از عجیبترین مدرسه کشور رونمایی شد! /ثبت نام پیش از زایمان؟!
شعار مبارزه با مافیا را باور کنیم یا این اقدامات مندرآوردی را؛ مدرسهای در تبریز سالها پیش از ورود دانشآموز به مدرسه، او را پیش ثبتنام میکند اقوال مختلف است؛ از ثبتنام پیش از تولد با مدرک سونوگرافی تا ثبتنام در سه سالگی برای چهارسال بعد.
فرهیختگان: همیشه در ارتباط با موضوعات اقتصادی و فشارهای معیشتی به مرحله بیتفاوتی نمیرسیم، مثلا همیشه اینطور نیست که هر روز صبح از خواب بیدار بشویم و به سوپرمارکت سر کوچه رجوع کنیم و قیمتهای جدید بشنویم، مثلا ارزش یک شیشهشیر به نسبت یک روز قبل، فلان تومان افزایش داشته است و... یا یک قوطی آبمیوه در یک بازه یکماهه قیمتش چندبرابر شده باشد و ما هم ابتدا سخت و درادامه بیتفاوت از کنار آن بگذریم، یا مثلا ساقهطلایی کمکم از تعداد بیسکویتها کم کند و نهایتا یک صفحه مجازی اطلاعرسانی کرده و فالوور جمع کند. همیشه همه چیز اینطور نیست، اینطور هم نیست که تعداد زیادی کارگر در هفتتپه قصد خودکشی کنند، آن هم برای چندرغاز حقوقی که ماهها به آنها ندادهاند و شرمنده خود و خانوادهشان شدهاند و این دست موضوعات.
کیف و کفش ساختهشده از پوست انسان
گاهی بیتفاوتی به مرحلهای میرسد که همین چند شب پیش در یک مناظره زنده در فضای اینستاگرامی، مجید حسینی، استاد دانشگاه تهران در خلال صحبت در ارتباط با بیعدالتی آموزشی و... ، از فروش کیف و کفش تهیهشده از پوست انسان در همین تهران خبر میدهد و ما هم نهایتا با دو واکنش از کنار آن میگذریم؛ یا تعجب کرده و سری تکان میدهیم، یا نهایتا میگوییم اینکه چیزی نیست، از این بدتر هم وجود دارد. از این بدترها هیچوقت تمام نمیشود، درست مثل تکنولوژی میماند، وقتی انسان با تماشای یک پیشرفت عجیب در تکنولوژی به خودش میگوید از این بهتر و عجیبتر نمیشود و این منتهیالیه رشد و پیشرفت تکنولوژی است، یک شرکت و یک شخص، جایی کاری میکند که همه اذعان دارند میتواند انتهای تکنولوژی و رشد باشد و این چرخه همینطور ادامه مییابد.
خلاصه اینکه در موضوعات دیگری هم به بیتفاوتی رسیدهایم، یک اتفاق در همین چندصد کیلومتری تهران، در تبریز پیشرفته و مدرن، معروف به شهر بدون متکدی، احتمالا شش سال دیگر، کمی بیشتر یا کمتر، دانشآموزانی وارد مدرسه میشوند و تحصیل خود را آغاز میکنند که شش سال پیش، وقتی هنوز به دنیا نیامده بودند، جایشان رزرو شده بود. مثلا همینهایی که هنوز متولد نشدهاند یا مثلا دو تا پنج ساله هستند، چند سال دیگر که بخواهند فرق فلان و بهمان را در مدرسه یاد بگیرند، در امتداد فخرفروشی خانوادههایشان در این باره هم حرف میزنند که من وقتی به دنیا نیامده بودم، اینجا ثبتنام شده بودم.
وقتی به هرکدام از این موسسات آموزشی میرویم و برای بهاصطلاح مشاوره پرسوجو میکنیم، جوری تبلیغ میکنند و حرف میزنند، کأنه همین فردا صندلی بهترین دانشگاه کشور را در اختیارمان میگذارند. یکی از اساتید دانشگاه خاطرهای را تعریف میکرد از جریان یک سخنرانی در سالهای پیش در دانشگاه صنعتی شریف، وقتی که از جایگاه و اهمیت دانشگاه برای دانشجویان جدیدالورود میگفت و زحمتی که کشیدند تا شریفی شوند، یکی از آنها گفت ما از سال اول دبیرستان میدانستیم که دانشجوی شریف خواهیم بود و حالا رسیدن به این دانشگاه آنقدرها هم جذاب نیست.
حالا هم به لطف جریانی که مدرسه «ر» تبریز به راه انداخته، دانشآموزان از پیش از تولد از مدرسه پایه اول دبستانشان مطلع خواهند بود.
ثبتنام چند سال زودتر از دبستان
اصل ماجرا را بیحاشیهتر مینویسم، روز گذشته خبری در فضای مجازی دست به دست شد که مدرسه «ر» تبریز، دانشآموزان را پیش از سن قانونی و حتی پیش از تولد با ارائه مدرک سونوگرافی و دریافت مبلغ چند میلیونی برای شش سال بعد و پایه اول دبستان ثبتنام میکند.
همانموقع که این خبر را بیپسوپیش در فضای مجازی منتشر کردم، حداقل در گستره مخاطبان صفحه من، جز یکی دونفر همه متعجب شدند و باور نکرده یا بهسختی باور میکردند. پیگیر شدم، روز جمعه بود و کسی پاسخگو نبود. روز شنبه با مدرسه «ر» تماس گرفتم و از جایگاه کسی که قصد ثبتنام فرزند متولدنشدهاش را دارد با فردی که جواب تلفن را داد، گفتوگو کردم.
-سلام، مدرسه «ر» تبریز؟
+سلام. بله، بفرمایید.
-عذرمیخوام. یکی از آشنایان ما بچش رو که هنوز متولد نشده، مدرسه شما ثبتنام کرده، میخواستم من هم ثبتنام کنم.
+خیلیخب، کپی شناسنامش رو بیارید، بعد از عید تماس میگیریم باهاتون.
-بچه من به دنیا نیومده، سونوگرافی رو دارم فقط، میشه بیارم؟
+آهان، بعد عید باهاتون تماس میگیریم.
این اولین گفتوگوی ما با مسئولان مدرسه بود. نه اینکه ماجرا مهم باشد، یکی از همان هزاران اتفاق عجیبی است که در کشور میافتد. خلاصه اینکه به همین گفتوگو بسنده نشد و دوباره تماس گرفتیم.
این بار مسئولان مدرسه مدعی شدند که این خبر کذب است و نهایتا از پنجسالگی با دریافت کپی شناسنامه برای دو سال بعد؛ یعنی ششسالگی و پایه اول ابتدایی از دانشآموزان پیشثبتنام میکنیم.
اظهارنظرهای متناقض مسئولان مدرسه
به خاطر همین دوگانگی اظهارات و چندگانگیای که ایجاد شد، بار سوم هم تماس گرفتیم و سومین اظهارنظر را هم شنیدیم. این بار یکی دیگر از مسئولان مدرسه روزبه به من گفت: «ثبتنام پیش از تولد نداریم، اما از سهسالگی با دریافت کپی شناسنامه از دانشآموز برای چهار سال بعد ثبتنام میکنیم؛ چون ممکن است پر شود. ما تبلیغ خاصی نداریم و مدرسه غیردولتی ما استقبال خوبی دارد، برای همین قبل از سن مدرسه از کودکان ثبتنام میکنیم.»
این اظهارات چندگانه و متفاوت و متناقض همهاش در کمتر از یک نیمروز و با سه تماس با مدرسه حاصل شد.
چالش جدید وزارت آموزش و پرورش
اینکه آیا پیش از تولد ثبتنامی صورت میگیرد یا نه، به قول یکی از مخاطبان مجازی تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها است و با تایید افراد مختلف و مطلعان اینطور هم بوده است و اینکه اصلا چه توجیهی دارد یک مدرسه غیردولتی با دریافت یا بیدریافت پول از یک کودک سهساله یا متولدنشده پیشثبتنام انجام دهد، برای چهار یا شش سال بعد اهمیتی ندارد؛ چون مثل بسیاری از موضوعات میتوان گفت خود مردم و خانوادهها میدانند و آنها استقبال میکنند اما اینکه دستگاه عریض و طویل آموزشوپرورش که هر روز خبر از طرح، تبصره و اقدامی میدهد، چطور با این نوع کنشهای مدارس میخواهد نسل آینده را تربیت و تحویل جامعه دهد و با این نوع تنزل گزینش از کنکور به دبیرستان و مدرسه و دبستان و... چگونه میخواهد با مافیا و مافیاگری مقابله کند، سوالهایی است که نه شاید وزیر اما مسئولان و مدیران مسئول آموزشوپرورش باید نسبت به آن حساس باشند و واکنش نشان بدهند، بههرحال آب از سر جامعهای که کیف و کفش از جنس پوست انسان استفاده کرده و میلیونی برای آن هزینه میکند و میلیونی برای ورود دانشآموزانش به دانشگاه دولتی پول میدهد، گذشته است.