خاکریزی به نام «جوان ایرانی»
رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربهی ۴۰ سالهی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است».
خبرگزاری مهر: رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربهی ۴۰ سالهی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریهی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» بهسوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشتها و گفتگوهایی در قالب پروندهی «گام دوم انقلاب» به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه میپردازد.
آنچه در ادامه میآید یادداشت آقای احسان صالحی تحلیلگر مسائل سیاسی و از فعالان حوزه رسانه است که این بیانیه را از جنبهی موضوع «تغییرات نسلی جامعهی ایران و اهمیت خطاب قرار دادن جوانان توسط رهبری» مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
امید دشمن به تغییرات نسلی و فرهنگی در ایران
تیرماه سال ۹۴ و پس از توافق بر سر برجام، یکی از محورهای نقد آن در داخل آمریکا، بندهایی از توافق موسوم به «غروب برجام» بود که به ایران اجازه میداد پس از توقفی حدوداً ۱۰ ساله در بخشهایی از برنامهی هستهای، مجدداً فعالیت در آن بخشها را از سر گیرد. پاسخ مقامهای وقت آمریکا به این انتقادها، پاسخهای فنی یا سیاسی نبود، جنس پاسخهای آنها «فرهنگی و اجتماعی» بود. مقامهای آمریکایی آشکارا ابراز امیدواری میکردند که پس از این ۱۰ سال، جامعهی ایرانی جامعهای متفاوت از امروز خواهد بود؛ یعنی اگر امروز ما باید با آنها بر سر باز کردن پیچومهرههای هستهایشان بجنگیم، تغییرات نسلی و فرهنگی در ایران به سمتی است که تا ۱۰ سال دیگر، آنها اساساً تمایلی به این جنبهها نخواهند داشت.
باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا همان روزها در مصاحبهای، آرزوی خود دربارهی «تغییر سیرت جمهوری اسلامی» به دست نسل جدید را اینگونه به زبان آورد: «در داخل ایران باید گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد؛ گذاری که طی آن درک شود که شعار «مرگ بر آمریکا» و انکار هولوکاست از سوی رهبران ایران، و تهدید اسرائیل به نابودی و دادن اسلحه به حزبالله -گروهی که در فهرست تروریستی قرار دارد- و کارهایی از این دست، از ایران، در چشم بخش اعظم جهانیان، کشوری طردشده میسازد. و امید من این است که چنین اتفاقی بیفتد. چنین امری نیازمند تغییر در سیاست و رهبری ایران است. تغییر طرز فکر در زمینهی رویکرد ایران به بقیهی جهان و رویکردشان به کشورهایی مثل ایالات متحده. و شاید همین نسل جدید باشد که بتواند این امر را محقق کند» (۱)
دشمنِ ایرانِ مستقل و پیشرفته، در همهی این سالها امیدوار بوده و هست که کاری را که او نتوانسته در میدان نبردهای سخت و نیمهسخت با جنگ و تحریم و ترور به سرانجام برساند، از طریق «نفوذ نرم فرهنگی» و «تغییر باور و رفتار»، به دست خود جوانان ایران انجام شود و جوان ایرانی، کشورش و دنیا را آنگونه ببیند و بخواهد که رئیس کاخ سفید میخواهد. محل اصلی نزاع، هستهای و موشک نیست، محل اصلی فکر و مغزافزار جوان ایرانی است. استعمار فرانو، مایلتر است قلب و مغز جوانان یک کشور را تسخیر کند تا زمینشان را.
انتظار رهبری از جوانان
رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهی تاریخیشان، نزدیک به ۴۰ بار از «جوان ایرانی» نام بردند و در ۲۰ مورد از آن، امید و اعتماد خود را نثار جوانان و آیندهسازان ایران مقتدر کردند. برآمدن یک نسل مؤمن، مستقل، آزاد، دانشپژوه، ضد استکبار، عدالتخواه و مبارز با فساد، کابوس ترامپ و نتانیاهو و اخلاف و اسلاف و متحدانشان است. «جوان ایرانی»، همان خاکریزی است که باید با استحکام، دانایی و توانایی، آرزوی ائتلاف ضد بشری را نقش بر آب کند.
