استادیوم ۱۰۰ هزار نفری برای تماشای تئاتر پر میشود
«شهاب راحله» رئیس هیات مدیره نمایشگران خیابانی، کارگردان، نویسنده و بازیگراست که دغدغهاش ترویج تئاتر خیابانی با موضوع مقاومت است. تئاتر«کشتی نوح» با ۸۰ هزار تماشاگر و بازیگردانی نمایش «تنهاتر از مسیح» از جمله کارهای اوست.
*طی این سالها جوانان بسیاری در حوزه نمایش فعالیت میکنند و موفقیتهای چشمگیری کسب کردهاند؛ آیا خودتان را شایسته کسب عنوان «برگزیده هنرهای نمایشی در فصل رویش» میدانید؟
جواب دادن به این سؤال سخت است. به حتم دوستان زیادی هستند که شایستگی کسب این عنوان را دارند. در سازمان هنری شهرداری تهران افراد زیادی آثار تأثیرگذاری با موضوعهای مختلف داشتهاند. حتی هنرمندانی که آثار شاخصی درباره موضوع انقلاب و دفاع مقدس تولید و روایت کردهاند البته در بین همه این دوستان قرعه به نام من افتاد. به آثاری که تولید کردهام نگاه میکنم در همه آنها چه در حوزه کودک و نوجوان و چه در حوزه بزرگسال و تولیدات عارفانه و تاریخی، دستمایه همه آنها تفکر انقلابی است. فکر میکنم این ویژگی میتواند فعالیت هنری ۲۵ سالهام را در زمره رویشهای انقلاب قرار دهد.
*تأثیر تئاتر خیابانی را چطور میتوان ارزیابی کرد؟
نمایش تئاتر بهخودیخود میتواند، آگاهی و تفکر را در جامعه افزایش دهد. درواقع هنر نمایش و تئاترمی تواند مفهومی را بدون واسطه به مخاطب انتقال دهد. بنا به گفته اساتید «تئاتر انسانیترین هنری که انسان میتواند برای انسان دیگر خلق کند» بیشترین آموزههای فرهنگی از طریق خود مردم انتقال داده میشود و تئاتر ابزار مناسبی برای انتقال این مفهوم است. در روزگاری که نقالی و شاهنامهخوانی در قهوهخانههای ما رسم بود و شرح واقعه کربلا در تعزیهها بسیاری از مفاهیم آئینی و دینی را به کوچک و بزرگ انتقال میداد؛ فرهنگسازی در حال انجام بود امروز هم با توجه به نیاز جامعه تئاترهای خیابانی شکل و شمایل تازهای پیداکرده است. مثلاً وقتی یک گروه آموزش ترافیک برای چند دقیقه خیابان را مسدود میکنند و با حرکات و با نمایشهای خاص به کودکان آموزش میدهند که چطور میتوانند در کمال امنیت و با حفظ رعایت قوانین از خیابان عبور کنند نوعی تئاتر خیابانی اتفاق میافتد.
*در هنرهای نمایش بهخصوص تئاتر خیابانی چطور میتوان امید را در جامعه تزریق کرد؟
وقتی بتوان ابزاری را پیدا کرد که به کمک آن بتوان مفاهیم را انتقال داد خودش دستیابی به امید است حالا ما این ابزار را در اختیارداریم پس میتوانیم در قالب نمایش مفهوم امید و تحول را در جامعه گسترش دهیم برای نمونه در سالهای گذشته به کمک هنرمند «محمود فرهنگ» در یک پروژه بزرگ حدود ۷ هزار اثر تئاتر خیابانی در نقطهبهنقطه شهر به اجرا درآمد هنرمندان عرصه تئاتر خیابانی توانستند مضامین مختلف عرفانی، طنز، اجتماعی و صدها موضوع دیگر را در مکانهایی مثل خیابان، پارکها، بیمارستانها، زندانها، بهزیستی و .... اجرا کنند در مواردی حتی از مخاطبان نیز بازی گرفته میشد. در همین راستا اتفاقهای جالبی میافتاد بهعنوانمثال همین چند ماه پیش در حین اجرای نمایش واژه امید طوری تعبیر شد که همه بازیگران گروه نمایشی را تحت تأثیر خود قرارداد. داستان ازاینقرار بود که نمایشی با همکاری مسئولان بیمارستان در بخش سرطانیها اجرا کردیم، در بین تماشاگران دختر نوجوانی بود که از دیدن نمایش تئاتر چنان به وجد آمده بود و حس بازیگری در او زنده شده بود که اشتیاق او برای یادگیری تئاتر حس و حال عجیبی به ما داده بود در همین حین از پرستار بخش شنیدیم که این دختر حداکثر تا ۱۰ روز دیگر زنده نیست و این برای ما غیرقابلباور بود وقتی شاهد شور و شوق و زنده شدن امید در او بودیم. این نمونهای از امیدبخشی تئاتر در جامعه است.
