راز قتل سهیل پس از ۱۴ سال برملا شد
عامل قتل یک راننده پیکان که ۱۴ سال در زندان است از قضات خواست تا برای پروندهاش تعیین تکلیف کنند.
روزنامه ایران: براساس اوراق پرونده شامگاه بیست و نهم شهریور ۸۳ خبر ناپدید شدن پسر ۲۶ سالهای بهنام سهیل اعلام و پرونده در دستور کار پلیس اسلامشهر قرار گرفت.
تحقیقات نشان میداد این پسر با پیکان مسافرکشی میکرد و آخرین بار سه نفر از دوستانش را سوار ماشین کرده بود تا به جاجرود ببرد، اما دیگر بازنگشت.
تلاش پلیس برای افشای راز ناپدید شدن سهیل آغاز شده بود که افسران کلانتری ۲۰۶ بومهن جنازه یک مرد جوان را که طناب دور گردنش پیچیده شده و با ضربههای چاقو از پا درآمده بود را در یک دره پیدا کردند.
مشخصات جنازه با مشخصات سهیل مطابقت داشت. به این ترتیب خانوادهاش به سردخانه پزشکی قانونی رفتند و جنازه پسرشان را شناسایی کردند.
ردیابی عامل یا عاملان جنایت در دستور کار پلیس قرار گرفت و در بررسیها روشن شد خودروی پیکان وی نیز دزدیده شده است. این موضوع فرضیه جنایت با انگیزه سرقت را قوت بخشید.
پلیس در نخستین گام از تحقیق به پرس و جو از دوستان قربانی پرداخت و رد سه پسر ۱۸ ساله بهنامهای حسین، مهدی و حامد را یافت.
پسران جوان که هر سه معتاد بودند سعی داشتند خود را بیاطلاع از مرگ دوست شان نشان دهند، اما به ناچار لب به اعتراف گشودند و گفتند با انگیزه سرقت سهیل را به جاجرود کشانده و او را کشتهاند.
حامد، اما در بخش دیگری از بازجوییها خود را بیگناه خواند و گفت: طبق نقشه از پیش طراحی شده عمل کردیم. حسین دست و پای سهیل را بست و مهدی او را به سمت دره برد. من هم داخل ماشین نشسته بودم. وقتی مهدی و حسین برگشتند گفتند هر کدام از آنها چند ضربه چاقو به او زدهاند. حتی حسین را دیدم که پس از قتل حلقه طلای سهیل را هم از دستش درآورد.
بهدنبال این اظهارات برای حسین و مهدی به اتهام مشارکت در قتل و برای حامد به اتهام معاونت کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری سابق استان تهران فرستاده شد. اما حامد که با قرار وثیقه سنگین از زندان مرخصی گرفته بود دیگر بازنگشت. تلاش پلیس نیز برای ردیابی وی بینتیجه ماند. به این ترتیب حسین و مهدی پای میز محاکمه ایستادند.
در آن جلسه مهدی گفت: سالها است که در زندانم و روز خوش ندارم. از این وضع خسته شدهام و حالا میخواهم حقیقت را بازگو کنم.
وی در تشریح ماجرا گفت: من و دوستانم با انگیزه سرقت سراغ سهیل رفتیم او با پیکانش مسافرکشی میکرد. وقتی به جاجرود رسیدیم حسین و حامد دست و پای سهیل را با طناب بستند. حسین خودش گفت که سهیل را با چاقو کشته است.
این پسر ادامه داد: من و حسین از بچگی دوست صمیمی بودیم و اسم یکدیگر را روی دستانمان خالکوبی کرده بودیم تا همیشه به هم وفادار بمانیم. بههمین خاطر من مشارکت در قتل را گردن گرفتم. حالا هم تاوان این رفاقت را دادهام و حقیقت را میگویم. من فقط در آن ماجرا راننده بودم و هیچ ضربهای به سهیل نزدم.
سپس حسین روبه روی پنج قاضی ایستاد و حرفهای مهدی را تأیید کرد. وی گفت: حالا که مهدی پیمان رفاقت را شکسته و واقعیت را گفته است من هم حقیقت را میگویم تا شاید آرام شوم. من و دوستانم معتاد بودیم و من ضربههای کشنده را به سهیل زدم.
در پایان جلسه هیأت قضایی وارد شور شد و حسین را به قصاص، ۱۵ سال زندان برای آدم ربایی، ۱۰ سال زندان به جرم مشارکت در سرقت مقرون به آزار و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. مهدی نیز از مشارکت در قتل تبرئه و در مجموع به ۲۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. این حکم سنگین در شعبه ۴۷ دیوان عالی کشور تأیید شد.
حسین درحالی که یک قدم با چوبه دار فاصله داشت با رضایت بدون قید وشرط اولیای دم از قصاص نجات یافت وصبح دیروز این متهم از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری به ریاست قاضی محسن زالی وبا حضور یک مستشار تحت محاکمه قرار گرفت.
این متهم گفت: من ۱۴ سال از بهترین روزهای عمرم را در زندان بودم. تمام لحظه هایم در برزخ سپری شد و جوانیام را تباه کردم زندگیم را مدیون بخشش اولیای دم هستم حالا از دادگاه تقاضای عفو و بخشش دارم.
پس از اظهارات وی قضات برای صدور حکم مجازات عمومی متهم وارد شور شده و ختم جلسه را اعلام کردند.