هزینه از رهبری؛ چرا و به چه قیمت؟
نمیتوان انکار کرد کرد که در مدیران بازنشسته کسانی هستند که براستی تجارب و دانش گرانسنگی دارند و از دست دادن آنها خسارت بار است. با این حال، مطلقا شایسته نیست که ارزش و اعتبار قانون و حرمت و جایگاه آن با چنین سرعتی خدشه دار شود. از همه بدتر و تاسف بارتر، پافشاری برای گرفتن حکم حکومتی از رهبری در این باره است.
اکبر نبوی نوشت: قانون منع به کارگیری مدیران بازنشسته دولتی و حکومتی، محاسن و معایبی دارد. با این حال، آن را آدرس غلط میدانم. آقایان اگر به فکر جوانان مستعد و بیکار هستند، شایسته است که به فکر هرزرفتن سرمایههای ملی در هزینههای زائد و تشریفاتی، دیوان سالاری و دولت سالاری، رانتها و اختلاسهای خانمان برانداز، ویژه خواریهای رو به گسترش و پدیدههای شومی از این دست باشند و مردم را با این قانون دست به سر نکنند.
۲ ـ. این قانون (بد یا خوب) تصویب شده است. اما هنوز مرکب قانونگذار خشک نشده، از این طرف و آن طرف، این سازمان و آن وزارتخانه تکاپوها و تلاشها برای دور زدن آن و تبصره و بندها برای ماندن برخی از مدیران بازنشسته آغاز میشود. توجیه و دلیل تراشی هم که در آستین همهی ماست: این مدیران بدیل ندارند، از چنان تجربهها و دانشی برخوردارند که بازنشسته شدن شان دریغ انگیز است و کشور را از معادن و ذخائری ذی قمیت محروم میکند و ... و دست آخر تلاش برای گرفتن حکم حکومتی از رهبری و ابقای این حضرات.
۳ ـ. نمیتوان انکار کرد کرد که در مدیران بازنشسته کسانی هستند که براستی تجارب و دانش گرانسنگی دارند و از دست دادن آنها خسارت بار است. با این حال، مطلقا شایسته نیست که ارزش و اعتبار قانون و حرمت و جایگاه آن با چنین سرعتی خدشه دار شود. از همه بدتر و تاسف بارتر، پافشاری برای گرفتن حکم حکومتی از رهبری در این باره است. کاری که آقایان انجام داده اند، نشان میدهد که الف. ـ. شان و جایگاه رهبری و حکم حکومتی را ادراک نمیکنند و با چنین درخواست هایی، هم به آن جایگاه ضربه زده اند و هم اهمیت راهبردی و گره گشای حکم حکومتی را برای امور پیش پاافتاده خفیف نموده اند. ب. ـ. چندان به قانون و اجرای آن باور ندارند. هر دو مساله، از تفکری ضد ساختار و ضد نظم و در نهایت ضد مصالح ملی، خبر میدهد.
یادمان باشد که این هزینه سازیها و هزینه تراشی ها، بهایی سنگین برای کشور دارد.