سخنان شنیدنی یک روحانی درباره عشق و ازدواج
یک مشاور خانواده در جمع دانشجویان به اصل همتایی در ازدواج و اینکه چه زمانی باید «بله» بگوییم، پرداخت.
خبرگزاری ایسنا: حجتالاسلام والمسلمین حسین دهنوی در «نشست صمیمی با همسر» در دانشگاه بوعلیسینا، اظهار کرد: بحث اصل همتایی در ازدواج است و اینکه چه زمانی باید «بله» بگوییم؟ زمانی باید بله بگوییم که مطمئن شویم طرف مقابل ما، آن فردی که میخواهیم با او ازدواج کنیم، همتای ما است، تا زمانیکه مطمئن نشدیم که با همتای خود ازدواج میکنیم نباید "بله" بگوییم.
وی افزود: جوانها باید با «همتای» خود ازدواج کنند، کسی که با شما تناسب داشته باشد به عبارتی بتواند نیازهای شما را برآورده کند که در تعاریف معرفتی «کفیت» میگویند که ترجمه فارسی کفیت، همتایی است.
دهنوی بیان کرد: در دانشگاهها و مجامع علمی برخی دانشجویان با توجه به اینکه میدانند باید با همتای خود ازدواج کنند و علم آن را دارند، اما متأسفانه به علم خود عمل نمیکنند. چرا؟ گاه دیده میشود دانشجویان دختر و پسر در زمان دانشجویی به اصل همتایی بیاعتنایی کرده و تن به روابط عاطفی، عشقهای کر و کورکننده و عشقهای آتشین میدهند. دختران و پسران ما در دانشگاه عاشق و شیدای هم و مبتلا به عشقهای کر و کورکننده میشوند که این عشقها بر اساس اطلاعات نیست بلکه بر اساس ظواهر است.
این کارشناس مذهبی در تشریح این عشقها گفت: این افراد اول عاشق هم میشوند، اما هیچگونه اطلاعاتی ندارند، یکماه، دوماه، سهماه در عشق هم میسوزند و وقتی ارتباط برقرار میشود متوجه میشوند به دو دنیای متفاوت تعلق دارند و به درد هم نمیخورند. از نظر اعتقادی، مذهبی، فرهنگی و خانوادگی در علایق و سلایق خود باهم فرق میکنند، اما جالب آن است که باهم ازدواج میکنند، اما چرا؟ چون عاشق شدند و عشق آدم را کر و کور میکند.
وی ادامه داد: روسها یک ضربالمثل دارند که میگویند «عشق و نابینایی خواهران دوقلو هستند»؛ ترجمه روایت یعنی آدم عاشق کور میشود. همچنین آلمانیها ضربالمثلی دارند که میگویند «آدم عاشق گل رز را بدون خار میبیند» یعنی خارهایش را نمیبیند. گاه مراجعانی داشتم که خارها را غنچه میدیدند در واقع اینقدری عنصر عشق قوی است و چنان آدم را کر و کور میکند که نه تنها بدیهای طرف را نمیبیند بلکه بدیهایش را خوبی میانگارد.
دهنوی عنوان کرد: اینکه میگویند «عشق باشه همه چی حله» خدا میداند این حرف غلط است. اگر این حرف درست است بروید از دادگاههای خانواده آمار بگیرید ببینید چند درصد از جوانانی که اینگونه ازدواج کردند خوشبخت شدند؟ آمار که دروغ نمیگوید. اکثر قریب به اتفاق جوانانی که عشقولانه ازدواج کردند یعنی عاشق و شیدای هم بودند و همتای هم نبودند، کر و کور شدند و با غیر همتای خود ازدواج کردند و در حال حاضر نیز میسازند و میسوزند. در واقع این افراد مردگی میکنند، زندگی نمیکنند.
وی ادامه داد: چه بسیار جوانانی که سراغ دارم عاقلانه ازدواج کردند به طوریکه این افراد عاشق و شیدای هم نبودند بلکه با همتای خود ازدواج کردند و آرامآرام عاشق همدیگر شدند. چرا؟ چون نیازهای هم را توانستند برطرف کنند. عاقلانه ازدواج کردند و الان عاشقانه زندگی میکنند. خواهش میکنم جوانهای عزیز مراقب دل خود باشید، این عشقهای کر و کورکننده آدم را نابود میکند.
این مشاور خانواده با اشاره به اینکه برخی میگویند عاشق شدن دست خود آدم نیست، ترم اول در روز اول یک نگاه به همکلاسی کردم با یک نگاه، یک دل نه صد دل عاشق شدم که در پاسخ به این افراد باید گفت که این موضوع برای فیلمهای هندی، رمانهای عشقی و سریالهای عاشقانه و نه برای دنیای واقعی است.
وی افزود: دنیای واقعی نقطه صفر و صدی دارد که در روز اول دیدار صفر نیست، روز اول که فردی را میبینی و حسی که شکل میگیرد، «علقه» است، علاقه است و این احساس قلبی ما نسبت به جنس مقابل حرام نیست و اشکالی ندارد. آقایی که به خواستگاری شما میآید این فرآیند دو نتیجه بیشتر ندارد، یا به این نتیجه میرسید که به درد هم میخورید و یا خیر؟ آدم با علاقه میتواند کنار بیاید، اما با عشق و شیدایی نمیتواند کنار بیاید. اینجاست که آدم کر و کور میشود که نتیجه این ازدواجها این است که در یک کلمه «نابود میشوید» پس خیلی مراقب باشید. مخاطبهایم میگویند اینهایی که میگویی جک و لطیفه است، خیر. اینها حقیقت است، اتفاقا مواردی هستند که خود با آنها درگیر بودم و با چشمهای خود دیدم.
این کارشناس خانواده صداوسیما عنوان کرد: در امر ازدواج ابتدا علاقه است بعد دلبستگی، وابستگی و در مرحله آخر به عشق و شیدایی میرسد بنابراین مراقب دل خود باشید و برای ازدواج خود درگیر عشقهای آتشین و کر و کورکننده نشوید چرا؟ چون از اصل همتایی غافل میشوید و به اصل همتایی که مهمترین اصل در ازدواج است بیاعتنایی خواهید کرد.
وی چهار اصل در مسأله ازدواج را مورد بحث قرار داد و گفت: اصل اول «همتایی اعتقادی» است؛ یعنی دو نفر از لحاظ اعتقادی همتای هم بوده، اعتقادات مشترک داشته باشند. اینکه میگویند خانم یا آقا به ارزشهای مذهبی پایبند نیست، اما قلبا آنها را دوست دارد و به واسطه ازدواج با یک فرد مذهبی میخواهد او دستش را بگیرد و ارتقاء بدهد، این ازدواج غلط است. ازدواج راهی برای ارتقاء نیست برای این موضوع راه دیگری وجود دارد. ازدواج ۵۰ سال زندگی مشترک است. چرا؟ چون شاید او نتوانست دست شما را بگیرد و ارتقاء دهد، آن وقت تکلیف چیست؟ یا اینکه اصلا شما پشیمان شدید و نخواستید ارتقاء بیابید، آن وقت دو قطب متفاوت زیر یک سقف قرار میگیرد.
دهنوی بیان کرد: بعضی از مادرهای مذهبی به دنبال همسری مذهبی برای پسر خود هستند که آن پسر با توجه به اینکه مادرش مذهبی است، اعتقاد مذهبی ندارد. دختر خانمها و آقا پسرها مراقب باشند که به اینکه مادر آن فرد مذهبی است، اکتفا نکنند، شما باید خود مطمئن شوید که آن پسر یا دختر مذهبی است یا نه؟.
وی با اشاره به «همتایی مذهبی» به عنوان اصل دوم اظهار کرد: اصل سوم «همتایی خانوادگی» است بدین صورت که دو جوان دو اصل قبلی را دارند، اما خانوادهها همتای هم نیستند. وقتی دو جوان باهم ازواج میکنند، خانوادههایشان هم با هم ازدواج میکنند در واقع روابط گسترده فامیلی برقرار است. فرزندی که از این زوجین به دنیا میآید از پدریزرگ و ماردبزرگ خود الگو میگیرد پس نمیشود، چون خانوادهها باهم همتا نیستند، قطع رابطه کرد، این خلاف اسلام است به طوریکه «مادر را ببین دختر را بگیر و یا ببر»، حرف رایجی در بین ایرانیهاست. از لحاظ دینی ما این را داریم که «داداش را ببین و دختر را بگیر» چرا که از لحاظ ژنتیکی دایی با پدر و مادر تفاوتی ندارد و این از لحاظ علمی و اسلامی ثابت شده است که «حلالزاده به دایی خود میرود».
وی عنوان کرد: در ذیل اصل سوم اصل «همتایی طبقاتی» است که خانم و آقا از لحاظ مالی با هم همتا باشند. بر مرد واجب و قانونی است که در حد شأنیت زن که در منزل پدر خود بوده او را تأمین کند در غیر اینصورت مرتکب حرام و جرم شده است.
دهنوی خاطرنشان کرد: خانمی که در خانه پدر خود سفرهای خارج از کشور داشته و در رفاه آنچنانی بوده وقتی شوهرش نهایتا میتواند او را به شمال ببرد احساس لذتی نمیکند، اما اگر آقا از لحاظ مالی نمره ۱۴ و خانم ۱۰ باشد، وقتی خانم وارد زندگی آقا میشود، خانم احساس لذت میکند و به آینده امیدوار میشود.
وی یادآور شد: اصل چهارم «همتایی فرهنگی» است؛ اغراق نیست، اما ۹۵ درصد از افرادی که از دو کشور متفاوت یا از دو شهر با فرهنگهای مختلف بودند بدبخت شدند. گاه اختلاف فرهنگی، خُرده فرهنگ است.