارلمان تهران به نکات قابل تأملی درخصوص عملکرد شورای شهر اذعان کردهاند.
محسن هاشمی رفسنجانی رئیس شورای شهر تهران و رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی اخیراً در گفتگو با مهر، درباره عملکرد همفکرانش در شورای شهر، گفته بود: «در انتخابات ۱۳۹۶، با آرایی بی سابقه و حدوداً ۳ برابر دورههای قبل نمایندگان خود در شورا را انتخاب کردند، اما توقعات مردم تاکنون برآورده نشده است.»
او همچنین ۴ شهریورماه در هشتاد و دومین جلسه علنی شورای شهر تهران و پس از انتخابات دومین سال از پنجمین دوره شورای شهر تهران، گفته بود: «از مردم عذرخواهی میکنیم که بر اساس رأی تاریخی که به شورای پنجم دادند، نتوانستیم انتظارات آنها را برآورده کنیم.»
یا در جای دیگر روزنامه اصلاح طلب شرق در مهر ۹۷ در مطلبی نوشت: «اینکه نتیجه کار ۲۱ عضو کاملاً یک دست شورا که با رأیی رکوردشکن انتخاب شدند و با یک دولت و مجلس تقریباً هماهنگ و همراه هم همزمان بوده و طیف وسیعی از افکار عمومی و رسانهها هم با خوشبینی به عملکردشان چشم امید داشتهاند، انتخاب دو شهردار ناموفق و بدعملکرد میشود، همان موقعیتی است که گلنکردنش از بهثمرنشاندنش سختتر بود، اما این بازیکنان با هنرنمایی آن را راهی اوت کردهاند».
روزنامه اصلاح طلب ابتکار نیز در آبان ۹۷ در مطلبی نوشت: «تردیدی نیست که انتخاب سه شهردار در یک سال، کارنامهای قابل دفاع برای شورای شهر تهران محسوب نمیشود… نماینده شورای اسلامی شهر تهران نباید فراموش کنند، کرسی نمایندگی در این شورا، چون تیغ دولبهای میتواند هر چه تاکنون رشتهاند، پنبه کرده و حیات سیاسی آنها را به مخاطره بیاندازد.»
علاوه بر این «فاطمه دانشور» عضو اصلاح طلب شورای شهر چهارم نیز میگوید: «عملکرد شورای پنجم به دلایل مختلف تا این لحظه مثبت نبود. مأموریت اصلی این است که اعضای شورای شهر دست به اقداماتی بزنند که سطح زندگی در زندگی روزمره مردم تغییر کند.»
وی ضمن انتقاد از سازوکار انتخابات اصلاح طلبان که منجر به روی کارآمدن شورای پنجم شد، تاکید کرد: «شورای شهر تهران بر اساس تصمیمات شورای عالی اصلاحات حرکت میکند و شورای عالی اصلاحات، سیاسی میاندیشد و همان طور که شورای پنجم توسط این شورا سیاسی انتخاب شد، در مورد انتخاب شهردار نیز سیاسی میاندیشد و این مورد فرصت سوزی است و مردم احساس رضایت نخواهند کرد.»
۲- کارنامه «ناکارآمدی» فراکسیون امید
انتقادات فقط به شورای شهر منحصر نیست و «ناکارآمدی» اصلاحات در مجلس شورای اسلامی هم سکوت اصلاح طلبان را شکست. در همین رابطه قدرت الله علیخانی، فعال سیاسی اصلاحطلب با روزنامه اصلاح طلب آرمان گفتگویی داشت و با گلایه از عملکرد فراکسیون امید، گفت: «بنده به یکی از نمایندگان فراکسیون امید به صراحت عنوان کردم بهتر است برای وخیمتر نشدن اوضاع هیأت رئیسه فعلی فراکسیون امید به صورت داوطلبانه کنارهگیری کنند تا هیأت رئیسه جدیدی برای فراکسیون امید تشکیل شود که کارکرد بهتری داشته باشد.»
همچنین محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران از انتقادهای رئیس دولت اصلاحات نسبت به ضعف عملکرد فراکسیون امید سخن میگوید و تاکید میکند: خاتمی به عنوان شخصیت محوری اصلاحات نقدهایی به ضعف عملکرد فراکسیون امید دارد، بنابراین هیچکس نباید از این انتقادات سازنده برداشت ناصحیح داشته باشد و آنها را نپذیرد.
صادق زیباکلام استاد دانشگاه، اصلاح طلب دیگری است که نقدهای آتشین خود را روانه فراکسیون امید کرد و گفت: که، این ۱۵۰ تا ۱۱۰ نمایندهای که به عنوان فراکسیون امید جمع شدهاند، ظرف این دو سال گذشته به هیچ وجه کارنامه خوبی به جا نگذاشتند.
۳- «دولت» ناکارآمد، اصلاح طلبان «نگران»
کنشگران اصلاح طلب در ماههای اخیر انتقادات تند و تیزی به عملکرد دولت تدبیر و امید روا داشتهاند؛ انتقاداتی که از رویکرد «سیاسی» به «اقتصادی» هم رسید. محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید از تریبون کنگره مجمع فرهنگیان استفاده کرد و ضمن انتقاد از دولت دوازدهم، گفت: ما از دولت و بهویژه از وزرای اصلاحطلب و مدیرانی که با برچسب و عقبه اصلاحطلبی وارد دولت شدند، انتقاد داریم. این افراد باید خود را موظف به پیادهسازی وعدههایی بدانند که مردم برای تحقق آنها به ما رأی دادند.