نسل جوان تربیتشدهی انقلاب در این ۴۰ سال، کابوس هر روزهی دشمنانِ ایران بوده است؛ چه آن روز که در دفاع مقدس و در واقع در جنگ جهانی علیه ایران حتی اجازه نداد یک وجب از خاک کشور به دست اجنبی بیفتد، چه در جهاد علمی و سرآمد کردن کشور در جهان، چه در مبارزهی فرهنگی و روزبهروز پُرشورتر کردن مناسک و مراسمهای دینی و ایستادگی مقابل هجوم فرهنگی، چه در اوج گرفتن فکری و عملی و پس زدن امواج سیلآسای تبلیغاتی دشمن که به دنبال تبدیل جوان ایرانی به یک عنصر کوتهفکر، بدون عمق و چشمبسته بر حقیقت است.
یک فراز طلایی و سرشار از امیدِ بیانیهی رهبر انقلاب، آنجایی است که با یک مقایسهی عینی نشان میدهد ایرانِ عزیز آنچنان «مقتدر» شده است که چالشهای آن با آمریکای زورگو، از رسوا کردن لانهی جاسوسی و تعطیلی سفارت رژیم صهونیستی، به چالش بر سر حضور ایران در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از غرب آسیا و حمایت ایران از مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشتهی حزباللّه و مقاومت در سراسر این منطقه، تبدیل شده است. و یا آنکه آنها که روزی اجازهی خرید تسلیحات به ایران نمیدادند امروز در مقابل انتقال سلاحهای پیشرفتهی ایران به مقاومت دائماً مستأصلند و اگر روزی برای ضربه به کشور، چند عنصر خودفروخته را اجیر میکردند، امروز برای مقابله با ایران مقتدر، محتاج قُشونکشی و ائتلافسازی از دهها دولت معاند یا مرعوبند.
انتظار رهبری از جوانانش نگاه جامع به این پیشرفتها و ادامه دادن، گسترش و تعمیق همین حرکت مبارک است. رهبر بهسان پدری دلسوز و حکیمی که بالنده شدن جوانانش او را به وجد میآورد و درعینحال حقد و کینه و دندان به هم ساییدن حسودان از این بالندگی را نیز بعینه میبیند، از فرزندانش هم انتظار دارد که از مکر حسودان غفلت نکنند. پدر توقع دارد فرزندان و جوانان ایران -همانها که قد کشیدن فکر و عمل آنها شیرینترین خاطرهی اوست- صحنه را درست و کامل ببینند تا ناامید نشوند، تا برای مشکلاتشان خودشان راهحل پیدا کنند، تا اجازه ندهند گرگها و روباههای حسود به بهانهی راهحل، آیندهی آنها و کشور را تباه کنند و راه را چاه، و چاه را راه نشانشان دهند.
رهبر انقلاب در چند بخش از بیانیه مؤکداً یادآور شدهاند که کاستیها، خسارتها، ضعفها، عقبماندنها و هر آنچه امروز موجب ایجاد مشکل برای مردم است، ناشی از «بیتوجهی به شعارهای انقلاب، غفلت از جریان انقلابی، نداشتن روحیه و عمل جهادی، پایبند نبودن به ارزشهای دینی و تن ندادن به راهحلهای داخلی» بوده است. هر وجدان بیدار و آزادهای اگر در حصار تبلیغاتی دشمنان ایران نباشد، این واقعیت را تصدیق میکند که هر جا روحیه، برنامه و عملِ جهادی و انقلابی پای کار بوده است، جهشهای خیرهکننده رخ داده است و هر جا گرفتار نسخههای تزریقی و افرادی با ذهنهای معیوب و وابستهگرا شدهایم، کار مردم زمین مانده و لطمه خورده است.
نقشه راه انقلاب برای ایران مستقل، پیشرفته و مقتدر
توصیههای هفتگانهی حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی بیانیه، «نقشهی راه انقلاب برای ایران مستقل، پیشرفته و مقتدر» است که باید جزءبهجزء آنها مبنای عمل و مطالبهی تخصصی جوانان فعال در بخشهای مختلف کشور شود. هر جوان ایرانی که با فهم این واقعیتهای اساسی، سنگی بر بنای مستحکم ایرانِ سرفراز میافزاید، خاری در چشم دشمنان انسانیت است.
چندسالی از آرزوی اوباما برای استعمار فکر و رفتار جوان ایرانی میگذرد؛ جوان ایرانی -همان که چشم امید رهبرش به او است- ایستاده است تا روزی که آرزوی استعمار دوبارهی ایران را همراه با هرکس که صاحب این آرزو است، به خاک بسپارد همچنانکه ریگان و بوش و شارون را با این آرزو به گور فرستاد.