روحانی نیرو‌های ناکارآمدی را انتخاب کرد/او هویت سیاسی خود را به طور مشخص معلوم نکرد/ بزرگ‌ترین اختلاس این است که رسانه ملی کاری کند که دیده نشود/تفسیر قرآن رهبری در مسجد امام حسین موبر تن آدم سیخ می‌کرد

نقد من به بعضی ها این است که فکر می کنند حفظ جایگاه رهبری در این است که هیچ کس ایشان را خارج از این تصویرهای رسمی نبیند در حالی که مهربانی و عطوفت هم از خصوصیات ایشان است و حتی لازم ليست این ویژگی ها را به زور به مردم قالب کرد و هر کسی که با ایشان معاشرت داشته باشد به این خصوصیات پی می برد.

کد خبر : 902963

پایگاه خبری تحلیلی فردا:‌

محمدعلی ابطحی روزگاری به ویژه در دو دوره اصلاحات حضوری پررنگ در عرصه سیاسی داشت، اما این روزها ضمن اظهارنظر در موضوعات روزه بیشتر وقتش را صرف دوران بازنشستگی و پرداختن به مسائل فرهنگی، هنری و اجتماعی می کند. گفت وگو جام جم با ابطحی شامل موضوعات مختلفی از جمله مباحث سیاسی، رسانه ای ، فرهنگی و اجتماعی بود. او معتقد است مردم از رای دادن به روحانی در برابر رقبایش ناراضی نیستند، اما دولتی که سر کارآمد باسطح برآوردن توقعات مردم و جامعه رای دهندگان فاصله زیادی دارد و مردم از این که رئیس جمهور وعده های خود در ایام تبلیغات انتخاباتی را به فراموشی سپرده ، دلخورند.

یکی از موضوعات چالشی حال حاضر کشور مساله کارآمدی دولت است. دولت یازدهم و دوازدهم باطرح یکسری شعارها ومطالبات روی کار آمد. در شرایط کنونی، نسبت دولت با آن توقعات وشعارها چیست؟ آن امید در حال حاضر در چه سطحی است و دولت تا۱۴۰۰ چه چشم اندازی دارد؟ آیا تغییری در راهبردها و استراتژی های دولت شاهد خواهیم بود؟

حتما سقف توقعی که رای دهندگان به آقای روحانی داشتند برآورده نشده است؛ ولی دلایل آن متفاوت است و چند دلیل در کنار هم قرار گرفته که این سقف توقع برآورده نشده است. یکی از دلایل، انتخاب های آقای روحانی است و به دلیل این که هیچ وقت یک پشتوانه سیاسی و تاریخی نداشته، یک مجموعه پابه کاری را به لحاظ جریانی رشد نداده است. نیروهایی در دوره دوم ریاست جمهوری از سوی جریان اصلاح طلب به ایشان پیشنهاد شد که مورد قبول رئیس جمهور قرار نگرفت و در نقطه مقابل نیروهای غیرکارآمدی انتخاب شدند که در موفق نبودن آقای روحانی نقش تعیین کننده ای داشتند. بخش مهم دیگر حوزه بین المللی بود. آقای روحانی ثقل کارش را روی حوزه سیاست خارجی گذاشته بود و موفقیت های خوبی هم در دوره اوباما داشت. اما انتخاب آقای ترامپ سبب اتفاقاتی شد که دست آقای روحانی نبود. موضوع دیگر اینکه آقای روحانی هویت سیاسی خود را به طور مشخص معلوم نکرد و هیچ عقبه ویژه ای نداشت. به عقیده من اتفاق بدی که در حوزه سیاست افتاد، این بود که مجموعه ای مثل اعتدال و توسعه که اطراف آقای روحانی بودند تصور می کردند قادر به جریان سازی هستند. در حالی که اسم گذاشتن و حزب درست کردن و حمایت دولتی کردن، هیچگاه عقبه درست نمی کند و مابه ازای اجتماعی باید داشته باشد. در دوره آقای احمدی نژاد هم موضوع مکتب ایرانی از سویی مطرح می شد. همان موقع مطلبی نوشتم و عنوان کردم نمی توان یک مرتبه عرصه اجتماعی را عوض کرد که اگر کسانی چنین هدفی دارند، حتی ممکن است عقبه خود را نیز از دست بدهند. آنها تصور می کردند صرفا با ساختن حزب و بدون هیچ عقبه ای می توانند جریانی مثل آقای خاتمی را ایجاد کنند. از طرفی دیگر، حدسم این است که از نظر آقای روحانی، سرنوشت سه رئیس جمهور قبلی، او را برآن داشته که کاری انجام دهد تا آن سرنوشت سراغش نیاید. بنابراین این مجموعه عوامل باعث می شود که آن کارآمدی که انتظار می رفت محقق نشود.

