انتقاد حداد عادل از آموزش و پرورش
حدادعادل با بیان اینکه استخدام نیروهای حقالتدریس و نهضت سوادآموزی در آموزش و پرورش غلط است، گفت: ماجرای حقالتدریسی یک مصیبت است؛ ما در مجلس میگوییم این بار آخر است که آموزش و پرورش را مجبور میکنیم نیروی حقالتدریس بگیرد باز دو سال بعد، حقالتدریسهای جدید پیدا میشوند.
خبرگزاری فارس: نشست هماندیشی رؤسای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بعد از انقلاب با عنوان «مدرسه تراز نوین اسلامی، چالشها و راهبردها» در مدرسه دارالفنون برگزار شد،
غلامعلی حدادعادل که از رؤسای پیشین سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی است در این مراسم، اظهار کرد: در دارالفنون هستیم و باید یاد امیرکبیر را گرامی بداریم، به ویژه که او آرزوی سربلندی ایران را داشت و جان خود را بر سر ایمان و آرمان خودش گذاشت؛ زندگی او و مطالعه سرگذشت او میتواند چراغ راهی برای ما باشد.
وی ادامه داد: درباره امیرکبیر فراوان گفتهاند و نوشتهاند و یکی از گزارشهای دست اول را عبدالله مستوفی در شهر زندگانی من داده است؛ من توصیه میکنم این کتاب را دوستان هم مطالعه کنند؛ یکی از بخشهای این کتاب، گزارشهایی است که مستوفی نوشته است و به نقل از کسانی است که امیرکبیر را دیده بودند و خاطراتی را نقل کردند.
حدادعادل اضافه کرد: اقدامات اصلاحی ایران و ژاپن همزمان شروع شد اما امیر کبیر ژاپن به قتل نرسید و آن کشور مسیر خودش را رفت و ایران گرفتار حکومت فاسد قاجار و پهلوی شد؛ این دارالفنون هم یادگار امیرکبیر است و بنده متأسفم بعد از انقلاب، دارالفنون را تعطیل کردیم.
وی افزود: هیچ ایراد و اشکالی نداشت که دارالفنون، مدرسه باقی نماند و هیچ دلیلی نداشت که اینجا مدرسه نباشد؛ در دنیا به سابقه تاریخی مؤسسات آموزشی خودشان اهمیت میدهند و افتخار میکنند و جزو چیزهایی که هرچه کهنهتر باشد، بهتر است، یکی دوست است و یکی مدرسه و دانشگاه است؛ ما از سال ۱۲۶۸ هجری قمری تاکنون در این فضا مدرسه داشتیم؛ اگر روش قبل از انقلاب را نمیپسندیم میتوانیم روش بعد از انقلاب را اجرا کنیم.
رئیس اسبق سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ادامه داد: اگر در وزارت آموزش و پرورش اختیار داشتم از مهرماه سال آینده، اینجا را دبیرستان میکردم؛ با توجه به اینکه اطراف دارالفنون، منطقه مسکونی نیست، دانشآموزان مستعد را از جنوب شهر تهران به اینجا میآوردم و بهترین معلمان را میگذاشتم و مدرسهای شبیه البرز ایجاد میکردم؛ منتها مدرسه البرز برای شمال شهریها بود و این مدرسه را برای جنوبشهریها دایر میکردم و خدمتگزار برای انقلاب تربیت میکردم؛ برای بقیه کارها ساختمان پیدا میشود اما تاریخ پیدا نمیشود.
وی از حجتالاسلام والمسلمین ذوعلم برای برگزاری نشست رؤسای پیشین سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی تشکر کرد و گفت: این سنت پسندیدهای است که مدیران یک دستگاه، ارتباطشان را با آن دستگاه قطع نکنند؛ واقعا چه دلیلی دارد که کسی در یک دستگاه خدمت کند اما بعداً خودش رغبت نداشته باشد به آنجا برود یا رویش نشود؛ انقدر خوشپیشواز و بد بدرقه نباشیم.
حدادعادل افزود: یک وقتی به ژاپن رفته بودم، شنیده بودم در آموزش و پرورش ژاپن، یک سنتی است که هر کسی وزیر میشود، بعد از وزارت، مشاور وزیر بعدی میشود؛ در وزارتخانه، چند دفتر کار است که مشاور وزیر فعلی هستند و ببینید این چقدر معنا دارد؛ هفته پیش هند بودم، سفیر ما صحبت میکرد از یک کار مقبولی که هندیها کردند؛ در هند همه مقامات بازنشسته را دعوت کردند و برای هر بحثی از آدمهای بازنشسته، اتاقی را تشکیل دادند و آنها به مدیران فعلی کمک میکنند.
وی تصریح کرد: ما باید این کارها را انجام دهیم نه اینکه هر کسی سر کار میرود، هنرش این باشد که آبروی مسؤول قبلی را ببرد، همه کارهای او را تخطئه کند، همه همکاران او را اخراج کند، سنتهای او، خوب و بد را دور بریزد و ارتباط زمان حاضر با گذشته را قطع کند؛ به همین دلیل این کار آقای ذوعلم، یک پیامی دارد و آموختنی است و باید تشکر کرد.
