چرا آمریکا از فیلمها و بازیهای جنگی حمایت میکند؟
پنتاگون هم اکنون ارتباطات مالی گستردهای با شرکتهای تولیدکننده بازیهای جنگی دارد. تا علاوه بر درآمد میلیاردی، نیروی خود را جذب و تربیت کند.
خبرگزاری فارس: کتاب «سینما و رسانههای جنگی آمریکا؛ سیاست، ایدئولوژی و طبقه» با ترجمه علیرضا ثمودی و فواد ایزدی به تحلیل سینمایی فیلمهای خاص و ژانرهای فرعی با نگاه تاریخی به مولفههای فرهنگی، سیاسی و صنعتی موثر بر تکامل و اثرات سینمای جنگی و رسانهها از زمان جنگ ویتنام به این سو میپردازد.
نویسندگان کتاب بر این باورند که هم اکنون یک ائتلاف واقعی میان هالیوود، پنتاگون، بازیهای ویدئویی جنگی و صنعت اسلحه سازی به وجود آمده است. این چهار ضلع تشکیل دهنده این ائتلاف برای یکدیگر سودآوری قابل توجهی دارند و از یکدیگر حمایت ایدئولوژیکی به عمل میآورند.
هیچ یک از ژانرهای سینمایی دیگر به اندازه ژانر فیلمهای جنگی نمیتواند تضادهای موجود در جامعه آمریکا از جمله انگارههایی همچون طبقه اجتماعی، سیاست، ایدئولوژی اجتماعی و اقتصادی را تبیین کند.
این کتاب به بررسی فیلمهای سینمایی، فیلمهای مستند، مجموعههای تلویزیونی و بازیهای ویدئویی تولید شده پس از جنگ ویتنام میپردازد.
هدف از این اقدام نیز بررسی عملکرد این رسانهها در خصوص پیچیدگیهای طبقه و به بیراهه رفتن ماموریت سیاسی و نظامی است. از آنجا که ادبیات نیز توجه خاصی به بررسی برخی از این آثار ماندگار شده است. به موضوع طبقه و جنگ از زمان خلق ایلیاد هومر در هشت قرن پیش از میلاد مسیح پرداخته است، در بخش نخست این کتاب با عنوان «تکامل سینمای جنگی آمریکا و رسانهها از زمان جنگ ویتنام تا کنون» تحولات سینمای جنگی را در یک بافتار تاریخی مورد بررسی قرار میدهد. بخش مقدمه به بررسی و تعریف طبقه اجتماعی و انگیزههای سیاسی و ایدئولوژیک میپردازد که پس از جنگ ویتنام در سینمای جنگی و رسانهها وجود داشته است.
فصل نخست با بررسی ایلیاد هومر آغاز میشود و با اشارههایی به نمایشنامههای شکسپیر و رمانهای جک لندن، هانری باربوس و دالتون ترومبو ادامه پیدا میکند. فصل دوم نحوه اثرات فروپاشی شوروی و ظهور یک سیاست امپریالیستی تهاجمی از سوی آمریکا در دهه ۱۹۹۰ بر سینما و رسانهها را مورد بررسی قرار میدهد. فصل سوم و چهارم نیز اثرگذاری تحولات صورت گرفته در فرهنگ، سیاست، اقتصاد و تغییر شیوه تولید رسانهها از جمله ظھور فناوریهای جدید رسانهای بر شیوه به تصویر کشیده شدن جنگ و نمایش سیاست، ایدئولوژی و طبقه اجتماعی مورد تحلیل قرار میگیرد.
در فصل پنجم، شیوه بازنمایی موضوعات مرتبط با طبقه اجتماعی سربازان در فیلمهای جنگی معاصر و رسانهها از جمله بازیهای ویدئویی اول شخص شلیک کننده مورد توجه قرار گرفته است.
فصلهای ششم و هفتم به ترتیب تغییرات صورت گرفته در فیلمهای جنگی و فیلمهای مرتبط با کهنه سربازان و بازگشت آنها به خانه را به تصویر میکشد. فصل هشتم فیلمها و رسانههایی را که به نمایش تضادهای طبقاتی پرداخته اند، مورد تحلیل قرار میدهد؛ تضادهایی که منتقدان فرهنگ پست مدرن آن را به طور کامل نادیده گرفته اند. فصل نهم نیز فیلمهای بدیلی را مورد تحلیل خود قرار میدهد که با شکستن تابوها، به روایت داستان کارگرانی میپردازد که نسبت به منافع طبقاتی خود آگاه هستند و میدانند که این ماموریت، جنگ آنها نیست و باید اقدامی در این مورد انجام دهند. در بخش پایانی که بخش ضمایم این کتاب است، فهرستی از فیلمها بر اساس حروف الفبا گرداوری شده است که بیشتر آنها از سال ۱۹۷۳ به این سو تولید شده اند. همچنین در این بخش، رویدادهای مهم و فیلمهای تولید شده مرتبط با این رویدادها به ترتیب زمانی نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
************************
نویسندگان کتاب به این موضوع اشاره میکنند در حالیکه امکان تماشای جنگ در میدان واقعی به ندرت امکان پذیر است، هم اکنون در سرتاسر جهان افرادی بی شماری میتوانند از طریق بازیهای ویدئوئی جنگی در «جهان مجازی» در جنگ مشارکت داشته باشند. این بازیها از زاویه اول شخص شلیک کننده انجام میشوند که در آن هر فرد بازی کننده در جریان این مبارزه و جنگ شبیه سازی شده از بالا به لوله تفنگ نگاه و شلیک میکند. بازی «فراخوان خدمت» یکی از معروفترین بازیهای ویدئوئی جنگی است که مالکیت آن در اختیار Activision Aspyr قرار دارد.