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی که پیش از این تشکل متبوعش با صدور بیانیهای از عملکرد تیم اقتصادی دولت انتقاد کرده بود میگوید: روحانی یک مدیر نشسته است، درحالی که رئیسجمهوری باید یک مدیر ایستاده و اجرایی فعال در صحنه باشد. دولت حتی در زمینه اقتصاد هم غیرکارشناسی عمل کرد.
صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم انتقادهای به دولتِ روحانی کرد و گفت: این واقعیت را باید پذیرفت که مردم گرفتارند و زندگی شهروندان در مقایسه با قبل سختتر شده است. مردم دولتی میخواهند که مشکلات آنها را درک کند.
وی با بیان اینکه در دوران روحانی بر اساس استراتژی خاص اقتصاد کشورمان در رکود کامل قرار گرفته است، تحریم و رکود شرایط اسفباری را در کشورمان به وجود آورده است، گفته بود، تولیدکنندگان و کارآفرینان دیگر توان فعالیت ندارند، مگر عمر مفید یک فرد چند سال است که ۱۳ سال آن با مشکلات و آسیبهای اجتماعی طی شود.
ماحصل همه این حرفها را حسین کاشفی فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو حزب اتحاد ملت میگوید و عملکرد دولت را «تهدیدی» برای اصلاح طلبان میداند. حسین کاشفی در گفتگو با یک روزنامه اصلاح طلب گفت: مهمترین جایی که میتواند برای اصلاحطلبان در آینده «تهدید» به شمار برود عملکرد دولت است.
پروژه «عبور از روحانی»
و، اما به نظر میرسد اصلاح طلبان این روزها عزم را جزم کردهاند تا حساب خود را از دولت روحانی جدا کنند؛ مخصوصاً زمانی که سعید حجاریان به عنوان تئوریسین اصلاحات پروژه «عبور از روحانی» را کلید میزند.
حجاریان در گفتگویی با تاکید بر اینکه روحانی به هیچیک از شعارهای خود وفادار نمانده است، گفت: «شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش میبخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم. باید گفت که آقای روحانی خودش از خودش عبور کرده است! خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی نداشت؛ بنابراین ما به لحاظ اخلاقی هم نمیتوانستیم وظیفهای در قبال وی داشته باشیم.»
پیش از او هم علی صوفی عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و از وزرای اصلاحطلب در گفتگویی با روزنامه اصلاح طلب آرمان گفته بود: «جریان سیاسی که موجب پیروزی رئیسجمهور شده است، هیچگونه وابستگی به روحانی ندارد. جریان اصلاحات به لحاظ سیاسی جریان مستقلی از روحانی است و تنها در دو انتخابات ریاستجمهوری گذشته از روحانی حمایت کرده است، در نتیجه تنها خوشعهدی و بدعهدی از روحانی باقی خواهد ماند.»
به این اظهارات و ابراز جداییها البته میتوان مواضع اخیر عبدالله ناصری مشاور رئیس دولت اصلاحات را نیز افزود که در گفتگویی تصریح کرد: ما امروز با پدیدهای روبرو هستیم به نام شبکههای اجتماعی. این شبکهها در رأی به روحانی در ۲۹ اردیبهشت بسیار نقش داشتند. اگر روحانی در دولتِ دوم، برنامههایش را پیش نَبَرد و وعدههایش را عملی نکند، همین شبکههای اجتماعی، بدون تصمیم گیری جبهه اصلاحات، بسیار بسیار بی رحمانهتر از آن چیزی که ما تصور کنیم، عمل خواهد کرد. اگر روحانی نجُنبد و خوب عمل نکند، این اتفاق رخ میدهد.
به هر حال، جریان اصلاحات به دلیل ضعف عملکرد در نهادهای انتخاباتی با کاهش سرمایه اجتماعی روبرو شده و همانطور که در بالا بارها و بارها اشاره شده است چهرههای شهیر اصلاح طلب بر آن اذعان کردند و البته بخشی از اعتراف آنها در گزارش لحاظ شد. ماحصل این اعتراف است که رئیس دولت اصلاحات برای انتخابات سال آینده اظهار نگرانی دارد و تئوریسین جریان اصلاحات نسخه «عبور از روحانی» را میپیچد. اما باید دید جریان اصلاحات پروژه «عبور از روحانی» را تا کجا پیش میبرد.
تاکنون که کنشگران سیاسی کابینه حسن روحانی یک به یک با قهر و تشر از دولت خارج شده اند و اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول رئیس جمهور انتقادات تندی را نسبت به ساختار دولت مطرح میکند و همفکرانش نیز به او پیشنهاد میدهند که باید از دولت خارج شود. علی صوفی عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات روز گذشته گفت: تداوم همکاری جهانگیری با دولت به جهانگیری لطمه میزند، بنابراین نمیدانم برای ۱۴۰۰ چیزی از او باقی بماند یا خیر.
بر همین اساس به نظر میرسد یک بخش از پروژه «عبور از روحانی» خروج اصلاح طلبان از سکانداری بخشهایی از دولت است و، اما بخش دیگر «عبور از روحانی» این است که برای همیشه یا حتی مقطعی حسن روحانی و حزب منتسب به او از جریان اصلاحات کنار گذاشته شود که در این صورت باید بررسی کرد که آینده حیات سیاسی حسن روحانی چه اتفاقی را به انتظار میکشد؟