*در حال حاضر تئاتر خیابانی را کجای را میبینید؟ آیا طی این سالها پیشرفتی داشته است؟
فقط این را میتوانم بگویم، اگر آمار بینندگان تئاتر خیابانی را بردارید از آمار مخاطبان جشنواره تئاتر فجر آمار قابلملاحظهای باقی نمیماند درواقع زینت جشنواره تئاتر فجر، تئاتر خیابانی است. انتخاب مخاطب برای تماشای تئاتر خیابانی طور دیگری رقم میخورد آنها اغلب مخاطبانی هستند که باهدف دیدن تئاتر نیامدهاند و آمادگی دیدن نمایش را ندارند و با هزار فکر و خیال در مسیر خود میروند اما فقط یکلحظه میایستند و نمایش را نگاه میکنند و همین یکلحظه ممکن است آنها را برای ساعتی در جای خود میخکوب کند. آنهایی که از انتهای جمعیت سرک میکشند تا ادامه داستان و نمایش را دنبال کنند بهترین مخاطبان نمایش هستند. اوایل انقلاب همکاران تئاتر خیابانی بسیار تلاش کردند تا بخش نوینی از اجرای نمایش خیابانی را در جامعه فرهنگسازی کنند. در موارد بسیاری به آنها اهانت شد و به قول بعضی از فعالان عرصه هنر در حین نمایش کتک خوردند. حدود سال ۱۳۷۵ آغاز خوبی برای تئاتر خیابانی بود اما متأسفانه در سالهای اخیر چراغ تئاتر خیابانی کمفروغ شده است؛ اما نتیجه سالهای تلاش آن شده که در حال حاضر جشنواره مریوان، لاهیجان، تبریز، بندرعباس، منطقه آزاد ارس و... اغلب شهرستانها شکلگرفته است.
*خودتان نیز در کسوت بازیگری، کارگردانی و نویسندگی فعال بودهاید چشمگیرترین کارهای نمایشی که طی این سالها در تولید آن همکاری داشتهاید کدام ها هستند؟
کشتی نوح، موسی و شبان، فاتح خیبر، فصل شیدایی، تنهاتر از مسیح و ...ازجمله کارهایی است که در آنها کارگردانی نویسندگی و یا بازیگردانی داشتهام. «کشتی نوح» را در بین کارها برایم بسیار قابلتوجه است این نمایش را در سال ۱۳۹۲ کارگردانی و نویسندگی کردم و در محوطه تئاتر شهر به مدت ۱۰ روز اجرا شد. همه افتخارم این بوده که حدود ۸۰ هزار نفر در چند روز متوالی این نمایش را تماشا کردند. این اثر در جشنواره «صاحب دلان» و «گوهر هدایت» جزو منتخبها شناخته شد. البته قصد دارم این نمایش را بازنویسی کنم و آن را برای دومین بار وارد مرحله اجرا کنم نمایش کشتی نوح میتواند داستان حضرت نوح در قالب نیازهای امروز جامعه و بحث ولایت مداری بازتولید شود. نیازهای خاص جامعه امروز و مبحث تبعیت از رهبری مصداق این شعر است «چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور.»
