بازیگر «لحظه گرگ و میش» چگونه وارد بازیگری شد؟ +تصاویر
این شبها شاهد حضور المیرا دهقانی در سریال «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان هستیم.
باشگاه خبرنگاران: ورود المیرا دهقانی به عرصه بازیگرى به صورت کاملاً اتفاقى رخ داد؛ او سال اول دانشگاه با یک آگهى آموزش بازیگرى مواجه میشود و مسیر زندگى اش تغییر میکند. آن طور که خودش میگوید خوشبختانه استادى که الفباى بازیگرى را به او آموزش داده (سیامک کمالى سروستانى) به قدرى کلاس هایش جدى و جذاب بوده که دهقانی را شیفته بازیگرى کرد. او از سال ٨٨ دو سال تمام زیر نظر سیامک کمالى سروستانى تمرین هاى فشرده بدن و بیان انجام مى داد. تقریبا روزى ٧ الى ٨ ساعت. سرانجام در سال ۹۰ بعد از دو سال تمرین برای اولین بار روی صحنه رفت و در تئاتر «زمین آبی است مثل پرتقال» به کارگردانی سیامک کمال سروستانی به ایفای نقش پرداخت.
پس از آن در تئاترهاى مختلفى در تهران و شیراز در سبک هاى متفاوت (سورئالیستى، رئالیستى، فرمالیستى) با کارگردان هایی، چون کمالى سروستانى، محمد یعقوبى، میترا مؤمنى، رضا ثروتى و ... همکارى کرد. علاقه شدید دهقانی به بازیگرى باعث شد که در اوقات فراغت هم نمایشهاى تک نفره و پرفورمنس در کافهها و پلاتو هاى خصوصى اجرا کند. در اواخر سال ١٣٩٢ با اجراى تئاتر «پرتره ناتمام از کلاغ سفید» به کارگردانى سپیده کریمى در فستیوال بین الملل دانشکده هنر موفق به کسب بورسیه بازیگرى از دانشکده موسیقى و تئاتر تالین از کشور استونى شد و یک دوره بازیگرى «از تمرین تا اجرا» را در تالین سپرى کرد که تجربه منحصر به فردى بود. یکى از داوران این فستیوال او را براى ایفاى نقش به شهرام شاه حسینى معرفى کرد که اولین تجربه حضور این بازیگر مقابل دوربین در سریال «همه چیز آنجاست» را رقم زد.
در ادامه سریالهای «هشت و نیم دقیقه» شاه حسینى و «سایه بان» برادران محمودى را بازی کرد. در سال ١٣٩٥ تجربه بازى در فیلم کوتاه «قوچ ها» به کارگردانى پیام رضایى تقدیر نامه بازیگرى از کشور شیلى را برای او به همراه داشت.
این شبها شاهد حضور المیرا دهقانی در سریال «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان هستیم. به همین بهانه گفتگویی با او داشتیم که در ادامه میخوانید:
شخصیت واقعی شما شبیه به کدام مقطع سنی یاسمن در سریال لحظه گرگ و میش است؟
شخصیت واقعی من تفاوتهای زیادی با یاسمن دارد؛ همان طور که هیچ دو نفری هم در کره زمین شبیه هم نیستند، این تفاوتها هم از بستری که هر شخص در آن بزرگ میشود، نشأت میگیرد. به علاوه سیر و سلوک درونی و ذهنی خود آدم است، اما اگر بخواهم یکی از مقاطع سنی یاسمن را انتخاب کنم، جوانی یاسمن به من نزدیکتر است. اما قدرت تحمل و انتخاب در سنهای بالاتر یاسمن شاخصههای خود من هم است.
درباره تجربه کار با آقای اسعدیان بفرمایید.
مهمترین شاخصه کار کردن با آقای اسعدیان گذشته از اخلاق حرفه ای، انسانیت، همراهی و همفکری با بازیگر و ایده پذیری ایشان است که منجر به خلاقیت و ایجاد انگیزه در بازیگر میشود. از دیگر شاخصه ایشان فضاسازی درست و ایجاد اتمسفر متناسب با هر سکانس است که باعث میشود در کمترین برداشت به بهترین نتیجه برسیم.
به چه دلیل بازی در نقش یاسمن را پذیرفتید؟
با توجه به سابقه تئاتری که داشتم، علاقه بسیاری به نقشهای چالشی دارم. فکر میکنم برای رسیدن به عمق شخصیت باید تلاش کرد و سختی کشید و دلیل من برای بازی در این نقش این بود که برای خودم چالش داشت.
از سختی کار در سریال «لحظه گرگ و میش» بفرمایید.
بازی در سه دوره زمانی مختلف برای بازیگر آسان نیست و این موضوع سختترین بخش و مهمترین درگیری ذهنی بازیگر در طول فیلمبرداری است. البته فیلمبرداری بیشتر از یک سال زمان برد و تقریباً هر روز آفیش بودم و دوری از خانواده مرا تحت فشار قرار میداد.
کاربا بازیگران مقابلتان چگونه بود؟
بازی کردن در کنار بازیگران سریال گرگ و میش بی نظیر بود؛ اما بازی مقابل اعضای خانواده وحدت به خاطر اینکه اتمسفر این خانواده به فضای عاطفی خود من نزدیک است، دلنشین بود.
سکانس مورد علاقه شما؟
لحظاتی که بازی من حسی و درونی است و بازی چند لایه دارم، بسیار برایم جذاب است. از این دست سکانسها هم در دوران جوانی و میانسالی نقش یاسمن وجود دارد. خودم به شخصه بازیهای درونی را بیشتر دوست دارم.
مونا انوری زاده فیلمنامه نویس «لحظه گرگ و میش» حسهای یاسمن را خیلی زنانه نوشته است. نظرتان در این باره بفرمایید.
در فیلمنامههایی که قهرمان زن دارد، زنان قهرمان با خصوصیات کلیشهای مردانه نمایش داده میشوند؛ اما در این سریال کاراکتر یاسمن با قدرت کاملا زنانه دیده میشود و این موضوع برای من خیلی جذاب بود.
گفتنی است:مجموعه تلویزیونی «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان هر شب ساعت ۲۰:۴۵ روی آنتن شبکه سه سیما میرود. این سریال ۵۰ قسمتی، روایت فراز و فرود زندگی خانواده اصیل ایرانی در طول سه دهه و با محوریت زندگی تنها دختر این خانواده است.