چرا همه چیز به نفع پزشکان است؟
اگر هزینهی بسیاری از خدمات ارائه شده به بیمار، نصیب صاحبان برحقِ آن یعنی پرستاران شود، از منافع نجومی پزشکان کسر خواهد شد به همین دلیل است که نظام پزشکسالارِ وزارت بهداشت و همه نهادهای رفاهی و اجتماعی، اجازه نمیدهد که پشیزی از خروارِ درآمدهای پزشکان کاسته شود.
ایلنا: اگر به بیمارستان مراجعه کنید، اولین کسی که به استقبالتان میآید، یک پرستار است؛ آن کسی که بر بالین شما، کنار تختخواب شما میایستد و دردهایتان را تسکین میدهد، یک پرستار است. شبی، نیمهشبی اگر درد جانکاه به سراغتان بیاید، کسی که اولین پاسخ را بیمضایقه به شما میدهد و خبردار میایستد تا شما را به وضعیت پایدار برگرداند، بازهم یک پرستار است.
اما «پرستار» با همه این دشواریها و فداکاریها، از خیلی چیزها محروم است؛ پرستارِ ایرانی؛ خانه آنچنانی و اتوموبیلهای لوکسى آخرین مدل سوار نمیشود؛ از مسافرتهای تفریحی هم خبری نیست؛ دستمزدش هم بسیار پایین است؛ حتی همان قانون ساده، قانون «تعرفهگذاری خدمات پرستاری» نیز اجرا نمیشود؛ قانونی که سالهاست تصویب شده اما به بهانه نبودن بودجه اجرا نمیشود!
پزشکان از سال ۱۳۶۴ «تعرفهدار» شدند
اولین بار خدمات پزشکی در سال ۱۳۶۴ تعرفهدار شد که همان زمان، حدود ۴۵۰۰ تعرفه پزشکی را در کتاب «ارزشگذاری نسبی خدمات پزشکی» ثبت کردند. این روند به تدریج در عرض چند سال، سبب اختلاف دریافتی بین پزشکان و سایر کادر درمان شد که در نتیجه در سال ۱۳۸۵ پیشنهاد تعرفهگذاری خدمات پرستاری توسط سازمان نظام پرستاری در تاریخ ۶ تیرماه مطرح شد.
جالب اینجاست که در آن زمان، ۱۹۶ نماینده مجلس، بدون حتی یک نفر مخالف، قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری را تصویب کردند اما این قانون، از آن تاریخ تاکنون به دلیل تضاد منافع حاکم بر وزارت بهداشت، در کشوهای این وزارتخانه خاک میخورد.
طبق قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری، وزارت بهداشت میبایست ظرف مدت ۶ ماه با همکاری وزارت رفاه و سازمان نظام پرستاری، بستههای خدمتی تشخیصی و درمانی کادر پرستاری را تهیه و پس از تایید شورای عالی بیمه به تصویب هیئت وزیران برساند اما پس از گذشت ۱۰ سال هنوز این مهم به سرانجام نرسیده است.
منافع پزشکان اجازه نمیدهد!
سیدجواد توکلی (فعال صنفی حوزه پرستاری) در پاسخ به چرایی عدم اجرای این قانون میگوید: منافع پزشکان اجازه نمیدهد! اگر هزینهی بسیاری از خدمات ارائه شده به بیمار، نصیب صاحبان برحقِ آن یعنی پرستاران شود، از منافع نجومی پزشکان کسر خواهد شد و به همین دلیل است که نظام پزشکسالارِ وزارت بهداشت و همه نهادهای رفاهی و اجتماعی، اجازه نمیدهد که پشیزی از خروارِ درآمدهای پزشکان کاسته شود.
او ادامه میدهد: با وعدههای متعدد به پرستاران، امروز را به فردا حواله دادهاند و همواره طفره رفتهاند.
او به برخی از این شعارها و روند تاریخی آنها، به صورت فهرستوار اشاره میکند:
سال ۸۶ : رئیس اداره پرستاری وزارت بهداشت گفت تا روز پرستار این قانون اجرا میشود.
