منافقین به بچه نوزاد هم رحم نمیکردند
اینها میدانستند در فلان خانه بچه نوزاد وجود دارد، اما برای اینکه پدر و مادر او را شهید کنند، به آن بچه هم رحم نمیکردند.
فرهیختگان آنلاین: حیدر بنایی، جانباز ترور منافقین در دهه ۶۰ است. او عضو کمیته انقلاب بود و بعد از انقلاب چندین بار از طرف منافقین مورد تهدید و سوءقصد قرار گرفت. او درباره روز حادثه میگوید: «ماه رمضان سال ۶۰ در خیابان ولیعصر و سهراه شهید مطهری مورد حمله قرار گرفتم و از ناحیه نخاع مجروح شدم و از همان زمان روی ویلچر مینشینم. همان زمان که در بیمارستان بستری بودم، از دادستانی با بنده تماس گرفتند و اعلام کردند عامل ترور، این حادثه را به مقام بالاتر خود گزارش کرده که شما را ترور کرده و آن خانه تیمی شناسایی و متلاشی شده است.» این جانباز ترور در ادامه افزود: «من در بیمارستان بستری بودم که دادستان با من تماس گرفت و گفت: یک شکایتنامه بنویس و روز چهارشنبه به دادگاه بیا تا پیگیر ماجرا شویم. من به ایشان گفتم من اصلا از این فرد شکایت ندارم. من میدانم اینها بچههای گولخورده هستند. اینها واقعا فهمی از هدف خود و اینکه چرا این کارها را انجام میدهند ندارند.» حاج حیدر درباره رابطهاش با شهید لاجوردی و دعوت او برای سخنرانی در اوین گفت: «وقتی آقای لاجوردی من را به زندان اوین دعوت کرد که سخنرانی کنم، آنجا در جمع اعضای مجاهدین خلق گفتم شما این تیری را که به من زدید، باید به اسرائیل و آمریکا میزدید. باور کنید همین کلمه خیلی ساده من باعث گریه آنها شد و بهشدت آنها را تحت تاثیر قرار داد. به هرحال من نامه نوشتم و دادم دوستان به دادگاه بردند، اما خودم به دادگاه نرفتم که مبادا آن جوان از دیدن من خجالت بکشد.» او درباره نگرانیهایش از نسل جدید گفت: «من نگران نسل جدید هستم که مبادا با شنیدن دروغها در برابر نظام قرار بگیرند و چیزی شبیه منافقین به وجود بیاید. جوانان باید بدانند منافقین در دهه ۶۰ جنایت کردند. خیلیها در همان دهه ۶۰ هم خیال میکردند اینها در زندان دارند زجر میکشند و شکنجه میشوند. در صورتیکه بسیاری نظیر لاجوردی میگفتند ما با آنها مدارا میکردیم. اینها را شما از عزتشاهی بپرسید که یک زمانی عضو مجاهدین بود، بپرسید که اینها پس از جدایی از منافقین چقدر شکنجه شدند، طوری که روی هرچه شکنجهگر را سفید کردند. اینها در خیابانها جنایت کردند. اینها میدانستند در فلان خانه بچه نوزاد وجود دارد، اما برای اینکه پدر و مادر او را شهید کنند، به آن بچه هم رحم نمیکردند. در خیابان اگر جوانی ریش داشت، او را کتک میزدند و شکنجه میکردند. از این افراد آنهایی که واقعا توبه کردند، نظام به آنها پناه داد، اما آنهایی که اعدام شدند، حقیقتا مستحق مجازات بودند.»