روایت یک خبرنگار از مصاحبه جنجالی کیروش
پیشنهاد گفتوگو با خبرنگاران را خود کیروش داد. ورزشگاه الوصل، ظهر روز بعد از بازی با عراق و در حاشیه تمرینی که فقط بازیکنان ذخیره در آن بودند. در حقیقت بهنظر میرسید او میخواهد مصاحبه کند و حرفهایی بزند که به ادعای بعضی از خبرنگاران قبلا هم زده بود اما در رسانهها منتشر نشده بود.
خبرگزاری ایسنا: هیوا یوسفی، در ادامه در همشهری نوشت: انتقاد کیروش از وزیر ورزش تازگی نداشت. او و تعدادی از بازیکنان تیم ملی از هفتهها پیش وزارت ورزش را بهخاطر آنچه آنها بیتوجهی به تیم ملی میخواندند، زیر سؤال برده بودند. نکته تازه حرفهای کیروش، عجیبترین بخش آن بود؛ جایی که تلاش کرد وزیر ورزش را وارد چالشی غیرورزشی کند، با گفتن این جمله که مشکل از روزی شروع شد که رهبری از تیم ملی حمایت کردند.
کارلوس کیروش مدعی شد که اگر میدانسته وزیر بعد از جام جهانی مخالف تمدید قرارداد او بوده، به همکاریاش با فدراسیون ادامه نمیداد. گفت تاج این حقیقت را از او مخفی نگه داشته. اینکه وزیر ورزش مخالف تمدید قرارداد سرمربی تیم ملی بوده، محتمل بهنظر میرسد اما باور اینکه تاج موضوعی به این مهمی را تاکنون به کیروش نگفته باشد، غیرقابل باور است. اگر هم باور کنیم سؤالی که پیش میآید این است: چرا رئیس فدراسیون تصمیم گرفته وسط بازیهای جام ملتها موضوع را با سرمربی تیم ملی در میان بگذارد؟
شاید مهمتر از بررسی دلایل عصبانیت کیروش از وزیر ورزش، گمانهزنی درباره اهداف او از این مصاحبه باشد. گروهی معتقدند که داستان تیم ملی ایران برای کیروش تمامشده است و هر اتفاقی بیفتد، او بعد از جام ملتهای آسیا ایران را ترک میکند. آنها با توجه به این پیشفرض نتیجه میگیرند که سیاستی که مرد پرتغالی دنبال میکند، سیاست «زمین سوخته» است؛ طبق این فرضیه کیروش میخواهد بعد از رفتنش، کار را برای دشمنانش، ازجمله وزیر ورزش و مربی بعدی تیم ملی(اگر برانکو ایوانکوویچ باشد) دشوار کند. فرضیه دوم این است که کیروش هنوز از تیم ملی ایران دل نکنده است. او دنبال جاودانه شدن با رکورد پنجمین صعود به جام جهانی است. چندبار هم درباره این رؤیا حرف زده. برای رسیدن به اینرؤیا چه انتخابی بهتر از ایران؟ تیمی که به اندازه ۸ سال از بازیکنان، باشگاهها، فدراسیون و رسانههایش شناخت دارد. حتی حریفانش را هم به خوبی میشناسد.
اگر این فرضیه را بپذیریم، تحلیل حرفهای پنجشنبه کیروش متفاوت خواهد بود. او میخواهد بماند و برای رسیدن به این خواستهاش از هر امکانی میخواهد استفاده کند. یکی از این امکانات کمک گرفتن از کسانی است که قدرت بیشتری از وزیر ورزش دارند.
با هر سیاستی و برای رسیدن به هر هدفی که بوده باشد، حرفهای کارلوس کیروش را میتوان یک اشتباه بزرگ تاکتیکی نامید. آنقدر بزرگ که نه تنها صدای منتقدانش را درآورد که باعث شد حمایت برخی از حامیانش را هم از دست بدهد. عادل فردوسیپور ساعاتی بعد، هنگام گزارش بازی عربستان و قطر گفت از حرفهای سرمربی تیم ملی در کنفرانس خبری، بیش از قدرت حریفان میترسد.
برخلاف آنچه از ترجمه حرفهای کیروش برداشت شد، بهنظر نمیرسید که او به گرسنه بودن مردم ایران اشارهای کرده باشد. او داشت شرایط تیم ملی را با پرسپولیس مقایسه میکرد. آن بخش از حرفهایش مورد مناقشه قرار گرفت به گمان من درباره بازیکنان تیم ملی بود نه آنطور که جواد خیابانی و دیگران توهین به مردم ایران خواندند. بعد از تمرین پنجشنبه تیم ملی من شخصا دقایقی با کیروش حرف زدم. آنجا هم حرفهایش درباره شرایط نامطلوب تیم ملی را تکرار کرد و صراحتا گفت که مجبور شده خودش از حساب شخصیاش بعضی از نیازهای تیم را رفع کند. حتی توضیح داد که از مبلغ توافق شده در قرارداد جدیدش هنوز چیزی دریافت نکرده است. به همین دلیل تصور میکنم برداشتها درباره آن بخش از حرفهایش اشتباه بوده است.