چند دقیقه‌ای با پیرمرد خبرساز این روز‌ها +عکس

این روز‌ها حتما این جمله را زیاد شنیده‌ایم که می‌گویند؛ پول‌ها خیر و برکت ندارد، قطعا اگر این جمله را به یک بازاری قدیمی بگویید، خواهد گفت؛ بی‌برکتی پول، نتیجه پشت کردن برخی بازاری‌ها به اخلاق و انصاف است.

کد خبر : 899910

خبرگزاری فارس: بازاریان قدیم خیلی به اخلاق کسب و کار پایبند بودند. اعتقاد داشتند باید هوای همچراغ و همکار را داشت و باید دسته‌جمعی پیشرفت کرد. اعتقاد جدی داشتند بازاری که در آن اخلاق و انصاف رعایت شود، با خیر و برکت‌تر است.

این روز‌ها حتما این جمله را زیاد شنیده‌ایم که می‌گویند؛ پول‌ها خیر و برکت ندارد. قطعا اگر این جمله را به یک بازاری قدیمی بگویید، خواهد گفت، بی‌برکتی پول، نتیجه پشت کردن برخی بازاری‌ها به اخلاق و انصاف است.

یکی از راه‌های معیشت اقتصادی که از اولین لحظات زندگی اجتماعی انسان معمول بوده، تجارت است. از بهترین طرق معیشت در اخبار و احادیث، تجارت معرفی شده که به معنای داد و ستد و بیع و شراء است. خداوند در سوره نسا آیه ۲۹ می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اموال یکدیگر را از راه نامشروع نخورید. مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد».

بازار در عین حالی که می‌تواند محلی برای راه انداختن امور مردم و کسب رضایت خدا از این طریق باشد، همچنین می‌تواند کانونی مناسب برای تحرک و رفت و آمد ابلیس و شیاطین باشد که در این محل می‌تواند به مقاصد پلید خود برسد.

البته هر کسی که آداب بازار را مراعات کند و بازار و کسب آن را جز برای آخرت نخواهد، نه تنها بازار برای او شیطانی نمی‌شود، بلکه راه وصول او به کمال را همواره می‌سازد و بر عکس برای کسی که زرق و برق دنیوی آن را از یاد خدا و آخرت غافل کرده باشد و دچار غفلت و گمراهی شود، جایگاهی شیطانی است.

اسلام به تجارت بهای فراوان می‌دهد و حتی کمال و نقصان عقل را بدان مشروط می‌کند، ولی از سوی دیگر محل تجارت را مذمت می‌کند. بازار و تجارت خود آدابی دارد که به بخشی از این آداب اشاره می‌کنیم.

انصاف در بازار تبریز

بازار بزرگ تبریز یا همان بازار سرپوشیده جهان که علاوه بر دارا بودن طاق‌ها و گنبد‌های مقرنس، کثرت تیمچه‌ها و وجود مشاغل گوناگون در آن، حکایت‌های گوناگون آن همواره بر سر زبان‌ها جاری بوده و خواهد بود. بازار بزرگ تبریز حکایت از خاطرات فراوانی دارد که در دل هر سرا و تیمچه، نقل قول‌هایی است که گوش شنوا می‌خواهد.

امروزه که ثبات قیمت، دیگر آرزویی غیرمحال گشته و قیمت اکثر کالا‌های اساسی خانوار‌ها سر به فلک کشیده، اکثر خانواده‌ها در تأمین مایحتاج زندگی خویش با مشکلات ریز و درشتی دست و پنجه نرم می‌کنند.

از قدیم گفته‌اند نان و کسب حلال، حلال و حرامی که در آن دوران بیشتر تأثیرگذار بود، اما با این حال با وجودی که اکثر اصناف هنوز هم که هنوز هست همواره رعایت اصناف و حق دیگران را در خرید و فروش سرلوحه کسب و کار خود قرار داده‌اند، اما با تمام این شرایط، برخی اصناف، عدل و انصاف را به دست فراموشی سپرده و دست به احتکار کالا و گرانفروشی می‌زنند. مثل این می‌ماند که تا تنور داغ است، نان را می‌چسبانند و تورم و عدم ثبات قیمت‌ها را نیز برای خود دلیل قانع‌کننده‌ای تصور کرده‌اند.

عدل و انصاف، کلیدواژه‌ای است که شاید این روز‌ها کمی کمرنگ شده باشد، اما با کمی پرس و جو می‌توان نشانی از آن یافت درست مثل "حاج کاظم"، شاید از نظر برخی تبلیغ و ریا باشد، ولی شاید همین بهانه‌ای باشد برای کسانی که یا علی گفته و قدم در راه و روش وی گذارند.

اخیراً عکسی از حجره چای‌فروشی در بازار صفی، در فضای مجازی منعکس شد؛ ما هم بدون اتلاف وقت سراغی از این حجره در بازار صفی تبریز گرفتم.

