بازرگانی اصلاحطلبان با نام «بازرگان» +اسناد
طی هفتههای اخیر مستند «راه طی شده» از زندگی مهندس بازرگان پخش شد و بحثهای زیادی حول این موضوع در رسانهها شکل گرفت. یکی از این موضوعات، تغییر مواضع اصلاحطلبان نسبت به بازرگان طی سالهای پس از انقلاب است.
خبرگزاری فارس: تغییر مشی سیاسی و یا داشتن مواضع متناقض در حیات جریانها و شخصیتهای سیاسی امری محتمل است که به دلایلی مختلف از جانب برخی از آنها رخ میدهد. اصلاحطلبان امروزی یا همان چپیهای دهه ۶۰ از آن دست گروههایی هستند که در سالهای اخیر تغییرات جدی و بسیار زیادی را در منش سیاسی و حتی اعتقادیشان میتوان مشاهده کرد. گستره این تغییرات بسیار زیاد است؛ موضوعاتی چون رابطه با آمریکا و کشورهای غربی، برخورد با اشخاص سیاسی مانند آیت الله منتظری، تئوریهای اقتصادی و مباحث اعتقادی از جمله ولایت فقیه همه از مباحثی هستند که این جریان سیاسی نسبت به آنها تغییراتی اساسی را در حیات سیاسی خود بروز داده است.
مهدی بازرگان نخستوزیر دولت موقت در سالهای اول انقلاب اسلامی و یارانش در نهضت آزادی از جمله کسانی هستند که اصلاحطلبان نسبت به آنان مواضع مختلفی را در طول سالهای بعد از انقلاب اتخاذ کردهاند. در این مجال به بازخوانی مواضع این جریان سیاسی نسبت به مهدی بازرگان و نهضت آزادی از دهه ۶۰ تاکنون خواهیم پرداخت.
نخستوزیری که کارش به استعفا کشید
بازرگان از ۱۵ بهمن سال ۵۷ به واسطه حکمی که از امام دریافت کرد، نخستوزیر دولت موقت انقلاب اسلامی شد. با توجه به پشتیبانی اعضای سرشناس شورای انقلاب از بازرگان و اعتماد امام خمینی به او موج حمایتهای مردمی از بازرگان از همان آغاز کار دولت موقت بهراه افتاد. در چنین فضایی طبعاً کمتر کسی به مخالفت با بازرگان میپرداخت، چرا که با توجه به شرایط آن زمان، دولت موقت به حمایت مردم و انقلابیون نیازمند بود و این مهم توسط امام و شاگردانش به خوبی تأمین شده بود تا دولت موقت بتواند شرایط را برای استقرار نهادهای مختلف نظام فراهم کند. اما در آن شرایط پرماجرای بعد از انقلاب عملکرد مناسب با شرایط انقلابی از سوی دولت موقت نشان داده نشد و کار به استعفای دولت موقت کشید.
این پایان ماجرای مهدی بازرگان در ایران نبود، چرا که بعد از آن بازرگان به عنوان یک فعال سیاسی در دیگر عرصهها به همراه همفکران خود فعال بود. اوج فعالیت بازرگان را میتوان در نیمه اول سال ۶۰ یعنی زمانی که ائتلاف بین بنیصدر و سازمان مجاهدین خلق به اوج خود رسیده بود، مشاهده کرد.
در این زمان نظام جمهوری اسلامی استقرار یافته بود و سایر ساختارهای آن از جمله قوه مقننه و دولت شکل گرفته بود. بازرگان در مجلس به همراه یارانش اقلیتی را تشکیل میدادند که موضعگیریهای مبهم و یا در برخی موارد حامیانه آنان از مجاهدین خلق و بنیصدر انتقادات جدی و شدید دیگر نمایندگان مجلس را علیه آنها برانگیخته و باعث تضعیف موقعیت بازرگان در جامعه شده بود لذا نطقهای بازرگان و اعضای نهضت آزادی در مجلس به چالش و نزاع کشیده میشد.
مهر ماه سال ۶۰ و نطقی که منجر به درگیری در صحن مجلس شد
در شرایطی که سازمان منافقین دچار بحران روانی و شکست اجتماعی شده بود و با بمبگذاریها و ترورهای متعدد سال ۶۰ جمع بسیاری از مردم ایران را به خاک و خون کشیده بود، موضعگیری نابههنگام و غیرمنتظره مهندس بازرگان در مورد این سازمان، واکنشها و بازتابهای سیاسی و تبلیغی زیادی را به وجود آورد.(۱)
یکی از واکنش به این نطق درست در زمانی که بازرگان آن را قرائت میکرد در مجلس رخ داد و یکی از معروفترین فیلمهای موجود و در دسترس درباره بازرگان را میتوان فیلمی دانست که توسط دوربینهای مجلس در آن زمان ضبط شدهاند. در این فیلم صدای آشنای صادق خلخالی، یکی از نمایندگان منتسب به چپیهای خط امامی، به گوش میرسد که به همراه چند تن از دیگر نمایندگان جلو آمده و بلندگو را از بازرگان میگیرد و مانع از ادامه صحبت او میشود.
بازرگان در این نطق ضمن تمجید از شهدای حوزه علمیه و مسئولان، دستگیرشدگان یا کشتهشدگان عضو سازمان مجاهدین را «نونهالانی» توصیف کرده بود که «جگرگوشگان و پرورشیافتگان امید این مملکت بودهاند، عاشقوار یا دیوانهوار، فداکار یا گناهکار در طاس لغزندهای افتادهاند.» او اعضا و هواداران سازمان را «جوانان جانباز»ی خواند که نمیتوان آنها را مزدور خواند.(۲)
نقدهای مطبوعاتی خاتمی به بازرگان
روزنامه کیهان که در آن روزها تحت سرپرستی سیدمحمد خاتمی اداره میشد در پاسخ به نطق بازرگان طی سه روز ۱۶ و ۱۸ و ۱۹ مهر سرمقالههای خود را به نقد و تحلیل مواضع وی و نهضت آزادی اختصاص داد.(۳)
یادداشت خاتمی تحت عنوان «مرگ سادات و نطق آقای بازرگان» نگاشته شد. خاتمی در آغاز این یادداشت اشارهای به مرگ انور سادات، دیکتاتور مصری که آن روزها کشته شده بود، میکند و از طرفی نطق بازرگان را بهانهای میداند که میتواند هم درباره سادات بنویسد و هم درباره ماجرای بازرگان.
تصویری از صفحه اول روزنامه کیهان در تاریخ ۱۶ مهر ۶۰ و یادداشت روز خاتمی درباره بازرگان
خاتمی در بخشی از مقاله اول خود درباره نطق بازرگان در مجلس مینویسد: «آقای بازرگان به عنوان ناطق پیش از دستور پشت تریبون قرار گرفتند و من چون دیگران منتظر که چه خواهند گفت؟ آیا از توطئه آمریکا و مزدورانش علیه انقلاب اسلامی و تلاش آنان برای نجات صدام سخن میگویند؟ از جنایاتی که به دست عوامل آمریکا در ایران علیه مردمیترین انقلاب معاصر صورت میگیرد؟ از رسواییهای بنیصدر و رجوی که اینک به بختیار و اویسی ملحق شدهاند؟ از فاجعههای مکرری که به دست عوامل و مزدوران «سیا» و «موساد» در ایران انقلابی آفریده شده است و بهترین چهرههای متقی و مبارز و مجاهد در میان آتش سوختهاند؟ خاصه اینکه در رابطه با شهادت این عزیزان تاکنون از سوی ایشان [=بازرگان] و همرزمانشان مطلبی جز تسلیت خشک در حدی که بسیاری از سیاستمداران خارجی و حتی زمامداران وابسته دنیای سوم علیالرسم و به منظور رعایت اصول دیپلماتیک دادهاند صادر نشده است ... دیری نپایید که فهمیدم انتظار بیهوده است ... [نطق بازرگان] مثل همیشه عبارت بود از اعتراض به جمهوری اسلامی...»(۴)
خاتمی در یادداشت دوم خود با عنوان «چه کسی آمریکایی است؟» پس از اشاره به صحبت بازرگان درباره روا نبودن نسبت «مزدور» دادن به منافقین، پس از اشاره به جنایتهای منافقین در این باره مینویسد:
«طنز آقای بازرگان، آنجا که از انتساب آشوبگران به آمریکا برمیآشوبند خود حکایتگر نوعی نگرش آمریکائی به مسائل است. می گویند: «این جوانان جانباز! در خانوادههای آمریکایی زاده نشده و برنگشتهاند که بتوان مزدورشان خواند» ... این سؤالها جا دارد که: آیا شاه مخلوع که گوی سبقت را از همه حکمرانان جهان سوم در سوق دادن کشور به سوی وابستگی تام به غرب و خصوصاً امریکا و رواج فرهنگ مصرفی به عنوان پایه وابستگی ربوده بود، در خانواده آمریکایی زاده شده یا از آمریکا برگشته بود یا اینکه شاه آمریکایی نبود؟» (۵)
خاتمی بعد از برشمردن خیانتهای افرادی چون سادات و بنیصدر و رجوی، در ادامه بازرگان را رأس جریانی میداند که بینشی دارد که به سادگی ابزار دست سیاستهای آمریکا شده و به خاطر همین بینش است که همواره از مواضع ضد آمریکایی جمهوری اسلامی اظهار نارضایتی و حتی مخالفت قولی و عملی کرده است.(۶)
بریده ای از روزنامه کیهان در تاریخ ۱۸ مهر ۶۰
خاتمی در یادداشت آخرش درباره نطق بازرگان به سوابق مهندس بازرگان اشاره میکند و با لحنی کنایهآمیز موضعگیریهای بازرگان و یارانش در نهضت آزادی را تحلیل میکند و بعد از آن در پایان مقاله خود درباره سوابق انقلابی سادات مینویسد که در زمان جمال عبدالناصر جزو نیروهای انقلابی مصر بوده اما از او به خاطر اعمالش یک نام بد و نفرتانگیز به جا مانده است. خاتمی با این مقایسه تلویحی سعی میکند تا از مرگ سادات یک نتیجهگیری عبرت آموز برای انقلابیونی کند که بعدها با عدول از آرمانها و ارزشها جزو افراد منفور و مردود انقلابها میشوند.(۷)
یادداشت آخر خاتمی در واکنش به نطق مهدی بازرگان در مجلس در کیهان ۱۹ مهر ۶۰
بخش پایانی یادداشت خاتمی که تلویحاً بازرگان را با سادات مقایسه کرده است.
