چارچوب سازی «گام دوم» و درهم تنیدگی آرمان و واقعیت
آیتا... خامنهای رهبر انقلاب در یک کنش راهبردی، این چارچوبسازی را در پیامی با عنوان «گام دوم» در کمتر از ۶۰۰۰ واژه پیش روی مردم ایران گذاشته و فراخوان گام دوم انقلاب اسلامی را برای ۴۰ سال آینده منتشر ساخته است. این چارچوب مبتنی بر یک نوع عقلانیت است که از سویی بر مقایسهای میان خود با دیگران و اکنون با گذشته استوار است و از سوی دیگر در شناسایی مسائل و همچنین درباره راهکارهای پیشنهادی مدبرانه خردمندانه «تفکیک» میکند و در نهایت دعوتی است به توسعه روشنفکری واقعی در مقام تحلیل سیاسی.
روزنامه خراسان: انقلاب مثل هر موجود زنده و بالنده، وقتی به آستانه ۴۰ سالگی میرسد، باید برگردد و به پشت سر خودش نگاه کند. «راه طیشده» را با دقت ببیند؛ گامهای بلند پیشرفت یا کجرویها و سستیهای خودش را به یاد بیاورد؛ نگاهی هم به مختصات خودش روی نقشه راه کند و موانع و امکانات را تشخیص بدهد. فراتر از این، وقتی انسان و جامعه پخته در کوره رخدادهای تلخ و شیرین میخواهد دستاوردهایش را تحویل نسل بعدی بدهد و از آنها انتظار تداوم شایستهتر و بهینهتر داشته باشد، وسواس بیشتری به خرج میدهد. شرح بایسته این کار حتماً کتابها خواهد شد، اما گاه میتوان با به دست دادن چارچوبی برای تصویر درست و تصمیم بهنگام، در این زمینه راه میانبر را نشان داد؛ بهخصوص در شرایطی که افکار عمومی در معرض «وسوسه تصاویر مخدوش» قرار گرفته و در آستانه سردرگمی از گذشته، اکنون و آینده انقلابی است که چارچوبهای کهنه را شکست و طرحی نو برای نظم مدنی ـ. سیاسی مبتنی بر دین در دنیای امروز درانداخت.
آیتا... خامنهای رهبر انقلاب در یک کنش راهبردی، این چارچوبسازی را در پیامی با عنوان «گام دوم» در کمتر از ۶۰۰۰ واژه پیش روی مردم ایران گذاشته و فراخوان گام دوم انقلاب اسلامی را برای ۴۰ سال آینده منتشر ساخته است. این چارچوب مبتنی بر یک نوع عقلانیت است که از سویی بر مقایسهای میان خود با دیگران و اکنون با گذشته استوار است و از سوی دیگر در شناسایی مسائل و همچنین درباره راهکارهای پیشنهادی مدبرانه خردمندانه «تفکیک» میکند و در نهایت دعوتی است به توسعه روشنفکری واقعی در مقام تحلیل سیاسی.
مخاطب عام این پیام، همه مردم ایران ـ. فارغ از گرایشهای مذهبی، سیاسی و... ـ. هستند. این را از طلیعه پیام که با درود به اصحاب برگزیده و شایسته پیامبر (ص) آغاز شده، میتوان به روشنی دریافت. از سوی دیگر در جای جای پیام، مخاطب هدف بهطور صریح جوانان هستند و در واقع با آنان مکاتبه و مخاطبه شده و در پایان نیز به آنان سلام ویژه داده شده است. تأکید رهبری آن است که چشم امید به تداوم مسیر و حل مشکلات به چشم جوانان است؛ از اجرای موسع عدالت و رفع محرومیت و فساد تا تحقق سبک زندگی اسلامی ایرانی. میتوان احتمال داد که واکنشهایی از سنخ تخریب خصمانه یا تملق متعصبانه بلافاصله با حجمی بالا فضای رسانههای بیگانه یا خودی را در این مورد پر کند. اما مرور چند نکته راهبردی، میتواند مهندسی کلی این پیام را به دست مخاطب بدهد تا دچار اعوجاج تحلیلی نشود. پیشینه آنهایی که دنبال پیشینه چنین کنشهایی در طول رهبری ایشان هستند، خوب است پیام رهبری در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی (۱۴ خراد ۱۳۶۹) و نیز پیام در بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب (۲۲ بهمن ۱۳۷۷) را بخوانند. یکمی با ۱۲ اصل در واقع رهیافت رهبری آیتا... خامنهای را نشان میدهد و دومی پنج دستورالعمل برای تداوم جریان انقلاب را با ملت ایران در میان میگذارد. درهم تنیدگی آرمان و واقعیت پیش از هر چیز باید دقت کرد که این یک متن مکتوب است و طبیعتاً دقتها در گزینش مضامین و کلمات و عبارات در آن به حداکثر رسیده است. پس خوانش آن نیز درخور فرصت گسترده و دقت بیشتری است. سویههای آرمانگرایانه در این متن به دقت با بایستههای واقعبینانه تنیده شده؛ چه هنگامی که اصول آرمانی انقلاب را سر دست میگیرد و به دنبال کردن آنها افتخار میکند و چه هنگامی که نقد عملکرد نیروهای انقلاب در فاصلهگیری از همان اصول یا محققسازی آنها را به مخاطب عرضه میکند. برای این منظور، هم به یادآوری دستاوردها میپردازد، هم مخاطب را به مقایسه تطبیقی کارنامهها فرا میخواند؛ هم انعطاف و نقدپذیری را به رسمیت میشناسد و هم نوید عدم تجدیدنظر و انفعال میدهد. هم شروع سازندگی انقلاب را از نقطه صفر یادآوری میکند که میراث حکومت خودکامه وابسته پهلوی بوده و هم سنگاندازی همیشگی دشمن در مسیر را میبیند. با اینهمه مطابق روال، دشمن اصلی را در درون میجوید و موانع بیرونی را قابل عبور معرفی میکند. ضمن آن که تکلیف برخی مباحث چالشی در ذهنیت عمومی مثل «نقش حکومت در مورد بهشتی یا جهنمی شدن مردم» و «نقش اقتصاد در دین و دنیای مردم» را روشن میکند.
بهطور فشرده، رهبر چارچوبساز در هفت سرفصل عمده توضیح میدهد که بعد از انقلاب «از کجا شروع کردیم؟»، در این مسیر «رویکردمان چه بوده؟»، اکنون «چه ظرفیتهایی داریم؟» و برای آینده «برنامه عملمان چیست؟». از جمله چیزهایی که باعث این فشردگی و در عین حال رسایی متن پیام شده، استفاده بهجا از «استعاره» هاست. این استعارهها هم به ارائه تصویری سرراست کمک میکند و هم به انگیزش برای تصمیم و عمل دامن میزند.
تصویری آماری شاید نگاهی به بسامد برخی واژگان، برای داشتن تصویری اولیه از محتوای این پیام در فهم عمیقتر از متن و فرامتن آن موثر باشد. به این ۱۳ واژه و میزان تکرارشان در متن دقت کنید: کیفیت و تکرار واژگان نیز به خوبی نشانگر ترکیب واقعبینی و آرمانگرایی در متن است؛ ضمن آن که لنگرگاههای مضمونی را برجسته و روشن میکند.
ترسیم چارچوب در هفت گام چارچوبسازی یک کنش آگاهانه است برای این که مسائل پیچیده را با استفاده از سرنخهایی سادهتر، اما روشنتر ببینیم و از این طریق بتوانیم تصمیمات مناسبتری بگیریم و اقدامات بهینه برای رسیدن به نتایج مطلوب داشته باشیم. رهبر انقلاب در این پیام، دست به کنشی چارچوبسازانه زدهاند. این چارچوب تصویری درباره مسائل ذیل ارائه میکند که موجب برانگیختن تصمیم در مخاطب میشود:
۱. مسئله: پیش از همه تصویری از مسئله ارائه میشود. این که ۴۰ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی کجا هستیم؟ و حال میخواهیم چه کنیم؟ طرح شفاف مسئله بهخصوص از این جنبه اهمیت دارد که «دیگران» تلاش میکنند مسئله را وارونه یا صورت مسئله را پاک کنند. مسئله اصلی در این متن، اعتمادبهنفس و مدیریت ما بر منابع مادی و معنوی خودمان است.
۲. مقصر: اگر مسئله یا اشکال یا معضل یا خلأ یا نقص و ضعفی در کار نبود، نیاز به چارچوبسازی نیز چندان جدی نمینمود. اما حال که پای اینها درمیان است، حتماً باید دنبال علت آن هم بود. در این متن مقصر خود ما هستیم و دشمن درونمان؛ وقتی آرمانها را فراموش میکنیم یا در عملکرد خود از آنها فاصله میگیریم یا با مدیریتی ضعیف از پس تحقق آن برنمیآییم.
۳. موقعیت: قصور یا تقصیر در خلأ رخ نمیدهد. باید موقعیت و مختصاتی را که در آن چنین مسئلهای رخ داده شناخت. این جاست که پای طاغوت و استکبار به میان کشیده میشود. واقعیت این است که عقبماندگی میراث تاریخی سلطه خاندان خودکامه وابسته پهلوی برای ایرانیان بوده و رقیبان مستکبر هم بعد از انقلاب به تماشای پیشرفت ملت ایران ننشسته و از هیچ تحمیل و هجمهای فروگذار نکردهاند. در حالی که ما تنها و از صفر و بدون هیچ تجربهای شروع کردیم.
۴. راهحل: ارائه چارچوب بدون راهحل بیفایده است. رهبر انقلاب نشانی درست همه راهحلها را به اعماق ظرفیتهای ملت میدهند؛ ظرفیتهای اصلی بالقوه این جاست، نه تکیه به نسخههای کرنشآمیز در برابر دشمنانی که از در بیرون راندهایم و میخواهند از پنجره تغییر محاسبات ملت بازگردند. نسخه جایگزین نیز تکیه به درون با محوریت جهادی علمی و مدیریت جهادی است. ضمن آن که باید واقعبین، منعطف و نقدپذیر باشیم تا نقاط کاستی و آسیب خود را در طی مسیر به درستی شناسایی کنیم.
۵. انگیزش: نشان دادن راهحل هم به تنهایی کفایت نمیکند برای آن که یک چارچوب عملاً پیروی شود و پیامدهای مثبت خود را نشان دهد. به این ترتیب، متن چارچوبساز نیاز به میزانی از انگیزش به کنش دارد. این جاست که رهبر انقلاب همگان و بهخصوص قشری خاص را که در ادامه از آن سخن میگوییم به کنار گذاشتن یأس و ترس ترغیب میکنند. دعوت به خیزش یا انقلاب یا جهاد یا حماسه در عرصههای علمی و مدیریتی عنصر محوری این انگیزش است که در «ما میتوانیم» چکیده شده است.
۶. کنشگر: هر چارچوب طیفی از کنشگران را به میدان عمل فرا میخواند، اما با تصویری که در مراحل پیش ارائه میکند، میدان داری کنش را بر دوش قشر یا گروهی خاص میگذارد. در متن پیام رهبر انقلاب به وضوح و با تصریح و تأکید، جوانان هستند که به عنوان پایگاه رشد انقلاب در گام دوم معرفی میشوند.
۷. نسخه بدل: وجه سلبی این چارچوبسازی در واقع هشدار و جلوگیری از القای راهحلهای بدلی و انحرافی به مردم و تصمیمسازان/تصمیمگیران داخلی است. به این ترتیب، مسئله «پایبندی به ارزشهای دینی و انقلابی» نیست؛ برای مقصرسازی از دیگران ـ. چه طاغوت پهلوی و چه نظام سلطه ـ. فرافکنی نمیکنیم، اما منفعل نمیشویم و موقعیت خودمان را نیز فراموش نمیکنیم. راهحل کوتاه آمدن از ارزشهای دینی و انقلابی که اقتدارآفرین و پیشرفتساز بودهاند، نیست. انگیزهها را نباید با ترس و یأس از دشمن فرسود. میداندار این حرکت عظیم هم نه پیرـژنرالها بلکه جوانان مومن، انقلابی، پرانگیزه، دانا و کاردان هستند.