از میان همهمه جمعیت و «یاالله» باربران که کنار بکشید تا به شما نخورد، گذشتیم. حجره‌ای بسیار ساده با در‌های چوبی که آدمی را به گذشته‌هایی سوق می‌دهد که حکایت از صداقتی داشت که این روز‌ها به سختی می‌توان رنگ و نشانی از آن یافت و بر آن دلخوش کرد.

با یک سلام و خدا قوت وارد حجره شدیم سادگی این حجره بی‌نظیر است، با گشتی که در داخل حجره داشتیم نوشته‌ای با عنوان «فدای لب تشنه‌ات یا حسین»، ناخودآگاه توجه‌مان را جلب کرد که بی‌شک نشان از ارادت خاص حاج کاظم به سرور و سالار شهیدان دارد.

عطر دل‌انگیز چای و نوشیدن آن در یک استکان کمر باریک، چیزی بود که با دیدن این حجره به یاد آوردیم. هر طوری بود سر صحبت را با صاحب این مغازه باز کردیم.

حاج کاظم با ۸۰ سال سن، ۶۵ سال است که در بازار صفی مغازه دارد. وقتی از وی، علت وزن کردن پاکت را پرسیدیم، گفت: به طور مثال فردی که از من نیم کیلو چای می‌خواهد اگر من پاکت را وزن کنم و به قیمت چای بفروشم این روا نبوده و انصاف نیست، به این خاطر پاکت را نیز وزن می‌کنم و حق مشتری هر چه باشد، می‌دهم.

با این جمله پایانی از وی خداحافظی کردیم، خداوند امنیت مملکت ما را روزافزون کند که تاکنون با امنیت زندگی کرده‌ایم؛ هم از شغل خود و هم از خدای خودم بسیار راضی‌ام.

از این مغازه که جدا شدیم همین بهانه‌ای شد تا رعایت عدل و انصاف را از سایر مغازه‌داران بازار صفی نیز جویا شویم، افرادی که صبح با توکل بر خدا در‌های مغازه را باز می‌کنند تا کسب روزی حلال کنند و سفره‌ای با روزی حلال نزد خانواده خود پهن کنند.

میرعلی اصغر صاحب مغازه حبوبات فروشی در همین بازار است، آنطور که خودش می‌گوید ۶۰ سال است که این مغازه در این بازار پابرجاست تا جایی که می‌توانم سعی می‌کنم انصاف را در کسب و کار خود، رعایت کنم.

اما به دلیل تورم قیمت‌ها از شغل خود راضی نیستم، همین امر موجب شده تا مردم نیز ناراضی شوند چرا که گمان می‌برند ما سرخود قیمت‌ها را تغییر می‌دهیم، در حالی که چنین نیست. انتظار دارم مسوولان با دیدن این وضعیت، اقدامی کنند چرا که گرانی نیز حد و حدودی دارد و افراد ندار و ناتوان نیز حق زندگی دارند و افرادی با درآمد محدود که به سختی می‌توانند با وجود افزایش روزافزون قیمت‌ها زندگی خود را اداره کنند. ما نیز محدود منافعی داریم که در صورت پایین بودن قیمت، خریدار بیشتر است، ولی با افزایش قیمت، توان خرید مردم نیز کاهش می‌یابد.

صفرزاده، یکی دیگر از اصناف و کسبه این بازار می‌گوید، انصاف را تا جایی که بتوانم رعایت می‌کنم؛ به طور مثال چای با قیمت کیلویی ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان را با پاکت نمی‌فروشم و در کیسه فریزر می‌ریزم در قبال یک کیلو، ۴ گرم نیز به آن اضافه می‌کنم و هیچ وقت جنس تاریخ گذشته نمی‌فروشم و مشکل عمده خود را عدم ثبات قیمت عنوان می‌کند.

همین طور که در بازار صفی بین مغازه‌داران جستجو می‌کردیم، چشممان به سوی مغازه‌ای خشکبار و آجیلی دوخته شد که در این روز‌ها بیشتر طعم گرانی را مزه مزه می‌کند، بدون هیچ مکثی چند دقیقه‌ای با وی صحبت کردیم.

زاهدی‌پور، فروشنده خشکبار ۵۰ سال است که در این بازار فعالیت می‌کند؛ وقتی از وی در خصوص رعایت عدل و انصاف سؤال می‌کنیم بدون هیچ مکثی می‌گوید: ما مسلمانیم و تا جایی که بتوانم انصاف را رعایت می‌کنم و تا حد امکان از درصد خود کم فروخته و تخفیف می‌دهیم. با درصدی کمتر می‌فروشم اگر با سود بیشتر بفروشم، غیرممکن است بتوان فروش کرد ما نیز در سهم خود باید مراعات حال همشهریان را بکنیم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: