فرزند آیت الله خوشوقت: پدر گفت: احمدی نژاد ما را فریب داد
محمد حسین خوشوقت پسر ارشد مرحوم آیت الله عزیر خوشوقت میگوید: اواسط دوره دوم آقای احمدی نژاد نظر پدر درباره احمدی نژاد عوض شد و البته به نظر من یک مقدار هم دیر این اتفاق افتاد.... یک روز به پدرگفتم: من تصورم این است که آقای احمدی نژاد بوی بنی صدر گرفته است. پدر سری تکان دادند و لبخندی زدند و فرمودند: بابا جان! بنی صدر هر چه بود لات نبود و رعایت ادب را میکرد. وی ما را فریب داد.
انتخاب: محمد حسین خوشوقت پسر ارشد مرحوم آیت الله عزیر خوشوقت میگوید: یک روز به پدرگفتم: من تصورم این است که آقای احمدی نژاد بوی بنی صدر گرفته است. پدر سری تکان دادند و لبخندی زدند و فرمودند: بابا جان! بنی صدر هر چه بود لات نبود و رعایت ادب را میکرد. وی ما را فریب داد.
محمدحسین خوشوقت مدیرکل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش چهارم گفتگو با «پروژه تاریخ شفاهی ایران خبرگزاری جمهوری اسلامی» به مواردی از جمله نگرش آیت الله عزیز خوشوقت نسبت به محموداحمدی نژاد میپردازد.
نظر مرحوم آیت الله خوشوقت را درباره صحبتهایی که آقای سعیدی درباره تولد مقام معظم رهبری فرمودند: را سوال کردید؟ خوشوقت: برخی آقایان حرفهایی را میشنوند و آنها را مورد بررسی عقلی هم قرار نمیدهند. شاید شدت ارادت مانع از این بررسی شده باشد. بله. من با مرحوم پدر درباره نقل قولی که آقای سعیدی کرده بودند صحبت کردم. پدر خیلی خیلی ناراحت شدند و گفتند این حرفها حرفهای باطلی است و اصلا نباید زده شود. حالت استهزا نسبت به این مطلب داشتند که این حرفها از کجا آمده است؟! پدر به شدت مخالف خرافات بودند.
پدر به طور مشخص مخالف چه خرافات دیگری بودند؟ خوشوقت: خوشبختانه مردم ایران به شدت برخی ملتهای اروپایی و آمریکایی و آسیای جنوب شرقی خرافاتی نیستند. اما مرحوم پدر با چیزهایی مانند سبزه گره زدن، شگون داشتن سبزی پلوماهی خوردن شب عید، در مسجد زدن به شدت مخالف بودند. با این که خودشان به شدت مقید بودند و رونق گرفتن مجالس روضه برای امام حسین (ع) را خیلی تشویق و ترغیب میکردند و خودشان هم به این کار مقید بودند. اما با این تصور که هر گناهی در طول سال کردیم یک روضه برای امام حسین (ع) بگیریم و گریه کنیم خدا گناهان ما را میبخشد و مثل زمان تولد میشویم به شدت مخالف بود. پدر میگفتند اصلا این گونه نیست. کار خدا حساب و کتاب دارد. خداوند میفرماید اگر میخواهی نزد من گرامی باشی باید تقوا داشته باشی نه این که بروی گناه کنی و بعد بیایی برای امام حسین (ع) گریه کنی و گناهانت پاک شوی. امام حسین (ع) برای این خون خود و فرزندان و اصحابش را در راه خدا داد که اسلام حفظ شود و اسلام یعنی تقوی و اطاعت بی، چون و چرا از خدا. عزادار حسین (ع) برای کسی گریه میکند که خونش را در راه اسلام داده است پس چگونه چنین کسی میتواند تقوا را با گناه کردن لگدمال کند و سپس فکر کند با گریه گناهانش پاک میشود.
نظر مرحوم خوشوقت درباره موضع گیری سیاسی مداحان چه بود؟ خوشوقت: ایشان مخالف این قضیه بودند. میگفتند بهتر است وارد مسائل سیاسی نشوند، چون بساط و دستگاه امام حسین (ع) متعلق به خدا و اسلام است. اگر مسائل مربوط به رقابتهای سیاسی در این جلسات مطرح شود، این جلسات را خراب میکند.
پدر درباره مسائل روز جامعه هم صحبتی داشتند؟ خوشوقت: ایشان با استناد به قرآن و برخی روایات و آیه شریفه «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس» یعنی فساد در آب و خشکی ظاهر شد به خاطر آن چه مردم انجام دادند. همچنین برخی روایات که گناهانی خاص باعث بروز بعضی گرفتاریها برای مردم میشود، پدر میفرمودند: اگر مردم تقوا را رعایت کنند زندگی دنیایشان هم آباد میشود. ایشان اشاره به رفتار برخی رقبای سیاسی در کشور میکردند و میگفتند اگر تقوا بود شاهد این رفتارها نبودیم. این که دروغ بگویند و آبروی همدیگر را ببرند و هر کاری انجام دهند تا رقیب از میدان به در شود. میگفتند من تعجب میکنم این دو روزه دنیا چه ارزشی دارد که آدم نانش را در خون بزند و بخورد. این نامزدها این همه خرج میکنند و گناه میکنند تا رییس جمهور یا نماینده مجلس شوند. این تازه اول گرفتاری آنهاست. نه شب دارند نه روز. بهتر از این میشود زندگی کرد. چه اصراری دارند این همه وامدار و بدهکار برخی محافل و جریانها شوند برای این که ۴ سال نماینده مجلس باشند.
این که آقای احمدی نژاد مدعی بود آیت الله خوشوقت در انتخابات ریاست جمهوری از ایشان حمایت کرده است واقعیت داشت؟ خوشوقت: مرحوم پدر صفای باطن خیلی زیادی داشتند. علمای ربانی معمولا صفای باطن دارند؛ بازیگران سیاسی را عرض نمیکنم. محیط پرورش پدر محیط سالمی بود و رفقایشان همه اهل تقوا بودند. با آدمهایی خوب حشر و نشر داشتند. از طلبگی یاد گرفته بودند که اصل بر برائت است مگر این که خلافش اثبات شود. من شخصی را دیده ام که متدین است و تا آن جایی که من میدانم سابقه خوبی هم دارد، حرفهای خیلی خوبی هم میزند، از انقلاب و اسلام و خون شهدا دفاع میکند، مخالف با اشرافیت است، ضد آمریکا و ضد ظلم است. تا خلاف این ثابت نشده است باید اصل را بر این بگذارم که همین طور است. بسیاری از علما این گونه هستند. آقای احمدی نژاد هم در دورهای که شهردار بود با معاونین خود هر چند یک وقت بار برای درس اخلاق خدمت پدر میآمدند. فرد بسیار زحمت کشی هم بود. خادم مردم بود. زحماتی که برای مردم میکشید خیلی عیان بود. پدر هم اینها را میدیدند و تاییدش میکردند.
پدر با مظاهر اشرافیت خیلی مخالف بود و از این که مسوولی از موقعیت اجتماعی و سیاسی خود سواستفاده کند و رانت خواری کند و بعد از رسیدن به قدرت مردم را فراموش کند خیلی ناراحت میشد. آقای احمدی نژاد هم ظاهر خیلی خوبی از نظر مبارزه با اشرافیت داشت.
آقای احمدی نژاد با چه کسانی در جلسات درس اخلاق مرحوم پدر شرکت میکرد؟ این جلسات خصوصی بود؟ خوشوقت: بله. برای آقایان احمدی نژاد و همراهانش تشکیل میشد. به غیر از معاونان، بعضی از کسانی که امروز به جبهه پایداری هم معروفند همراه ایشان میآمدند. این جبهه پایداریها خیلی تلاش کردند تا آقای احمدی نژاد رای بیاورد و جز اعوان و انصار او بودند. برخی از این اعضای جبهه پایداری به مسجد پدر زیاد رفت و آمد داشتند. در مجموع متدینین بسیاری از نامزدی آقای احمدی نژاد حمایت کردند و پدر هم یکی از آنها بود. اما اواسط دوره دوم آقای احمدی نژاد نظر پدر درباره احمدی نژاد عوض شد و البته به نظر من یک مقدار هم دیر این اتفاق افتاد. من از همان اواسط دوره اول احمدی نژاد با مرحوم پدر خیلی خاضعانه و خاکسارانه گاهی اوقات بحث میکردم که حاجاقا این جریان دارد از نام شما سوءاستفاده میکند. این جریان آن چیزی که میگوید نیست و کارهای دیگری دارد میکند. اما چون مشی پدر بر این بود که تا یقین پیدا نمیکرد قضاوتی نمیکرد صبر کرد تا اطلاعاتش کامل شود. اما در اواسط دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد من یکبار با پدر صحبت کردم. دیدم از اقدامات احمدی نژاد خیلی ناراحتند. از ایشان سوال کردم آقا جان شما تصور میکنید آقای احمدی نژاد از ابتدا همینی بوده است که الان بروز داده است و قبل از آن ریاکارانه رفتار کرده و حالا دستش رو شده است یا این که احمدی نژاد اول خوب بود و الان منحرف شده است ایشان فرمودند: من برداشتم این است که ایشان از اول همین بود و ما فریب خوردیم.
بعد از درگیری که آقای احمدی نژاد با رییس قوه قضاییه بر سر بازدید از زندان اوین پیدا کرد که درگیری این دو رییس قوه به رسانه و مطبوعات کشیده شد. مقام معظم رهبری صحبتی فرمودند که کوتاه بیایید و ماجرا را تمام کنید. آقای لاریجانی نامهای به مقام معظم رهبری نوشت که سمعا و طاعتا. اما آقای احمدی نژاد تا ۳ روز هیچ نامهای ننوشت. سه روز بعد یک نامهای به مقام معظم رهبری نوشت که نامه خیلی سنگین و خارج از پروتکلی بود. در آن نامه سه چهارخطی استناد به قانون اساسی کرد که من قانونا میتوانم بروم از زندان اوین بازدید کنم و آخر نامه هم نوشته بود عزت زیاد. من فردای روزی که این نامه پخش شد خدمت پدر رفتم و از ایشان سوال کردم: این نامه را ملاحظه فرمودید؟ پدر گفتند: بله. گفتم: من تصورم این است که آقای احمدی نژاد بوی بنی صدر گرفته است. پدر سری تکان دادند و لبخندی زدند و فرمودند: بابا جان! بنی صدر هر چه بود لات نبود و رعایت ادب را میکرد. به هر حال نظرشان کاملا نسبت به آقای احمدی نژاد برگشته بود.
آن جریان زلزله تهران چه بود؟ احمدی نژاد مدعی شده بود عالمی به من گفته است به زودی زلزلهای عظیم در تهران میآید؟ خوشوقت: آقای احمدی نژاد بدون این که نام ببرد منظورش از آن عالم پدر من بود. من در این باره با مرحوم پدر صحبت کردم و گفتم آقای احمدی نژاد چننی ادعایی کرده است آیا شما به ایشان چنین مطلبی را فرموده اید؟ پدر گفتند: نه. من مضمون یک روایت از امام صادق (ع) را بیان کردم. من پیش بینی زلزله نکردم. زلزله را کسی نمیتواند پیش بینی کند. و، چون گناه دارد در جامعه شایع میشود باید نگران بود.
ظاهرا عدهای از سکنه تهران این ادعای احمدی نژاد را جدی گرفته بودند؟ خوشوقت: بله. عدهای میرفتند و شبها در پارکها میخوابیدند. این ادعای احمدی نژاد خیلی بد بود. این بازی با اعتقادات مردم است. انشاالله که آقای احمدی نژاد از روی جهل این حرفها را زده است.
درباره مشی مرحوم پدر مطلب دیگری دارید؟ خوشوقت: یکی از ویژگیهای پدر شخصیت مستقل ایشان بود. تلاش ایشان اصولا این بود که هیچ وقت وامدار کسی نباشد. شخصی مستقل باشد که هر زمان تشخیص داد کاری را باید انجام دهد به راحتی این کار را بکند؛ بنابراین وامدار کسی یا جایی نبود. من هم تا حدود زیادی از این اخلاق و مشی ایشان سعی کردم تبعیت کنم که بعدها خواهم گفت که در کار وزارت ارشاد و فرارو خودش را نشان داد. ایشان اخلاق بسیار خوبی داشت، میتوانست در قم بماند یا مرجع تقلید و صاحب کرسی در فلسفه و فقه و عرفان شود، رساله چاپ کند و شاگردان زیادی داشته باشد، ولی چنین نکرد. اما تلقی ایشان این بود که الحمدالله تعداد کسانی که به این جا برسند زیاد است و همین تعداد مرجع و فلسفه دان هم مومنین را کفایت میکند. پدر قائل به تربیت از نزدیک و چهره به چهره بودند. ارتباطی که با جوانها داشتند خیلی جذب کننده بود و جوانها عاشق ایشان میشدند. چون روحانیونی که متواضع و اهل شوخی باشند و با جوانها راه بیاید طوری که محضرشان برای جوانها شیرین باشد خیلی نفوذ کلام و رفتار دارند.
درباره آیت الله مهدوی کنی هم میفرمایید؟ خوشوقت: ایشان سعه صدر داشتند. اگر کسی برخلاف میل و تشخیص ایشان رفتاری میکرد برخورد تند نمیکردند. پدری میکرد برای همه. ما میدیدم که برخی چهرههای چپ و راست با ایشان رفیق و نزدیک بودند. خدا رحمتشان کند. جایشان خیلی خالی است. در بین جناح راست جای ایشان بسیار بسیار خالی است. عمود معنوی و روحانی جناح راست بودند. با حضور ایشان هر کسی در این جناح نمیتوانست به خود اجازه انجام هر کاری را بدهد. متاسفانه جایگزینی برای ایشان در جناح راست وجود ندارد و بعید میدانم حالاحالاها کسی بتواند جای ایشان را پر کند