رئیس اسبق سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به عنوان این مراسم که «مدرسه تراز تمدن نوین اسلامی است» اشاره کرد و گفت: میخواهم بپرسم، مدرسه تراز تمدن نوین اسلامی یعنی چی؟ این را تعریف کنیم؟ اول پیشنهاد خوبی است؛ قله بلندی را عنوان مجلس امروز ما قرار دادند که آرمانگرایی منطقی در آن دیده میشود؛ این خیلی مهم است که ما آرزوهای بزرگ داشته باشیم؛ ملتی که آرزوی بزرگ نداشته باشد، به جایی نمیرسد.
وی با اشاره به سند تحول آموزش و پرورش اظهار کرد: سند تحول چیزی نیست که کسی با آن مخالف باشد و حرفهای منطقی، آموزشی، تربیتی و پرورشی است اما ۷ سال از تصویب سند تحول گذشته است و صحبت از این است که چقدر از آن اجرا شده است.
حدادعادل با بیان اینکه دو راه برای اجرای سند تحول با فرض اینکه مقدمهای برای رسیدن به مدرسه تراز تمدن نوین اسلامی است، پیشنهاد میکنم، افزود: یکی اینکه تمام اجزای این سند تحول را همزمان برای اجرا شروع کنیم و به قول نظامیان، جبههای عمل کنیم؛ در یک جبهه گسترده ممکن است عملیات بهگونهای باشد که همه سراسر جبهه بخواهند، عملیات کنند؛ یک راه دیگر این است که بین بخشهای سند تحول، اولویت بگیریم، یکی را انتخاب کنیم و به آن اولویت دهیم و از طریق استقرار سرزمین مورد نظر بتوانیم از نیروهای بیشتر برای بقیه جاها استفاده کنیم.
وی با بیان اینکه بنده حدس میزنم که آموزش و پرورش توان اجرای جبههای، گسترده و همزمان سند تحول را ندارد، گفت: در اجرای سند تحول مشکلات است؛ نیرو هم کم است؛ چقدر آموزش و پرورش نیرو دارد که یکباره همه چیز را اصلاح کند اما یک راه این است که از میان موضوعات مهم، یکی را انتخاب کنیم و متمرکز شویم و اگر از من بپرسم میگویم، تربیت معلم است یعنی اگر ما ناچار باشیم یک موضوع را برای رشد و اصلاح آموزش و پرورش انتخاب کنیم، آن موضوع تربیت معلم است.
رئیس اسبق سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ادامه داد: قبل از انقلاب، تربیت معلم برای دوره راهنمایی در اختیار آموزش و پرورش بود؛ تربیت معلم برای دوره دبیرستان را هم دانشگاه تربیت معلم عهدهدار بود و آموزش و پرورش برای روستاها و عشایر در سطح دیپلم از دانشسراهای مقدماتی نیرو میگرفت؛ این ساختار بعد از انقلاب به ما رسید؛ ما گرفتاری با وزارت علوم داشتیم یعنی دانشگاهی که برای ما باید نیرو تربیت میکرد، اختیارش دست ما نبود و بنده با وزیر علوم وقت، هرچه کلنجار میرفتم که به حرف ما آموزش و پرورش توجه کن اما توجه نمیکرد؛ برای آنها، دانشگاه تربیت معلم، دانشگاه درجه ۳ بود و تربیت معلم برایشان هیچ مهم نبود.
وی اضافه کرد: خیلی تلاش کردیم، کاری که در وزارت بهداشت اتفاق افتاد در آموزش و پرورش هم انجام شود؛ جلساتی برگزار شد و بحث شد و در نهایت لایحهای را به شورای انقلاب فرهنگی بردیم و مجوز تأسیس دانشگاه فرهنگیان را گرفتیم که این دانشگاه در اختیار آموزش و پرورش شد؛ سؤال اینجاست که چقدر این دانشگاه به اهدافی که مدنظر ما بود، رسیده است و میتواند نیروی معلم برای آموزش و پرورش کماً و کیفاً تربیت کند.
حدادعادل افزود: مطابق آماری که نیروی انسانی آموزش و پرورش داده است تا سال ۱۴۰۰ حدود ۳۲۰ هزار معلم از آموزش و پرورش بازنشسته میشوند و ظرفیت دانشگاه تربیت معلم فکر نمیکنم بیشتر از ۷۰ هزار نفر باشد؛ میگویند مابقی را لیسانسیههای دانشگاه آزاد بگیرید؛ اولاً حقالتدریسی یک مصیبت است؛ ما در مجلس میگوییم این بار آخر است که آموزش و پرورش را مجبور میکنیم نیروی حقالتدریس بگیرد باز دو سال بعد، حقالتدریسهای جدید پیدا میشوند و به مجلس فشار میآوردند و آنها هم برای اینکه مردم راضی باشند، میپذیرند.
وی ادامه داد: فشار میآورند که نهضتیها وارد آموزش و پرورش شوند؛ این هم کار غلطتی است؛ به چه دلیل معلم شود؟ این قانون برای اول انقلاب بود که میخواستیم تشویق کنیم افراد به نهضت سوادآموزی کمک کنند تابیسوادی ریشهکن شود؛ نهضت سوادآموزی را متناسب با امروز برایش برنامهریزی باید کرد.