وقتی کروبی خواستار محاکمه بازرگان میشود
مهدی کروبی در تاریخ ۱۶ مهر سال ۱۳۶۱ به عنوان سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه صحبتهای مهم و تندی را علیه بازرگان و اعضای نهضت آزادی ایراد کرد.
او در بخشی از صحبتهایش درباره بیانیههای نهضت آزادی میگوید: «اگر به اینطور افراد و جریانات جواب داده نشود ممکن است که باعث گمراهی تعدادی از بچههای ناآگاه مردم شود و یا اینکه آنها فکر کنند که واقعاً جوابی برای حرفهایشان وجود ندارد. از طرفی چون این آقایان منزوی هستند با کاغذپراکنیها میخواهند خودشان را مطرح کنند و اینها دنبال نام و نشان هستند. از جمله جمعیتی که این روزها باز نق زدن را شروع کرده و ورقپراکنی مینماید نهضت آزادی است.» (۸)
کروبی پس از بر شمردن مشکلاتی که به خاطر رویکردهای دولت موقت در کردستان به وجود آمد و همچنین دیگر سیاستهای نهضت آزادی میگوید: «بنابراین بسیاری از بدبختیهایی که الان وجود دارد از شماست. این کمبودها، خونریزیها و این جنگ ضایعاتی است که شما برای این ملت به وجود آوردید.» (۹)
کروبی درباره ادعای اعضای نهضت آزادی درباره نبود آزادی مطبوعات و احزاب در کشور میگوید: «کدام آزادی نیست؟ انتظار دارید دوباره در ۳۰ خرداد منافقین مسلمانها را بکشند؟ این چنین آزادی میخواهید یا آزادی که انتقاد سازنده کنند و حرفشان را بزنند و آزادی که مجلس وزیری را استیضاح کند؟ خب اینها همه آزادی است. کدام نماینده هست که حرفش را نمیگوید؟ بله آزادی برای گروهکهای محارب نیست که به خیابانها بیایند و ریشه انقلاب را بزنند.» (۱۰)
تغییر ۱۸۰ درجهای به نفع بازرگان
زمانی که خاتمی رئیس جمهور ایران شد تغییری جدی در مواضع جریانی که تا دیروز منتقد جدی بازرگان و دیگر اعضای نهضت آزادی بودند، رخ داد تا جایی که وزیر ارشاد محمد خاتمی یعنی عطاءالله مهاجرانی که در گذشته جزء افراد منتسب به جریان چپهای خط امامی و مخالف مهدی بازرگان بود، در مراسم هفتمین سالروز درگذشت بازرگان، او را فردی فراتر از عصر خود دانست.
این تغییر موضع چپیها نسبت به اعضای نهضت آزادی به جایی رسید که نشریات و مجلات مختلفی که در روزهای اوج دوم خرداد بهصورت مطبوعات زنجیره ای یکی پس از دیگری فعالیت خود را آغاز میکردند، تبدیل به یکی از پایگاهها و تریبونهای مطبوعاتی برای اعضای نهضت آزادی شدند.
روند تغییر موضع این جریان سیاسی با ورود به فضای جدید جامعه و شعارهایی که درباره گفتگو و آزادی در مطبوعات و احزاب میدادند آنچنان ادامه پیدا کرد که امروز بازرگان به یکی از نمادها و الگوهای جریان اصلاحطلب تبدیل شده است و فعالان سیاسی اصلاحطلب برای اینکه خود را معتقد به آزادی سیاسی معرفی کنند، فارغ از موضعگیریهای تند گذشته خود درباره بازرگان و اعضای نهضت آزادی، از نام آنها استفاده میکنند.
امروز یکی از اصلیترین مدافعان و حامیان بازرگان و اعضای نهضت آزادی را میتوان کسانی دانست که در دهه ۶۰ جزو جریان چپیهای به اصطلاح خط امامی بودند که بازرگان را بیشتر از هر جناح و گروهی متوجه انتقادهای شدید خود میساختند.
پینوشت:
۱ و ۲ و ۳- سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، انتشارات مرکز مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج ۲
۴- روزنامه کیهان، شماره ۱۱۴۰۳، ص ۱ به تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۶۰
۵- روزنامه کیهان، شماره ۱۱۴۰۴، ص ۱ و ۳ به تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۶۰
۶- همان
۷- روزنامه کیهان، شماره ۱۱۴۰۵، ص ۱ و ۱۴ به تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۶۰
۸ و ۹ و ۱۰ و ۱۱- روزنامه جمهوری اسلامی شماره ۹۷۲ سال چهارم در ۱۷ مهر ۱۳۶۱
انتهای پیام/