*در نمایش بزرگ «تنهاتر از مسیح» چه مسئولیتی داشتید؟ نمایشی که در آن به حماسهسازان تاریخ، همچنین به شجاعت و دلاوریهای شهدای مدافع حرم این روزها اشاره میکرد.
در نمایش بزرگی که در پارک ولایت برگزار شد بازیگردان بودم بیش از ۴۰۰ نفر در این نمایش بازی میکردند و مسئولیت هدایت آنها را بر عهده داشتم. این نمایش رکورد بیسابقهای را در جذب تماشاگر داشت. در مدت اجرا هر شب حدود ۲۵۰۰ نفر تماشاگر این نمایش بودند.
*در طول سال چه تعداد نمایش تئاتر با موضوع انقلاب و مقاومت ساخته میشود؟
متأسفانه اغلب نمایشهای مذهبی و آئینی در زمان برنامههای تقویمی و مناسبتی ساخته میشود بهعنوانمثال تئاتر با موضوع مقاومت به جشنواره تئاتر فجرخلاصه شده است. اکثر تئاتر حرفهای نشئت گرفته از تئاتر و نمایشنامههای غربی است، البته نه اینکه بد باشد؛ نه اینطور نیست اما بهواسطه اجر و بها دادن به تئاتر حرفهای غربی، جوانهای ما قبلهشان را گمکردهاند. ما اسطورههای بزرگی در حوزه مقاومت داریم که متأسفانه به آنها نپرداختهایم پس چطور توقع داریم که جوان ۲۰ ساله ما بتواند چهرههای شاخص مقامت و جنگ را بشناسد. وظیفه ما اسطورهسازی از شهدای انقلاب است. وقتی هنوز خانواده و مادران شهدا زنده هستند ما میتوانیم با آنها وارد گفت گو شویم و بهترین حکایتها و روایتها را در قالب خاطره گویی های آن عزیزان داشته باشیم تا چند صباحی دیگر این گنجینهها از کنار ما میروند. متأسفانه تعداد این نمایشنامهها کم است و یا آنطور که باید به آنها بهاداده نمیشود مگر در موارد مناسبتی.
*شما متولد سال ۱۳۵۷ سال پیروزی انقلاب هستید و آنطور که بایدوشاید دوران انقلاب و جنگ لمس نکردهاید پس چطور توانستهاید در اغلب کارهایتان مقوله مقاومت را جای دهید؟
بله همینطور است. مادرم بارها برایم کرده است: «در دوره حکومتنظامی به دنیا آمدم حتی آن شبی که قرار بود برای زایمان به بیمارستان بروم چندین بار به ماشینی که سوارش بودم، ایست بازرسی دادند تا جایی که یکبار فکر کردم به پدرت شلیک کردند.» من شاید از آن دوران و اوایل جنگ خاطرهای نداشته باشم اما همیشه همنشین کسانی بودم که دغدغهشان مقاومت و روزهای جنگ بود.