آیا این مساله عدم کارآمدی به ایده دولت برنمی گردد؟ بالاخره دولت ایده ای مثل تنظیم مناسبات بهتر با دنیا را مطرح کرد؛ اما در عمل مابه ازای این نگاه به بیرون در اقتصاد چشمگیر نبود.

اتفاقا سياست خارجی را نقطه قوت دولت روحانی به ویژه در دوره اول می دانم. به دلیل این که اقتصاد و مدیریت کشور تحت تاثیر سیاست خارجی است و بحران الان که موضوع کم اهمیتی نیست به همین مساله برمی گردد.

بنابراین رفتار روحانی در سیاست خارجی را مثبت می دانم که البته با موانع خارجی برخورد کرد و البته اشکالی را که شما مطرح میکنید به گونه ای دیگر مطرح می کنم که ما به عنوان جریان اصلاح طلب یا جامعه رای دهندگان به آقای روحانی، هیچ چیز جدیدی را مطالبه نمی کنیم و همه حرفمان این است که چرا ایشان شعارهای دوران انتخابات خود را در حوزه های سیاست داخلی، سیاست خارجی و عرصه های اقتصادی عملیاتی نمی کند. البته ایشان هیچگاه پاسخ روشنی به این مطالبه نداده است. اگر کسی از بیرون بخواهد میان سخنرانیهای انتخاباتی آقای روحانی و دوران ریاست جمهوری ایشان مقایسه کند، تفاوت بسیار خواهد یافت.

البته این شامل سه رئیس جمهور گذشته هم می شود.

بدون هیچ تعصبی معتقدم چارچوب های اعتقادی آقای خاتمی و رویکردهای ایشان در طول دوران ریاست جمهوری متفاوت نبود.

بالاخره بخش رادیکال اصلاحات در پایان دوره ریاست جمهوری نسبت به آقای خاتمی تند شده بودند.

بحث ما جریان رادیکال نیست. اتفاقا این جریان موضوعات خاصی مثل تغيير قانون اساسی یا خروج از نظام را مطرح می کرد و ما هم در واکنش به این جریان می گفتیم که ماهیچگاه چنین شعارهایی را عنوان نکرده بودیم و این چیزی که شما می خواهید، با حرف ها و شعارهای ما در دوران انتخابات ریاست جمهوری تفاوت دارد

اصلاح طلبان در انتخابات مجلس و شورای شهر فعلی، توانستند با موج و تکرار می کنم افراد مورد نظر خود را به این دو عوامل مهم وارد کنند. با توجه به اینکه این روزها نقدهای جدی به عملکرد این دو نهاد حتي از سوي خود اصلاح طلبان وارد می شود، فکر می کنید در انتخابات بعدی اصلاح طلبان بار هم بتوانند از این ابزار خود استفاده کنند؟

به هر حال در انتخابات ریاست جمهوری گذشته افراد متنفذي در حوزه های حکومتی و مذهبی به صراحت نسبت به نامزدها اعلام نظر کردند و به عبارت دیگر آنها هم می خواستند تکرار کنند، اما تاثیرگذار بودند. وگرنه وارد کردن عنصری مثل تتلو مگر چیزی غیر از بهره گیری از تاثیرات اجتماعی بود که البته آن را هم من نقد نمی کنم رای دهندگان حس خوب نسبت به انتخاب خود دارند، اما حس خوب نسبت به عملکرد منتخبان ندارند.

رفتارهای سیاسی - اجتماعی اصلاح طلبان این حس را تقویت می کند که گویی این جریان پایگاه اجتماعی خود را در بین طبقات بالادست جامعه تعریف کرده و با طبقات محروم و فرودست کاری ندارد. این موضوع را مشخصا در رفتارهای شما در فضای مجازی می توان مشاهده کرد.

می خواهم بدتر از آنچه که نشان می دهم نباشم و اتفاقا آن را یک واکنش مثبت می دانم و نمی خواهم اهل ریا کاری باشم. رفتن تئاتر وسیلما و شرکت در مجامع فرهنگی جلو علايق من است و این کار را انجام می دهم. اهل تظاهر هم نیستم و معتقدم نباید دورویی را ترویج کرد. حضور من در مجامع فرهنگی و هنری و بازتاب آن در فضای مجازی، آسیب به شمار نمی آید بلكه آسيب اصلي همان ریاکاری هایی است که بعضا شاهد هستیم، خوب وقتی من داخل قدرت نیستم و قدرت هم مایل به ادامه همکاری با من نیست ترجیح می دهم با رویه خودم زندگی کنم.

