پیشکسوت بازیگری از کاندیدا شدنش تا رقص بازیگران می‌گوید

محمود عزیزی می‌گوید قصد من از کاندید شدن برای نمایندگی مجلس این نبود که به مجلس بروم، می‌خواستم افکار هنرمندان فخمیه کشورم را بسنجم، آن چیزی که می‌خواستم به دست آمد.

کد خبر : 906930

خبرگزاری فارس: محمود عزیزی بازیگر سینما و تلویزیون گفتگویی با راه دانا انجام داه است که بخش‌های مهم آن را می‌خوانید:

- جشنواره‌هایی مانند جشنواره فجر پشیزی نمی‌ارزند، هیچکدام شان هدفمند نیستند، هرسال هم یک بیلان می‌دهند و پولی خرج می‌شود، چهار نفر حرف‌هایی می‌زنند، پنج نفر غر می‌زنند، شش نفر هم "به به و چه چه" می‌کنند تمام می‌شود و می‌رود، بعد پرونده اش بسته می‌شود تا سال بعد.

- ما الان ۸۰ میلیون نفر جمعیت داریم که همه شان ادعای پیغمبری دارند، هنرمندان و روشنفکران هم همین مسئله را دارند، آن طرف کارگران جوان هفت ماه است که حقوق نگرفته اند، روی چاه نفت خوابیده اند و می‌گویند حقوق ما را بدهید؛ کدام روشنفکر، مقام اعظم، ستاره و یا گروه اجتماعی آمد بگوید که آقای مسئول به داد این‌ها برسید؟ این‌ها همه شعار است، فرصت طلبی می‌کنند تا تاریخ نگاری کنند

- آزاده صمدی و باران کوثری‌ها رقص را ترویج نمی‌کنند، این‌ها برای آن ۲ درصد از جامعه که می‌توانند هزینه‌های گزافی بکنند کار می‌کنند تا سرگرمی داشته باشند، این که در تئاتر می‌رقصند باید از کارگزار فرهنگی سوال کنید، وقتی که یک فیلم بیرون می‌آید باید ببینید از چه مجرایی عبور می‌کند، ابتدا سناریو باید تصویب شود، شورای نظارت و پروانه دارد، هفت خان رستم را باید رد کرد، دیگر نباید هنرمند را زیر سوال برد، باید سیاست گزار و کارفرما را مورد پرسش قرار داد.

- در حال حاضر، چون بیکار هستم به زمین و زمان فحش می‌دهم و این بهترین کار است، چون وقت دارم، آدمی که وقت نداشته باشد به این مسائل نمی‌رسد.

- حواشی مجلس و نمایندگان طبیعی است، من خودم تجربه‌ای در این زمینه دارم، وقتی ژنرال‌های سیاسی ما این‌ها هستند، از این بیشتر نمی‌شود از آن‌ها توقع داشت، به هر حال یکی مال سراوان است و دیگری جای دیگر؛ رفتار نمایندگان طبق قانون نیست، همه چیز فامیلی و گروهی است، این به آن گروه وصل است، آن یکی به این گروه وصل است، این یکی آن یکی را ضایع کند همین می‌شود.

- قصد من از کاندید شدن برای نمایندگی مجلس این نبود که به مجلس بروم، می‌خواستم افکار هنرمندان فخمیه کشورم را بسنجم، آن چیزی که می‌خواستم به دست آمد، از ۱۰ اثر هنری روی صحنه برایم ارزشمندتر بود؛ به این نتیجه رسیدم که ما خیلی چیز‌ها را هنوز کم داریم، ما افرادی هستیم که دور هم جمع شده ایم و یک ملتی را تشکیل داده ایم که فقط در کنار همدیگریم، در واقع ملت نیستیم.

- آرزو می‌کنم شرایطی پیش بیاید که این همه تشنج که در جامعه که به خاطر نفسانیات گروه‌های سیاسی یا افرادی پدید آمده از بین برود، آرامش در جامعه برقرار شود و حق به حق دار برسد، قانون رعایت شود، قانون اگر اجرا شود خوب است، ما قانون داریم، اما هیچ کس آن را رعایت نمی‌کند به جز پلیس‌ها که وقتی بی پول می‌شوند سریه به دلیل نبستن کمربند و رد کردن چراغ قرمز مردم را جریمه می‌کنند و برای خودشان پول جمع می‌کنند.

- اعدام سلاطین سکه، دلار و قیر مثل این است که شما سر گروه یک گله شیر را از بین ببرید، اما سر گروه دیگری می‌آید، باید گروهی که این شیر در راس آن قرار دارد را در جهتی قرار داد که قدرت تعرض پیدا نکند، باید آن جریان را پیدا و ریشه کن کرد؛ ما زمانی که شاه را زدیم، ارتش، ساواک و خیلی جا‌های دیر را سرکوب کردیم تا انقلاب به دست آمد، این که فقط این سلاطین را اعدام کنیم و کسانی که این جریان را به وجود آورده اند را نبینیم بیشتر شبیه به یک شوخی است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: