پس از عمر البشیر چه میشود
"همزمان با ورود اعتراضات ضددولتی سودان به هفته چهارم خود، به نظر میرسد این کشور با ناآرامیهایی در بیشتر نقاط آن که بیش از حد انتظار به طول انجامیده و اپوزیسیون متفرقی که ایده روشنی درباره اقدام خود در صورت برکناری رهبر این کشور ندارد، به سمت انفعال سیاسی پیش میرود".
خبرگزاری ایسنا: خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی درباره وضعیت فعلی سودان نوشت: «سالها در دست داشتن قدرت از سوی عمر البشیر، رییس جمهور سودان، شرایط این کشور را به داستانی اخطارآمیز برای دیگر کشورها تبدیل کرده است؛ از نسلکشی و شورشهای خونین تا پاکسازی قومی، گرسنگی و فساد گسترده.
حکومت در سودان اما از مدتها پیش از آن که عمر البشیر در کودتای نظامی سال ۱۹۸۹ به قدرت برسد، کار دشواری بوده است. رهبران اعتراضات میگویند، اگر کشور میخواهد شانسی برای پیشرفت داشته باشد، یک آغاز کاملا جدید لازم دارد.
عثمان میرغنی، تحلیلگر برجسته سودانی میگوید: احتمالا افراد بسیار اندکی هستند که همچنان از این حکومت، روش حکومت کردن آن یا استفاده آن از یک روایت اسلامی پشتیبانی میکنند. نتیجهای که مردم به دست آوردهاند این است که این حکومت باید پایین کشیده شود و باید در جستوجوی یک سودان مدرن بر مبنای ارزشهای معاصر بود.
در ادامه نگاهی داریم به شرایط سودان پس از سه هفته اعتراضات که جان ستکم ۴۰ تن طی آن گرفته شده است. سیاست در برابر حاکمیت ارتش
ارتش و دولتهای انتخاب شده در روندی دموکراتیک، از زمان استقلال سودان در سال ۱۹۵۶چندین بار با کودتاهایی که ژنرالها را به قدرت رسانده، جای خود را به دیگری دادهاند؛ ژنرالهایی که در نهایت تنها با شورشهای مردمی سرنگون شدهاند. در این روند تنها استثنا به سال ۱۹۸۶ برمیگردد که ارتش تعهد خود را برای انتقال قدرت به یک دولت منتخب، یک سال پس از در دست گرفتن قدرت عملی کرد.
به گفته تحلیلگران و فعالان، ارتش از زمان استقلال سودان، نیرویی غالب در این کشور بوده است. البشیر نیز از بستر ارتش برآمده اما ارتش را به عنوان نیروی مبارز اصلی کشور به حاشیه رانده و نیروهای شبهنظامی سلطنتی را جایگزین آن کرده است.
همین امر ناامیدی افسران در سطوح میانه و پایین را در پی داشته که بیشتر به دلیل تخصیص ثروت کشور به نیروهای شبهنظامی سلطنتی و نهادهای امنیتی به جای ارتش است.
از زمان آغاز این اعتراضات در ۱۹ دسامبر ، ارتش دو بار حمایت خود را از "رهبری" سودان ابراز داشته و به حفاظت از "دستاوردهای" مردم متعهد شده است و در هیچ یک از ابراز حمایتهای خود، نامی از عمر البشیر به میان نیاورده است.
نیروهای ارتش برای حفاظت از تاسیسات حیاتی کشور اعزام شدهاند اما برای توقف اعتراضات تلاشی نکردهاند و در برخی موارد هم به نظر میرسد برای حفاظت از معترضان اقدام میکنند.
تمام اینها احتمال رویکار آمدن مجدد ارتش و برکناری البشیر را افزایش میدهند. بسیاری اما نگران آن هستند که نیروهای پشتیبانی سریع سودان با ۷۰ هزار نیرو که بهرهمندی کامل از تسلیحات دارند و از قبیلهنشینانی تشکیل شده که متحد البشیر هستند، میتوانند در واکنش به این اقدام پا به میدان بگذارند تا یا از رییس جمهور خود حفاظت کنند، یا فردی را از خودشان به قدرت بنشانند.
جالب است که البشیر ۷۴ ساله هفته گذشته گفت، بدش نمیآید که کسی از ارتش جایگزینش شود.
هانی رسلان، کارشناس مصری مسائل سودان میگوید: در کشوری با شرایط عادی، اظهارات البشیر بخشی از یک روند انتقال قدرت تلقی میشد اما آنجا سودان است و او به احتمال زیاد فقط میخواهد برای ارتش خودشیرینی کرده و آن را با خود همسو کند.
اگر دوران حاکمیت ارتش در سودان سرکوب آزادیها و نقض حقوق بشر را به همراه داشت، دوران کوتاه دموکراتیکش - در سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۸، ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹ و ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹- نیز نشانه ناکارآمدی آن است. احزابی همچون "حزب الامة" و "اتحاد دموکراتیک" در این کشور حکومت کردهاند اما شکست آنان در ایجاد یک کشور مدرن و قرار دادن شرایط اقتصادی سودان در وضعیتی پایدار، راه را برای به قدرت رسیدن ارتش هموار کرده است.
مدل اسلامی البشیر
البشیر با حمایت ارتش و اسلامگراها به قدرت رسید که بعدها اساس حکومت او را تشکیل دادند. طی سه دهه گذشته حزب کنگره ملی او که در تسلط اسلامگراهای تندرو بود، دولت و اقتصاد سودان را در دست داشته است.
رهبری نیز خود را به گونهای تشکیل داده که حاکمیت اسلامی را از طریق احکام اسلامی در سودان برقرار کند و جنگهای گذشته خود چه با جنوبیها و چه با شبهنظامیان دارفور را به عنوان "جهاد" معرفی کند. عمرالبشیر "سکولاریسم" را بدترین دشمن سودان میداند و حکومت طولانی خود را اثبات حمایت خداوند معرفی میکند.
با این حال منتقدان میگویند، این ایدئولوژی اسلامی به طور عمده به سرپوشی برای یک ماشین سیاسی تبدیل شده که اجازه میدهد خویشاوندان البشیر، وفادارانش، سیاستمداران و تاجران وابسته به او، با استفاده از روابطشان با دولت برای خود ثروتاندوزی کنند.
میرغنی، تحلیلگر سودانی میگوید: این یک تجربه اسلامی نیست، بلکه روندی است که از شعارهای دینی به عنوان پوششی برای اقداماتی استفاده میکند که هیچ ربطی به اسلام ندارند.
اما حتی اگر البشیر برکنار شود، کادر حکومتی و وفاداران او همچنان قدرت قابل توجهی خواهند داشت و احتمالا در مقابل تغییرات عمده مقاومت خواهند کرد. آنان همچنین از پشتوانه دینیای بهرهمند هستند که هنوز میتواند برخی از مردم را به سمت آنان سوق دهد.
امیدهای معترضان
دولتهای منتخبی که به دنبال پیروزی شورشهای گسترده گذشته تشکیل شدند، عمدتا از دو حزب الامه و اتحاد دموکراتیک بودند.
این دو حزب حالا ضعیف و دچار تفرقه هستند. علاوه بر آن، مباحثات سیاسی آنها نیز غرق در مسائل دینی است؛ چیزی که دیدگاه بسیاری از فعالان جوان نسل جدید سودان را که با وفاداری به احزاب لیبرال و اتحادیههای صنفی یا با گرایشهای مستقل به خیابانها آمدهاند، انعکاس نمیدهد.
یک معترض ۲۶ ساله میگوید: اقدام اشتباهی است اگر علنا خود را لیبرال یا سکولاریست معرفی کنیم، اما چیزی که دنبال آن هستیم، سیاستهایی هستند که اساسا لیبرالاند و در عین حال تضاد واضحی با آموزههای اسلامی ندارند. ما نیازمند دولتی از تکنوکراتها هستیم. کار ما دیگر با احزاب سنتی تمام شده است.
فعالان و تحلیلگران میگویند، ضعف گروههای اپوزیسیون محصول مستقیم فن "تفرقه و حکومت" البشیر در اداره کشور است که پیوسته سیاستمداران ارشد را با دادن وعدههایی درباره اتحاد ملی و تصدی جایگاهی که بتوانند از آن برای منافع شخصی سوء استفاده کنند، از احزابشان میرباید."
این معترضان در شعارهای خود فریاد میزنند " آزادی، صلح و عدالت" و "مردم میخواهند رژیم را سرنگون کنند" که شعار اصلی اعتراضات بهار عربی در سال ۲۰۱۱ بود اما آنان برای رسیدن به خواستههای خود راه روشنی ندارند.
یکی دیگر از فعالان سودانی میگوید: شکی نیست که تغییرات عمدهای در پی این اعتراضات صورت خواهند گرفت اما هرگز در حد و اندازهای که سودان به آن نیاز دارد، نخواهد بود. ممکن است البشیر کنارهگیری کند یا ارتش او را برکنار کند اما اسلامگراها قدرت بسیج مجدد و در دست گرفتن دوباره قدرت را دارند.»