سال ۸۷ : مشخص شد هیچ ردیف بودجهای برای این قانون در نظر گرفته نشده است. ابتدا عنوان شد آییننامه اجرایی به دلیل کمکاری وزارت بهداشت و رفاه تدوین نشده و در سال ۸۸ رئیس نظام پرستاری از تدوین آیین نامه اجرایی خبر داد.
سال ۸۸ : این قانون در دوران وزارت دکتر باقر لنکرانی اجرا نشد و دکتر دستجردی هم فقط کمیتهای جهت بررسی این قانون تشکیل داد.
سال ۸۹ : رئیس کل نظام پرستاری از اجرا شدن این قانون به شکل پایلوت در ۱۲ بیمارستان تهران خبر داد. وزیر بهداشت با شروع اعتراض پرستاران از مصوب شدن آن در شورای عالی بیمه صحبت کرد. تعداد تعرفهها را از ۵۰۰ به ۲۵۰ خدمت کاهش دادند و بعد هم به شکل ۱۰۰ بسته خدمتی تدوین شد و این انعطافها هم راه به جایی نبرد.
سال ۹۱ : دکتر طریقت منفرد وزیر شد و پست معاونت پرستاری ایجاد شد اما این روندِ غفلت کماکان ادامه داشت.
سال ۹۲ : وزیر بهداشت دولت یازدهم روی کار آمد و تاکنون فقط وعده داده و اعتراضات پرستاران کماکان ادامه دارد.....
وزارت بهداشت، پاسخگوی اهمالکاری باشد!
محمد شریفی مقدم (قائم مقام سازمان نظام پرستاری) نیز پیش از این بارها گفته است مصوبه تعرفه پرستاری پس از ۱۰ سال هنوز اجرایی نشده و در وزارت بهداشت خاک میخورد و باید وزارت بهداشت، پاسخگوی این اهمالکاری باشد.
در این مدت که پرستاران خواستار اجرایی شدن قانون تعرفهگذاری بودهاند و هنوز هم به نتیجه نرسیدهاند، روزگار پزشکان چگونه بوده است؟ آیا آنها هم همین مصائب را متحمل میشوند یا برای آنها در بر پاشنه بهتری میچرخد؟!
سیدجواد توکلی در این زمینه میگوید: تعرفههای پزشکی، قانون نیست و فقط یک مصوبه از طرف وزارت و تایید آن توسط شورای عالی بیمه، کافیست که تعرفههای پزشکی افزایش یابد. نکته مهم این است که اعضای عمدهی این دو نهاد در طول این سالها همگی پزشک بودهاند و این تعرفهها را به نفع خود و همصنفان خود تصویب و ابلاغ کرده و هر ساله نیز درصدی به آن اضافه کرده و به تایید هیات دولت میرسانند که بیشترین درصد اضافه شدن در دو بعدِ تعداد و مبالغ، در سال ۹۳ و در گام سوم طرح تحول سلامت بود که اختلاف دریافتی را به بالای صد برابر افزایش داد.
افزایش ۱۵۰۰ درصدی تعرفه پزشکان!
این فعال صنفی پرستاران میافزاید: حال در شرایطی که بار اصلی کار طرح تحول، همواره بر دوش پرستاران بوده است، چرا دولت و وزارت بهداشت حاضر نیست این مصوبه قانونی مجلس را اجرایی کند درحالیکه آییننامه غیرقانونی افزایش تعرفه خود - خود یعنی همان پزشکان- در طرح تحول را بدون مصوبه مجلس یک شبه از ۱۸۰ تا ۱۵۰۰ درصد افزایش میدهد؟
به اعتقاد توکلی، این سوال مهمیست که باید وزارت بهداشت بدون چون و چرا به آن پاسخ دهد. او اضافه میکند فرقی هم نمیکند که چه کسی مصدر کار باشد و بر مسند وزارت بنشیند، مهم این است که به این سوال باید پاسخ دهند؛ که چرا سیاست یک بام و دو هوا را اجرا میکنند؟!
او تاکید میکند که پزشکان، طرح تحول سلامت را به نام خود قبضه کردند؛ همین است که زندگی پرستاران روز به روز افول کرد اما پزشکان نجومیبگیر شدند.
توکلی بر ضرورت اصلاح نظام سلامت تاکید میکند و میگوید: اگر تعرفههای پرستاری احیا شود، هزینه بسیاری از خدمات کاهش مییابد و این مساله هم به نفع مردمی است که متقاضی خدمات درمانی هستند و هم صندوقهای بیمهای را منتفع میسازد؛ چراکه سهم پرداختی مردم و صندوقها کاهش مییابد.
چرا سهم مردم را کم نمیکنند؟!
این فعال پرستاری ادامه میدهد: یکی از نکات خیلی عجیب این طرح این است که بخشی از خدمات پرستاری را هم به تعرفههای پزشکی اضافه کردند، کار را پرستار انجام میدهد اما به اسم پزشک ثبت میشود؛ به همین دلیل بهای زیادی برای آن خدمات درنظر گرفته شده است. اگر قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری اجرا شود، هم پرستاران با روحیه بیشتری در خدمت اعتلای سلامت جامعه هستند و هم بیمهها و بیماران بار مالی کمتری را تحمل میکنند که همین امر، سبب کاهش پرداختی حق بیمه توسط مردم هم میشود.
توکلی به مشکل دیگری هم اشاره میکند؛ ثابت بودن تعرفه پرستاری (البته در صورت اجرا) و نمودار صعودی تعرفه پزشکان : کارانه پرستار ثابت و دارای سقف است اما هرچه کد بیشتر به اسم پزشک ثبت شود، کارانهاش بالاتر رفته و به اصطلاح برایش کنتور میاندازد؛ مثلا منِ پرستار اگر در شیفت شب تا صبح ۴۰ بیمار را بخیه بزنم یا ۴ بیمار را، فرقی در کارانهام نیست اما همین تعداد بالاتر، برای پزشک باعث افزایش کارانه میشود.
چرا همه چیز به نفع پزشکان؟ این سوالِ بی پاسخ، «اصلاحِ نظام درمان و سلامت کشور» را تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر میکند؛ ضرورتی که از سال ۸۶ بارها به مسئولان امر یاداوری شده اما دریغ از یک گام کوچک در راه اجرا!
اصلاح سیستم سلامت از نان شب واجب تر است!
محمدعلی شهابی (پژوهشگر حوزه درمان) نیز در ارتباط با اصلاح نظام سلامت که منافعِ نجومیِ پزشکان و مدیران این حوزه را کاهش میدهد، اینگونه میگوید: پولهای مفت طرح تحول و کارانههای نجومی سال ۹۳ ، ۹۴ و ۹۵ مدیران و اساتید تمام وقت که بیشتر آنها براساس ۳k محاسبه شده و هنوز هم این پرداختها به شدت ادامه دارد چنان شیرین بوده است که اجازه هیچ اصلاحی به سیستم را نمیدهد.
او اعتقاد دارد اصلاح سیستم سلامت در ایران از نان شب برای کشور واجبتر است؛ چراکه ادامه این وضع کنونی شرایط اسفناکی را موجب خواهد شد.
شهابی اصلاح نظام سلامت را وظیفهی رئیسجمهور میداند و میگوید: رییس جمهور باید در برابر هرگونه قلدرمابی و تضاد منافع این جمع (مدیران حوزه درمان و پزشکان) ایستادگی کند و اجازه ندهد بیش از این منابع عمومی، خرج بلندپروازیهای عدهای مدیر کهنهکار سرشار از تضاد منافع در وزارت بهداشت و مجلس شود.
اینها را کنار هم میگذاریم و با وضعیت حادتر پرستاران بخش خصوصی که تحت پوشش قانون کار هستند، جمع میزنیم؛ آنگاه متوجه میشویم که در وهله اول، دولت و بعد هم مجلس، به عنوان امضاکننده نهایی بودجه، چه وظیفهی خطیری بر دوش دارند: وظیفهی اصلاح نظام درمان، رفاه و سلامت به نفع زحمتکشان واقعی سیستم!