پنتاگون هم اکنون ارتباطات مالی گستردهای با شرکتهای تولیدکننده بازیهای جنگی دارد. به عنوان مثال، بازی ارتش آمریکا مجموعهای از بازیهای ویدئویی و سایر رسانه هاست که توسط ارتش آمریکا تولید و روانه بازار شده است. هدف از این اقدام، اجرای یک طرح ابتکاری در حوزه روابط عمومی جهانی است تا از این طریق ارتش آمریکا بتواند اقدام به جذب نیرو کند.
پنتاگون سال ۲۰۱۰ قراردادهایی را با شرکتهای تولیدکننده بازیهای ویدئوئی امضا کرد تا از این راه نسلی از بازی کنندگان را جذب کند و آموزش دهد که در بازیهایی همچون جنگ مدرن ۲، ماهر و صاحبِ تجربه شوند. در ژانویه همان سال فروش این بازی از مرز یک میلیارد دلار گذشت.
در جستجوی اینترنتی در موتور جستجوی گوگل در مورد عبارت «وب سایتهای بازارهای ویدئوئی جنگی» در سال ۲۰۱۳ بیش از ۱/۲ میلیارد صفحه پیدا میشود که آماری شگفت انگیز به حساب میآید. هر ساله میلیونها نسخه از بازیهای انفرادی همچون فراخوان خدمت با بیش از بیست عنوان مختلف به فروش میرسد.
این بازی در سال ۲۰۱۲ به طور میانگین هرماه بیش از ۴۰ میلیون بازی کننده فعال و رسمی داشت. همچنین تعداد کاربران بازی «فراخوان خدمت: نخبه» ده میلیون بود. از زمان عرضه بازی جنگ مدرن ۳ به بازار در سال ۲۰۱۱، بیش از ۱/۶ میلیارد ساعت بازی به صورت آن لاین انجام شده است. تا ۱۱ نوامبر ۲۰۱۱ بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه از این مجموعه بازیهای فراخوان خدمت به فروش رفت.
فیلم آواتار به کارگردانی جیمز کامرون اثر استودیو فاکس بود که بیشترین میزان فروش را در تاریخ فیلمهای جنگی به خود اختصاص داده است. این فیلم در پایان سال ۲۰۰۹ بیش از ۲/۷ میلیارد دلار در سرتاسر جهان و ۷۶۰/۵ دلار در داخل آمریکا فروش داشت. با این حال، آواتار با وجود فروش بالای خود نمیتواند با بازی ھای جنگی رقابت کند.
بازی «فراخوان وظیفه: عملیات سیاه ۲» در سال ۲۰۱۲ تنھا در ۱۵ روز به فروش یک میلیارد دلار دست یافت. کمپانی توزیع کننده این بازی به این موضوع اشاره کرد که این میزان فروش در مقایسه با فیلم آواتار در زمان بسیار کمتری به دست آمد، زیرا آواتار در سال ۲۰۰۹ در ۱۷ روز توانست به فروش یک میلیارد دلاری دست پیدا کند. تمام فیلمهای جنگی مهم آمریکایی که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر تولید شده اند، از قابلیت تبدیل شدن به بازیهای ویدئویی برخوردار ھستند.
* آگاهی طبقاتی در ادبیاتِ جنگ میتوان گفت: ادبیات در مقایسه با فیلمهای سینمایی توانسته با ظرافت و انسجامی خاص به ماهیت طبقاتی موجود در جنگ اشاره کند؛ بدین معنا که به خوبی نشان داده چه کسانی از جنگ سود برده و چه کسانی تاوان جنگ را میدهند. هومر در قرن هشت پیش از میلاد مسیح در کتاب دوم ایلیاد این موضوع را به خوبی نشان میدهد. در این کتاب، ما با شخصیت ترسیتس یک سرباز پیاده نظام آشنا میشویم. در اجتماع بزرگ ارتش ها، این سرباز پیاده معمولی در مقابل آگاممنون ارباب تمام ارتشهای دریای اژه قرار میگیرد و از او میپرسد که چرا تنها اوست که تمام غنائم جنگی را به دست میآورد و چیزی نصیب سربازان یونانی نمیشود.
با توجه به کشتار دهشتناک و البته غیرمنتظره جنگ جهانی اول، بسیاری از آمریکاییها و اروپاییها به این نتیجه رسیدند: «زمانی که ارتشها با یکدیگر وارد جنگ میشوند، این جنگها در واقع چیزی نیست به جز جنگ کارگر بر ضد کارگر دیگر و به ندرت اتفاق میافتد که چیزی عاید این جنگجویان شود تضاد طبقاتی ذاتی همیشگی میان کارگری که تبدیل به جنگو و سرباز شده با رئیس و مافوق خود به انداره خود جامعه طبقاتی و جنگ سابقهای دیرینه دارد و حتی خیلی پیشتر از اختراع سینما، این اختلاف و تضاد دراشکال دیگر هنر و فرهنگ از جمله ادبیات جلوه و تجلی خاصی داشته است.
در حدود ۲۷ قرن پیش در عصر مفرغ، ایلیاد نخستین اثر تولید شده در ادبیات غرب، نزاع و تضاد ناخوشایند میان یک سرباز عادی به نام ترسیتس با فرمانده خود بر سر غنائم جنگی را به تصویر میکشد.
تاریخ محدودیتهایی که فیلمهای سینمایی با آن دست و پنجه نرم میکند و درواقع گروگان سیاست شده اند، تاریخی طولانی و دیرین است. فیلمهای آمریکایی به دلیل اینکه برخی از آنها تحریک آمیز بوده، در کشورهای خارجی توقیف شده و یا از پخش آنها ممانعت به عمل آمده است.
توقیف فیلم در آمریکا سابقهای طولانی دارد که سرآغاز آن با توقیف یکی از بحث انگیزترین فیلمهای تولید شده در ایالات متحده به نام تولد یک ملت بوده است. این فیلم به کارگردانی دیدبلیو گریفیث در سال ۱۹۱۵ اکران شد، اما به دلیل نژادپرستی آشکار موجود در فیلم در چند شهر آمریکا از پخش آن جلوگیری به عمل آمد. یکی از تکان دهندهترین و نفرت انگیزترین نمونه فیلمهای جنگی که به دلایل سیاسی از اکران آن جلوگیری شد، فیلم «همه چیز در غرب بیصداست» محصول سال ۱۹۲۹ به کارگردانی لوئیس مایل استون بود. در واقع، به دلیل مضمون خاص فیلم «همه چیز در غرب بیصداست»، از اکران آن در آلمان ممانعت به عمل آمد.
شعر حماسی هومر نخستین اثری است که در آن به منافع پنهان و البته متفاوت طبقههای مختلف در جنگ اشاره میشود؛ تضادی که در آن عدهای از جنگ سود میبرند و برخی دیگر بی تردید بازنده هستند. در کتاب دوم ایلیاد با عنوان «اجتماع عظیم ارتش ها» متوجه میشویم که پادشاهان آکایا در مقایسه با جنگجویان یونانی که پس از ۹ سال جنگ خونین دلتنگ و مغموم شده اند، سهم بیشتری از غنائم جنگی به دست میاورند.
در فیلم غلاف تمام فلزی اثر استنلی کوبر یک (۱۹۸۷) که نقدی گزنده بر جنگ ویتنام است، روح ظهور و تجلی پیدا میکند. ترسیتیس در شخصیت لئونارد لورنس سرباز نیروی دریایی با بازی وینسنت دونوفریو بار دیگر لئوناردو در اواسط فیلم به مربی آموزشی خود شلیک میکند؛ فردی که در دوران آموزشی به طور مستمر این سرباز را تحقیر میکرده است. ایستادن در برابر مقامهای نظامی و به اصطلاح جلوی آنها درآمدن ھیچ گاه تا به این اندازه در هیچ فیلم جنگی دیگر آمریکایی به تصویر کشیده نشده است.
در واقع، احساسات ترستیس و ایجاد چالش مستقیم برای فرمانده مسئول از زمان شعر حماس هومر وجودداشته، اما با توجه به منافع همیشگی هالیوود و تلویزیونها در جنگهای پرهزینه ویتنام، افغانستان و عراق، این موضوع در عرصه نمایش و تصویر تا حدودی تلطیف شده است.
فیلمهای جنگی متعلق به جریان اصلی آمریکا اغلب از پرداختن به موضوعات جنجالی در مورد جنگ از قبیل: میهن پرستی، اطاعت کورکورانه، خاک پرستی یا نژادگرایی طفره رفته و به ندرت اھداف سیاسی و اقتصادی جنگها را مورد بررسی قرار میدھند. اما در کمال تعجب و بااشتیاق مثال زدنی به تصویر و ترسیم خطابه روز سنت کریسپن ھنری پنجم توسط شکسپیر میپردازند؛ خطابهای که هم اکنون از آن با عنوان سخنرانی گروه برادران نام برده میشود. هنری پنجم برای جسارت بخشیدن به سربازان کم تعداد خود، خطاب به آنها میگوید: «از امروز تا غایت هستی ما همواره در یادها خواھیم بود -ما اندک آدمهای خوشبخت، ما گروه برادران؛ این روز وضع وی را بھتر خواھد کرد؛ و جوانان انگلستان که اکنون خفتهاند، بر خود لعنت ابلیس خواهند فرستاد که چرا اینجا نبوده اند؛ مردانگیشان را چه ارزان فروخته اند در زمان گفتن؛ که همراه ما در روز سنت کریسپن جنگید».