«مقیاس درگیری» در بیانیه گام دوم
اگر هم و غم خمینی کبیر پس از پذیرش قطعنامه و سراسر حیات مبارکشان، آشنا کردن نسل انقلابی آن روز با «مقیاس درگیری» و رسیدن به بینش تمدّنی بود، جانشین خردمند امام امّت، میکوشد نسلی که در فضایی کاملاً متفاوت از سالهای آغازین انقلاب زیست میکند را با این درگیری و مختصات آن مأنوس کند و مانع از حصرِ نگاه جوانههای انقلاب در مرزهای کشور شود.
خبرگزاری فارس: گامهای آیتالله خامنهای در مدیریت عالی انقلاب را باید در راستای حرکت امامخمینی(ره) در پیریزی مسیر کلّی انقلاب اسلامی تفسیر کرد؛ این برگرفته از الگوی انسان ۲۵۰ ساله است که مبتنی بر آن، ائمه اطهار(علیهم السلام) با اینکه تاکتیکها و روشهای مختلفی را در مسیر مبارزاتی خود بهکار میبستند، در نهایت مکمل یک خط بودند. امامحسین(ع) با قیام خود، همان خطی را تقویت میکند که امامحسن(ع) با صلحش. این الگو، در ارتباط با انقلابی که ائمه معصومین را سرمشق خود میداند نیز کاربرد دارد و رهبران آن به عنوان نوّاب عام معصوم، در حرکت خود، خانههای یک جدول را تکمیل میکنند. از این رو، در تحلیل بیانیه تاریخی رهبر حکیم انقلاب، باید به معمار کبیر انقلاب اسلامی رجوع کرد.
در آخرین شبهای اسفند سال ۴۱، امامخمینی در منزل خود در قم، مسیر نهضت را اینگونه برای مرحوم حبیبالله عسکراولادی ترسیم میکنند: «نهضت ما سه مرحله دارد؛ نخست، اسلامی کردن ایران؛ سپس، اسلامی شدن جهان اسلام و بعد، جهانی شدن اسلام؛ و آنگاه است که خدمت امام زمان(عج) عرض میکنیم که مولا جان کره زمین آماده قدوم مبارک شماست».
این سخن به طرزی آشکار، نشاندهنده ابعاد نهضتی است که خمینی کبیر، در حال تدارک آن بود؛ یعنی امامخمینی افق حرکت خود را نهتنها محدود به سرنگونی رژیم وقت نمیداند، بلکه استقرار نظام جدید و تشکیل حکومت مبتنی بر ایده خود را نیز آرمان نهایی نمیداند. فراتر از این دو مرحله، امام حتی به تغییر موازنه قدرت در جهان و افزایش سهم ایران در مناسبات بینالمللی چشم ندوخته است؛ بلکه افق و آرمانی بهمراتب عالیتر از این را در نظر گرفته که همانا اسلامی شدن جهان و زمینهسازی برای ظهور حجّت خدا است. به تعبیری، مقیاس و میدان «درگیری» در نگاه امام روحالله، نه در محدوده مرزهای کشور، و نه حتی به منطقه محدود میشود؛ همچنین به مناسبات درون نظام بینالملل و کشمکش برای اثرگذاری بیشتر در این دایره ختم نمیشود؛ بلکه مقیاس درگیری در این نگاه، درگیری تمدّنی است؛ درگیری با تمدّن مادی مسلّط بر دنیا که لیبرالیسم و مارکسیسم دو بال آن را تشکیل میدادند. این ایده، سالها بعد و در دوران دومین زعیم عهد انقلاب اسلامی، با ابتکار آیتالله خامنهای در قالب آرمان «تمدّن نوین اسلامی» بازتولید و در پنج مرحله «انقلاب اسلامی»، «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «جامعه اسلامی» و «تمدّن نوین اسلامی» تعریف شد. امّا ایده تمدّنسازی، جز با ایجاد «بینش تمدّنی» در امّت و شناخت صحیح «مقیاس درگیری» حاصل نمیشود. از این رو، سراسر آثار بهجا مانده از امامخمینی(ره) مشحون از ادبیاتی است که حاکی از گفتمانسازی حول این موضوع است. در این بین، پیام تاریخی پذیرش قطعنامه، نقطهای برجسته محسوب میشود. این پیام، سرشار از ادبیاتی است که مقیاس درگیری را ترسیم میکند و سعی در ایجاد بینش تمدّنی در مخاطبی دارد که پس از هشت سال جنگ، به صلح تن داده است: - «ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بینالملل اسلامى مان بارها اعلام نمودهایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعهطلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ مىذارند، از آن باکى نداریم و استقبال مىکنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشههاى فاسد صهیونیزم، سرمایهدارى و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایى را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم، و نظام اسلام رسول اللّه- صلى اللّه علیه و آله و سلم - را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملتهاى دربند شاهد آن خواهند بود.» - «مسلمانان باید بدانند تا زمانى که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم مىشود، و هر روز شیطان بزرگ یا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثه اى را به وجود مىآورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اکنون اگر آمریکا یک کشور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسى جلوى او را خواهد گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً آمریکا را شکست، و الزاما یکى از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت. یا پیروزى. که در مکتب ما هر دوى آنها پیروزى است.» - «و امروز به همانگونه که فعالیتهاى وسیعى در سراسر جهان براى به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است، براى خاموش کردن شعله هاى خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد. و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است. و حال آنکه معتقدین به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اینها را سرمایه هاى بالقوه انقلاب خود تلقى مىکنیم و هم آنهایى که با مرکب خون طومار حمایت از ما را امضا مىکنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک مىگویند و به یارى خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت. امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بى درد شروع شده است.» ۳ بُرش فوق بهعنوان مشتی از خروار، بهخوبی نشان میدهد که امام امّت برای خاموش نشدن شعلههای مبارزه در دل شیفتگان شهادت، اصرار دارد مقیاس درگیری را بار دیگر یادآور شود تا لحظهای از درگیری با تمدّن مادیگرا غافل نشوند. درگیری تمدّنی اسلام و غرب، در ۳۰ ساله زعامت آیتالله خامنهای وارد فازهای جدیدتر و جدّیتر شده است و جانشین صالح امام، به موازات حفظ تمامیت ارضی جمهوری اسلامی، مهار جبهه غرب در منطقه را رقم زده است. جمهوری اسلامی در این دوره، رژیم صهیونیستی به عنوان نماد تمدّن مادیگرا را بیش از همیشه محدود کرده و موازنه قدرت در عرصه بینالملل را بهشدّت دستخوش تغییر کرده است؛ بهطوری که امروز هیچ معادلهای در منطقه وجود ندارد که بدون نقشآفرینی جمهوری اسلامی قابل حل باشد. بنابراین، خطّی که بنیانگذار کبیر انقلاب از سال ۴۲ و حتی پیش از آن، ایجاد کرد، توسط آیتالله خامنهای پی گرفته شده و توسعهای همهجانبه یافته است؛ بدین صورت که در محدوده جغرافیایی کشور اقتدار علمی، سیاسی، اجتماعی و پیشرفتهای خیرهکننده مادی و معنوی را رقم زده، و در خارج مرزها نیز تبدیل به دست برتر منطقه شده است. حال که انقلاب به پختگی ناشی از چهل سالگی رسیده است، دو اقدام آیتالله خامنهای؛ یعنی صدور بیانیه راهبردی گام دوم و پیش از آن، رونمایی از الگوی پیشرفت ۵۰ ساله، خیزی بلند در راستای نبرد تمدّنی اسلام و غرب محسوب میشود و درگیری را وارد فاز تازهای میکند؛ فازی که در آن، جمهوری اسلامی بهعنوان نماد تمدّن توحیدی، چهل خان پر آشوب و پر سنگلاخ را با موفقیت پشت سر گذاشته و نسخههای استکبار برای واژگون کردن قطار انقلاب را یکی پس از دیگری شکست داده است. اینک جمهوری اسلامی ابتکار عمل را در دست دارد و از موضع قدرت، مراحل بعدی درگیری تمدّنی را ترسیم میکند.
این در حالی است که دوران جدید حیات انقلاب با سربرآوردن نسل جدیدی همراه شده که نهتنها پیروزی انقلاب و استقرار نظام جدید را ندیده، بلکه بسیاری از تلاطمات گام اوّل انقلاب، از جمله جنگ هشت ساله و حتی برخی فتنههای دهه هفتاد را هم درک نکرده است. بیانیه راهبردی گام دوم در چنین فضایی متوّلد میشود. این بیانیه به ما میگوید؛ اگر هم و غم خمینی کبیر پس از پذیرش قطعنامه و سراسر حیات مبارکشان، آشنا کردن نسل انقلابی آن روز با «مقیاس درگیری» و رسیدن به بینش تمدّنی بود، جانشین خردمند امام امّت، میکوشد نسلی که در فضایی کاملاً متفاوت از سالهای آغازین انقلاب زیست میکند را با این درگیری و مختصات آن مأنوس کند و مانع از حصرِ نگاه جوانههای انقلاب در مرزهای کشور شود.
ورودیِ بیانیه حکیمانه گام دوم، ترسیمکننده این «میدان درگیری» و بیانگر بینش تمدّنی رهبر فرزانه انقلاب است. آیتالله خامنهای در همان ابتدای بیانیه، مخاطب را به فضای تمدّنسازانه هدایت میکنند: «آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه انقلاب و چهل دهه فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.» در ادامه بیانیه، مختصات درگیری، بیشتر رخ عیان میکند. آیتالله خامنهای محصولات مدرنیته، بهعنوان رهاورد تمدن غرب را مورد اشاره قرار داده و تکلیف جبهه خودی را با آن مشخص میکنند:
«جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بهشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بهشدّت حسّاس است.»
«فاقد احساس و ادراک نبودن» در برابر پدیدههای نو(محصولات مدرنیته) به مخاطب بیانیه میگوید؛ جمهوری اسلامی نمیخواهد در مواجهه با آنچه از تمدن غرب صادر میشود، منفعل باشد؛ بلکه دارای برنامه و نقشه است. «پایبند بودن به اصول» و «حسّاسیّت نسبت به حفظ مرزبندی با دشمن» نیز بیانگر این است که جمهوری اسلامی به هیچ وجه قصد هضم شدن در هاضمه تمدن غرب را ندارد؛ بلکه با شناخت صحیح از مقیاس و میدان درگیری، نبرد تمدّنی با تمدّن مادیگرای غرب را ادامه خواهد داد.
سطور بعدی بیانیه پرمغز و تاریخی امام امت، آرمان نهایی و هدف غایی این درگیری تمدّنی را بهگونهای ترسیم میکند که عطش رسیدن به نقطهای خاص از حیات بشریت را در مخاطب ایجاد میکند:
«عزیزان! دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید.» این سخن، ترجمان همان کلام خمینی کبیر در اسفند ۴۱ است؛ یعنی آماده کردن جهان برای ظهور منجی عالم بشریت.
آیتالله خامنهای در بیانیه راهبردی گام دوم، چونان پیری خردمند، دست جوانان مرز و بوم را میگیرند و از مرحلهای به مرحله دیگر عبور میدهند. اهمیت این کارکرد در آن است که این نسل، با ناملایمتهای فراوانی دستوپنجه نرم میکند و خارهای گوناگون در حال خلیدن به پای جوان ایرانی است. گشودن افقی متعالی، فرا روی نسل نو شکفته، آنها را از گرفتارآمدن در دام روزمرگی و افسردگی میرهاند و استعدادها را در مسیری صحیح قرار میدهد.