حرف اینجاست که در جریان متبوع شما غفلت عظیمی از بخش بزرگی از جامعه در حال شکل گرفتن است با این که حداقل در ارائه نحوه و سبک زندگی این گونه عمل کردند، این غفلت را در جریان مقابل شما کمتر می بینیم. آیا ادامه این روند با توجه به واقعیات اجتماعی، جریان اصلاحات را با مشکل بدنه اجتماعی مواجه نمی کند؟

ببینید هویت من هویت مذهبی است و پدرم یکی از روحانیون سرشناس بوده، اما روبه من این گونه است که تظاهر به این عقبه و هویت را نمی پسندم.

شما بازنشسته صداوسیما هستید و مدتی مدیر رادیو بودند، از این زاویه، وضعیت فعلی رسانه ملی را چگونه ارزیابی می کنید؟

مشکل اصلی صدا و سیما این است که شرایط جامعه عوض شده اما این رسانه عوض نشده و به نظر می رسد ذهنيت سیاستگذاران این رسانه مربوط به زمان گذشته است. زمانی که مدیر رادیو بودم کشور درگیر جنگ بود و تلويزيون بادوسه شبکه بیش از چند ساعت برنامه نداشت اما با این وصف قدرتمند بود؛ چون آن موقع شبکه های ماهواره ای وجود نداشت و تنها پیام رسانی از طریق رادیو و تلویزیون صورت می گرفت، الان زمانه عوض شده و این را باید در نظر گرفت که بخشی از شرایط فعلی این رسانه به خاطر بد عمل کردن صدا و سيما نیست، بلکه با آمدن ماهواره و ابزارهای جدید رسانه ای، قدرت جابه جا شده است طبعا با شرایط جدید باید نوع برنامه نویسی در حوزه رسانه هم تغییر پیدا کند اعتقاد راسخ من این است که رسانه باید خوانده و شنیده شود. بنابراین بزرگ ترین اختلاس این است که رسانه و به ویژه رسانه ملی - کاری کند که دیده نشود. از طرف دیگر عرفی از جامعه از منظر اجتماعی و فرهنگی هم باید در رسانه ملی حضور داشته باشد چون حس خودمالی و به عبارت دیگر تصویر واقعی تری را از اجتماع به مخاطب ارائه می کند. حتی ادبیات گفت وگوی صداوسیما هم باید تغییر کند زمانی که رهبرانقلاب برای مداوا در بیمارستان حضور داشتند، من به استناد تصاویری که از ایشان پخش شد، گفتم دلم برای آقای خامنه ای خارج از تصویری که صدا و سیما ارائه می دهد تنگ شده است. منظورم این است که نشان دادن چهره غیر تکراری برخی شخصیت ها در رسانه ملی می تواند در مانوس کردن مردم و مخاطب، موثر باشد.

نکته بعدی این که حتما صدا و سیما در خط مشی ها و چارچوب های تعيين شده باید گام بردارد، اما در عین حال در همان چارچوب ها هم می توان منعطف تر برخورد کرد. همچنین برای نقد و بررسی برخی حوادث و رویدادهای تلخ سال های اخیر هم باید ادبیاتی انتخاب کرد که حرص جامعه را در نیاورد. معتقدم برای افزایش و کاهش مخاطب، حوزه معاونت سیاسی صدا و سیما بیشترین تاثیر و تقصیر را دارد، احساس می کنم نیروهایی در این مجموعه فعالیت می کنند که نو شدن دنيا و جامعه را متوجه نیستند.

چند وقت پیش نوشته بودید وجوه مختلف شخصیت رهبری در سایه شخصیت حقوقی ایشان قرار گرفته.

ما متعلق به نسلی هستیم که با آقای خامنه ای قبل از انقلاب آشنایی دارند، سبک زندگی دلپذیر ایشان. الگوی همه نیروهای روشنفکر بود، نحوه زندگی ایشان در حوزه های سیاسی، فرهنگی و دینی بسیار جذاب بود تفسیر قرآن ایشان در مسجد امام حسین (ع) موبر تن آدم سیخ می کرد، زمانی در ایام محرم به دانشگاه تهران رفتم و بنرها و تابلوهای را دیدم که روی آن اسامی کسانی برای سخنرانی نوشته بودند. با دیدن اسامی تاسف خوردم و با خود گفتم هم نسلان من به یاد دارند در دانشگاه کسانی مثل آقای خامنه ای، آقای شریعتی، آقای مطهری و ... برای سخنرانی دعوت می شدند و طبیعی است دلشان برای آن زمان تنگ شده باشد.

نقد من به بعضی ها این است که فکر می کنند حفظ جایگاه رهبری در این است که هیچ کس ایشان را خارج از این تصویرهای رسمی نبیند در حالی که مهربانی و عطوفت هم از خصوصیات ایشان است و حتی لازم ليست این ویژگی ها را به زور به مردم قالب کرد و هر کسی که با ایشان معاشرت داشته باشد به این خصوصیات پی می برد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: