گردن تحریمها نیندازید!
نگاه به خارج برای تأمین مایحتاج کشور، آفتی بزرگ در اقتصاد غیر مقاومتی است. چه دلیلی دارد که برای رونق اقتصادی چشم به کشورهای غربی بدوزیم که بدعهدی آنها مدتهاست ثابتشده است؟
روزنامه حمایت: «ابراهیم رزاقی» در یادداشتی نوشت: رسیدگی به مسئله «اقتصاد» کشور و «معیشت» مردم بهتصریح رهبر معظم انقلاب اسلامی «امروز مهمترین کار و اولویت است، چون دشمن روی این متمرکز است؛ معیشت طبقات ضعیف. مشکلاتی که برای طبقات ضعیف در امر معیشت پیش میآید، جزو اساسیترین کارهاست» (۱۹ دی ۹۷). برای حل مشکل اقتصاد و وضعیت بغرنج فعلی ضروری است که به چند عامل مهم توجه جدی شود. یکم: در کشورهای غربی معمول است که برای ایجاد یک شغل پایدار بین ۱۰ تا ۲۰ هزار دلار هزینه شود. اگر معیار کشورهای توسعهیافته را که برخی سنگ آنها را به سینه میزنند ملاک عمل قرار دهیم، در کشور ما تابهحال باید بین ۷۵ تا ۱۵۰ میلیون شغل در چهار دهه گذشته ایجاد میشد، ولی متأسفانه با نقطه مطلوب فاصله زیادی است. از سوی دیگر، در طول پنج سال گذشته، اعتبارات هزینه شده برای واردات کالا و خدمات به سقف ۳۰۰ میلیارد دلار رسیده که بر همین مبنا و با توجه به الگوی ذکرشده برای ایجاد اشتغال ثابت، باید بین ۱۵ تا ۳۰ میلیون شغل ایجاد میشد. این در حالی است که طی نیم دهه گذشته، تعداد مشاغل ایجادشده کمتر از تعداد کارخانههای تعطیلشده و ورشکسته و کارگران بیکار است! افزون بر این، مرکز آمار ایران اعلام کرده است که میزان بیکاری در کشور حدود ۳ میلیون نفر است و مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نیز تعداد بیکاران را ۸ میلیون نفر اعلام کرده است. ضمن اینکه بر اساس مفاد صریح قانون اساسی، دستگاههای اجرایی وظیفه تأمین «شغل» و «مسکن» را برای همه اقشار جامعه به عهده دارند. تابهحال شنیدهاید یا دیدهاید که مسئولین یک نقشه راه «قدمبهقدم»، «دقیق» و «مسئولانه» برای اشتغال جوانان ارائه کنند و در هر ایستگاه توضیح دهند که در چه مرحلهای قرار دارند و برنامه بعدی آنها چیست؟! وقتی یکی از مقامات ارشد به بیعملی خود در حوزه مسکن میبالد و افتخار میکند که یک آجر روی پروژههای مسکن قرار نداده، بهطریقاولی، انتظار تأمین شغل ازایندست مسئولین محلی از اعراب هم ندارد؟! دوم: یکی از لوازم بهبود اوضاع اقتصاد رنجور کشور، جلوگیری از بروز و گسترش مفاسد در برخی از بخشهای اقتصادی است؛ همانگونه که برای سلامت یک بیمار، پرهیز از عواملی که سلامت وی را به خطر میاندازد، ضروری است. از باب نمونه، برخی بانکها بستر تخلفات مالی و اقتصادی در سالهای اخیر بوده اند. متاسفانه به ژنهای خوب، یقهسفیدها و رانتخواران وامهای خاص اعطاشده و، چون وثیقه لازم برای باز پس دادن مبالغ را به بانکها نسپردهاند، عملاً ضمانتی برای پرداخت آنها وجود ندارد. سوم: راه برونرفت از معضلات کنونی، بستن بودجه بر پایه اقتصاد مقاومتی است. بهعبارتدیگر، تنظیم بودجههای مختلف کشور منجر به ظهور پدیده سرمایهداری غیر تولیدی در ایران شده و بهعنوان نمونه، صادرات نفت و محصولات پتروشیمی از مهمترین ارکان حوزه سرمایهداری غیر تولیدی است. علاوه بر این، در بسیاری از کشورهای توسعهیافته میزان تعرفه واردات کالا با هدف حمایت از تولید داخلی بالا تعیین میشود تا تولیدکننده ورشکست نشود، اما متأسفانه در کشورمان برخی از دستگاههای اجرایی حامی واردات هستند و توجهی به شرایط تولیدکننده ندارند تا جایی که ورشکستگی تولیدکنندگان را در چند سال اخیر بهکرات شاهد بودهایم. به برخیها که آمریکا قبله آمال آنهاست باید گفت که نگاه کنید و ببینید که رئیسجمهور این کشور برای حمایت از تولیدات داخلی چه شاخوشانهای برای متحدانش میکشد. ترامپ به قیمت برهم خوردن روابطش با اروپا که قدمتی قابلتوجه دارد، حاضر نیست که محصولات خارجی، دستاورد کارگران آمریکایی را تحتالشعاع قرار دهد؛ لذا با قلدری، بر کالاهای خارجی تعرفه وضع کرده و اجازه نمیدهد که کشورهایی نظیر چین، دست برتر را در جنگ تعرفهای داشته باشند. آقایانی که دم از آمریکا و غرب میزنند، خوب است که این راهکارها را هم بررسی و با تعصب از کالاها و تولیدات وطنی جانبداری کنند. اگر به این سیاستهای اقتصادی توجه کنند قطعاً نسخه بسیار پیشرفته و برتر آن را در اقتصاد مقاومتی خواهند یافت، ولی افسوس که اینگونه نیست. کارگر ایرانی احتیاج به پشتیبانی عملی و به دور از شعار دارد نه بستههای حمایتی و صدقهای! حمایت از تولیدکننده و کارگر ایرانی همراه با تعصب شهروندان برای تحریم محصولات خارجی و خرید کالاهای ایرانی راهکار پویایی اقتصاد است نه پیروی چشمبسته از سیاستهای نظام لیبرالیسم. چهارم: نگاه به خارج برای تأمین مایحتاج کشور، آفتی بزرگ در اقتصاد غیر مقاومتی است. حجم زیادی از نیازهای غذایی و دیگر ملزومات اساسی را میتوان در داخل تولید و در صورت تحریم با برقراری روابط تجاری معاف از مالیات با همسایگان، محصولاتی که تولید آنها مقرونبهصرفه نیست را وارد کرد. منطقی است که در نبرد اقتصادی باید متحدانی از جنس کشورهای همسایه و همردیف خود در این معرکه را با خود همراه کنیم. ضمن اینکه چه دلیلی دارد که برای رونق اقتصادی چشم به کشورهای غربی بدوزیم که بدعهدی آنها مدتهاست ثابتشده است؟ تمام ادله عقلی و اخلاقی و همه جوانب امنیتی و اقتصادی باید مسئولین را به این نتیجه برساند که بهجای چشمداشت از بیگانگان، باید به تولید داخل و حمایت از اقتصاد داخلی همت کنند. در عوض چانهزنی با غرب برای بخشش و تسهیل تحریمها، اگر وقت صرف شده را با تمام قوا بر تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی صرف کرده بودیم، یقیناً در جایگاهی بهتر قرار داشتیم. پنجم: گره زدن تحریمها به مشکلات اقتصادی نهتنها کمکی به حل آن نمیکند، بلکه دندان طمع دشمن را تیزتر خواهد کرد. جدا کردن بحث تحریمها از مشکلات اقتصادی باعث تقویت امنیت ملی و برعکس، گره زدن این دو موضوع به یکدیگر خطایی راهبردی است. اگر مسئول و یا مقامی از بیان عبارت «جنگ اقتصادی» امتناع میکند ازاینجهت است که باید لباس رزم بپوشد و مجاهدانه به استقبال خطر برود و، چون این کار دشوار است، ضرورت اقتضا میکند که در گوشهای بنشیند و همه تقصیرها را به گردن تحریمها بیندازد! و بالاخره اینکه هرچند فرصتها بهسختی به دست میآیند و بهآسانی از دست میروند، اما هنوز جای امید است که مسئولان ذیربط در نگاه اقتصادی خود تجدیدنظر اساسی کرده و شاهراه طمع دشمن را برای همیشه قطع کنند تا معیشت همراه با عزت را برای مردم تأمین نمایند.