تحلیل اندیشکده آمریکایی درباره سیاست ترامپ درباره ایران
مرکز مطالعات بینالملل و استراتژیک در گزارشی درباره سیاست دولت آمریکا درباره ایران نوشت که این رویکرد به جای تقویت آمریکا در خاورمیانه منجر به تضعیف جایگاه این کشور در منطقه و منزوی شدن آن در میان متحدانش شده است.
خبرگزاری ایسنا: اندیشکده آمریکایی مرکز مطالعات بینالملل و استراتژیک در ادامه نوشت: استراتژی دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای منطقه خاورمیانه نامعقول و آشفته است. دولت به دنبال آن ست که به "معامله قرن" میان فلسطینیان و اسرائیلیها دست یابد و جنگ علیه داعش را دو برابر کند، در حالیکه بهطور همزمان خواهان کاهش مشارکت آمریکا در این منطقه است.
حتی پیش از نشست ورشو که به تازگی در لهستان برگزار شد نیز آشکار شده بود که دولت ترامپ برای خاورمیانه یک استراتژی دارد: "فشار بر ایران تا زمانی که دولت این کشور تسلیم شود". این استراتژی غلط است.
دشمنی ایران و آمریکا ریشههای عمیقی دارد. بسیاری از ایرانیها بر این باورند که آمریکا دهههاست کشورشان را تهدید میکند و آمریکاییها نیز مدتهاست که فکر میکنند سیاستهای ایران یک تهدید امنیتی است. این احساسات همچنان هم در دو طرف به قوت خود باقی است.
این اندیشکده در ادامه با بیان اینکه ایران در طول ۴۰ سال گذشته تلاش کرده با آمریکا به شکلی غیر مرسوم مقابله کند، نوشت: ایران در این سالها از ابزارهایی استفاده کرده است که به قدرتهای دیگر اجازه نمیدهد به اهدافشان در منطقه بدون موافقت ایران دست یابند و این برای ایران یک موفقیت است.
دولت ترامپ نیز بر این باور است که ایران به اندازه کافی صبر جهان را امتحان کرده است. ترامپ استراتژی باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا برای تعامل با ایران را ساده انگارانه و غیر موفقیتآمیز میداند و به همین دلیل تلاش کرده بهطور جامع با ایران مقابله کند. تحریمها بازگشته، تعاملات دیپلماتیک متوقف شده و آمریکا از هیچ اقدامی برای منزوی کردن ایران دریغ نکرده است. با این حال، اهداف آمریکا بهطور دقیق مشخص نیست و تنها به نظر میآید که دولت در حال ارسال این پیام است که آمریکا سختگیریهایش را بیشتر خواهد کرد تا زمانی که ایران عقب نشینی کند.
اما این رویکرد مشکلاتی دارد. اول اینکه، ایران بر این باور استوار است که آمریکا دشمنش است. بنابراین، تغییر در رفتار ایران منجر به توقف فشار آمریکا نخواهد شد بلکه درخواستهای بیشتر را در پی خواهد داشت. دومین مسئله این است که دلیلی وجود ندارد که تصور شود دولت ایران در حال سقوط است و حتی در صورت وقوع چنین اتفاقی تضمینی وجود ندارد که جایگزین آن، با منافع آمریکا هم راستا باشد.
مشکل بزرگتر این است که تاریخ نشان میدهد تحریمهای یکجانبه به ندرت به تغییر رفتار (کشور مورد هدف) انجامیده است، بلکه این تحریمهای چند جانبه است که تغییر رفتار کشورها را در پی داشته است. فشارهای کنونی آمریکا علیه ایران تنها از حمایت چند همسایه برخوردار است که تعامل چندانی هم با ایران ندارند، همین شرایط تأثیر تحریمها بر ایران را به حداقل میرساند. این تحریمها در مقابل یک احساس انزجار از آمریکا در میان متحدانش به وجود میآورد. هر اندازه که آمریکا خود را در میان متحدان و شرکایش منزویتر کند برای ایران بهتر خواهد بود.
مرکز مطالعات بینالملل و استراتژیک در ادامه به ارائه توصیههایی برای اصلاح این رویکرد آمریکا پرداخت و نوشت: برای آمریکا عاقلانهتر این است که یک استراتژی گستردهتر را پیش بگیرد به جای آنکه به ایرانیها فشار بیاورد. واشنگتن باید به همراه متحدان و شرکایش آیندهای را برای آمریکا شکل دهد که این کشور نقشی ماندگار و با دوام در خاورمیانه داشته باشد این در حالی است که سیاست دولت آمریکا در قبال ایران خلاف این عمل میکند. آمریکا نیازمند ائتلافی گسترده است که از منافع واشنگتن در خاورمیانه ازجمله در ارتباط با ایران پشتیبانی کند، اما دولت تنها یک ائتلاف کوچک را گرد هم جمع کرده است.