*به نظر شما زیستبوم و اقلیمی که در آن زندگی کردهاید در نوع نگاه شما به مقوله هنر نمایش، تأثیرگذار بوده است؟
من در شهرری به دنیا آمدهام جایی که امروز از آن بهعنوان قبله تهران یاد میشود. شهرری بهعنوان شهر تاریخی در همه ادوار دستخوش اتفاقات بوده است و همچنان این شهر میراث دار این قدمت و تاریخ است. علاوه بر آن به دلیل شغل پدرم که سوغات فروش شهرری بود همه کودکی را در بازار قدیمی شهرری زیر سقفهای گنبدی بازار گذراندهام. بازاری که به بارگاه حضرت عبدالعظیم (ع) ختم میشد و در همه آن دوران حس و حال معنوی زائران حضرت برجان و دلم مینشست. اما تأثیرگذاری روحیه مقاومت از آنجایی در من جان گرفت که بازار و آستان حرم حضرت عبدالعظیم (ع) هرروز شاهد تشییع شهدا بود طوری که بازاریها و جوانها شهید را روی دست مردم در دالانهای بازار به سمت آستان سید الکریم میرفت و مردم همنوا میگفتند: «حضرت عبدالعظیم مهمان تازه دارد مهمان تازهوارد غسل و کفن ندارد.» بزرگتر که شدیم ایام مسلمیه را درک کردیم که از همه تهران برای برگزاری این ایام مهمان شهرری میشدند هیئتها، قرائتهای قران در بازار همه و همه من را به سمتی سوق میداد که آیا میتوانم نمایش را به سمت و سویی ببرم و حال و هوای هیئت و منبر را در نمایش ایجاد کنم؟
شما از چه زمانی با مقوله نمایش آئینی و مذهبی آشنا شدید؟
خانه ما نزدیک محله نفر آباد بود. محلهای که تعزیه و تکیهای به قدمت ۴۰۰ سال دارد و همچنان فعال است. در عالم کودکی شاهد تعزیه بزرگی بودیم که کاروان شتر داشت و امامخوان، شمرخوان آن بهقدری قدرتمند اجرا میکردند که همچنان یاد و خاطره نمایش تعزیه در ذهن کوچک و بزرگ مانده است این اولین کلاس درس برای من بود. اوج عاشورا را به مدد همان تعزیه در همان کودکی بهاندازه توانمان درک میکردیم.
*تابهحال از تصاویر و خاطرات که در کودکی دیدهاید برای ساخت نمایش و تئاتر وام گرفتهاید؟
بله دقیقاً موقع حمله موشکی کشور عراق به ایران همه همسایهها به پناهگاه میرفتیم مادرم تخمه میآورد تا بچهها سرگرم باشند. باوجود ترس و اضطراب همسایهها باهم شوخی میکردند. بیشتر گفتگوهای همسایهها به خاطرم مانده است از همین اتفاقات پناهگاه در نمایش تئاتر «نظمیه قجری» استفاده کردم.
*آرمان و آرزوی شما در بخش اجرای نمایش و تعهدی که بر شانههایتان احساس میکنید چطور میتواند تجلی کند؟
آنچه که امروز از آن بهعنوان آرزو و آرمان نام میبرم خیلی دور از ذهن نیست حتی بخشهایی از آرزویم در حال تحقق است. طرح توجیهی آن نوشتهشده است و بااینکه اولین بار قرار است در ایران اجرا شود توجیه اقتصادی هم دارد و از واقعیت دور نیست. درصدد این هستم که یک نمایش خیابانی تولید کنم که دریک ساعت ۱۰۰ هزار مخاطب و تماشاگر داشته باشد مکان آن را هم استادیوم آزادی و یا میدان آزادی در نظر گرفتهام البته برای اینکه بتواند در خیل این جمعیت به چشم بیاید باید از عروسکهای بسیار بزرگ استفاده کرد شاید به بلندی خود برج آزادی. مضمون نمایش نیز مبحث ولایت مداری و ولایتپذیری است البته در قالب داستانهای عارفانه و حکیمانهای که از قران، نهجالبلاغه و گزیده اشعار عطار نیشابوری اقتباسشده است.
*تئاتر و هنر نمایش چگونه میتواند به برقراری حس خوب و امیدواری در جامعه کمک کند؟
وقتی کودکان یاد بگیرند که از کودکی میتوانند در قالب هنر نمایش انتقال مفاهیم را یاد بگیرند بسیار میتواند کمکرسان باشد. درواقع فلسفه تئاتر انتقال مفهوم است و من بهعنوان سخن آخر آرزو میکنم هنر نمایش و تئاتر در مهدکودکها و مدارس بهعنوان یک درس قلمداد شود و آموزشوپرورش به آن بها دهد نه اینکه بخش کوچکی از زنگ هنر باشد. کودکان در تئاتر میتوانند خودشان را دریابند و خودآگاهی بیشتری پیدا کنند که در همه دوران زندگی به آنها کمک میکند ما حاضریم بهعنوان کانون نمایشگر خیابانی همه رئوس مطالب تئاتر و نیروی انسانی را در اختیار همه شهرستانها قرار دهیم تا این مهم اجرایی شود.