«معلم تماموقت» اجحاف یا کمک به معیشت معلمان؟
یک پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش گفت: درباره طرح معلم تماموقت اینگونه استنباط میشود که علاوه بر آنکه در کوتاهمدت قادر به مرتفعکردن مشکل کمبود معلم در مناطق مورد نیاز نخواهد بود در بلندمدت مشکلات اساسی را برای آینده آموزشو پرورش ایجاد میکند.
خبرگزاری تسنیم: "معلم تماموقت" این روزها بهعنوان یکی از جنجالیترین طرحهای آموزشوپرورش مطرح است که رضایت مسئولان وزارتخانه و در مقابل عدم استقبال معلمان و تردیدهای آنها را بههمراه دارد.
از نگاه مسئولان آموزشوپرورش این طرح میتواند در سفره معیشت معلمان تأثیری مثبت داشته باشد، اما این نگاه مثبت میان جامعه معلمان طرفداری ندارد، آنها همانند تصمیمگیران آموزشوپرورش به آینده تماموقت شدن معلمان خوشبین نیستند و برای این استدلال دلایلی هم دارند.
در آخرین اظهار نظر، ناصر سلیمانزاده معاون ادارهکل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش درباره طرح معلم تماموقت گفته است: در این طرح، حقالتدریس بهصورت ۱۸ درصد فوقالعاده ویژه در حقوق محاسبه میشود که با توجه به سابقه معلمان بین ۲۸۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است بهعنوان مثال اگر فردی ۲۷ سال سابقه داشته باشد، ۶۰۰ هزار تومان به حقوقش و ۱۸ میلیون تومان هم به پاداشش اضافه میشود.
ضعفهای عمده و نسنجیدهبودن طرح معلم تماموقت
در همین رابطه حجتالله بنیادی پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش درباره طرح معلم تماموقت اظهار کرد: در یکماهه اخیر اظهار نظرهای مختلفی در مورد طرح تمام وقت شدن معلمان صورت پذیرفته و ضعفهای عمده و نسنجیده بودن آن از زوایای مختلف بیان شده است. اما اصرار معاون پشتیبانی و دبیر شورای عالی آموزش و پرورش در اثبات فواید و مزایای این طرح برای معلمان و نظام تعلیم تربیت، بدون ارائه نسخهای از طرح، اهمیت پرداختن و بررسی آن را ضروریتر میکند.
فرار از مشکل کمبود معلم
وی افزود: اجحاف در میزان پرداخت به معلمان، تعارض آشکار آن با سند تحول و مهمتر از همه تبعات بسیار منفی آن بر برنامهریزی و ساماندهی نیروی انسانی نشان میدهد این طرح نسنجیده و عجولانه، برای فرار از مشکل کمبود معلم و کمبود اعتبار طراحی شده است. دلایل عدم شمول همه معلمان در طرح، معین نبودن درصد پوشش این طرح، معین نبودن وجود امکان انصراف، شیوه انصراف، شیوه بازگشت کسورات بازنشستگی در صورت انصراف و معین نبودن وضعیت نقل و انتقال این معلمان سؤالاتی است که تا کنون بدون پاسخ ماندهاند. از مشخصات ارائهشده در مورد طرح معلم تماموقت این گونه استنباط میشود که علاوه بر آنکه در کوتاهمدت قادر به مرتفع کردن مشکل کمبود معلم در مناطق مورد نیاز نخواهد بود در بلندمدت مشکلات بسیار اساسی و حادی را برای آینده آموزش و پرورش ایجاد خواهد کرد.
این پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش گفت: آموزش و پرورش مطابق مفاد سند تحول و بهطور خاص هدف شماره دوازده آن باید الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه نیروی انسانی درخور منزلت فرهنگیان با توجه به لزوم تماموقت شدن آنان را در اصلاحیه قانون مدیریت یا مستقل از آن ارائه و لحاظ کند. با وجود تأکید و تصریح سند تحول بنیادین در هدف شماره ۱۲ مبنی بر برقراری الگوی جبران خدمات مناسب برای معلمان، اصلاحیه قانون مدیریت خدمات کشوری که در آن نظام پرداخت معلمان تعیین شده است در اسفندماه ۱۳۹۶ و در سکوت همه دستاندرکاران آموزش و پرورش و متولیان و ناظران سند تحول بنیادین، بدون تغییر در الگوی پرداخت معلمان به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است. نادیده انگاشتن و کمتوجهی در برقراری الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه نیروی انسانی درخور منزلت فرهنگیان در لایحه اصلاحیه قانون مدیریت خدمات کشوری، ارائهنمایی مبهم از طرح رتبهبندی معلمان و بیان نشانهها و مزیتهایی از طرحی موسوم به تمام وقت شدن معلمان، محدودیت و ممانعت در اعمال مدارک تحصیلی معلمان، حذف فوق العاده سختی شرایط کار و بازگشت آن حکایت از سردرگمی و عدم شفافیت آموزش و پرورش در طراحی و ارائه نظام جبران خدمات، بکارگیری و نگهداشت منابع انسانی دارد.
بنیادی بیان کرد: بدیهی است که با وضعیت پرداخت حقوق معلمان در قانون مدیریت و اصلاحیه آن همچنان معلمان دارای کمترین درآمد در میان کارکنان دولت خواهند بود. در این حالت به دلیل عدم برقراری عدالت بیرونی در نظام پرداخت حقوق کشور و تبعیضهای پنهان ناروا در نظام پرداخت کارکنان دولت، طرحهایی همچون رتبه بندی نیز تأثیر چندانی در افزایش انگیزه معلمان نخواهد داشت.
چرا آموزش و پرورش تمام وقت شدن بر مبنای سند تحول را اجرا نمیکند؟
وی گفت: در هدف عملیاتی شماره (۱۲) سند تحول بنیادین «برقراری الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه نیروی انسانی درخور منزلت فرهنگیان با توجه به لزوم تمام وقت شدن آنان» به عنوان یکی از اهداف مهم این سند تعیین شده است. در راهکارهای ۱-۱۲، ۲-۱۲ و ۳-۱۲ ذیل این هدف نیز «بهینه سازی نظام پرداختها، مبتنی بر شایستگیها و براساس رویکرد رقابتی»، «فراهم آوردن تسهیلات و امتیازات مناسب برای جذب و نگهداشت نیروهای کارآمد در دوره ابتدایی و تقویت نگاه تخصصی و زیربنایی به این دوره تحصیلی» و «ایجاد سازوکارهای قانونی برای افزایش انگیزه معلمان و مربیان با ساماندهی مناسب خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان» مورد تأکید قرار گرفته است. در راهکار ۵-۲۱ سند نیز «ساماندهی ساعات کار مربیان برای حضور تمام وقت در مدارس شامل ساعات تدریس و ساعات اختصاص یافته به سایر فعالیتهای تربیتی مرتبط در مدرسه با توجه به ضرورت جبران خدمت مناسب ایشان» به طور وضوح مشخص است که در هر جایی از سند تحول که به تمام وقت شدن معلمان اشاره شده، به ضرورت برقراری الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه درخور منزلت فرهنگیان نیز تأکید شده است. حال با این تأکیدات صریح و شفاف در مورد برقراری الگوی جبران خدمات و تأکید بر تمام وقت شدن همه معلمان، چگونه وزیر آموزشوپرورش، معاون او و دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش صحبت از طرحی موسوم به تمام وقت شدن معلمان میکنند؟ چرا آموزش و پرورش بعد از ۷ سال راهکارهای تمام وقت شدن معلمان را بر مبنای سند تحول اجرا نکرده است؟
الگوی جبران خدمات و تامین رفاه نیروی انسانی چه شد؟
این پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش ادامه داد:، اما توضیحات آقای نوید ادهم در خصوص تمام وقت شدن معلمان نیز خود موضوع درخور توجه دیگری است. او اخیراً گفته است «موضوع تمام وقت شدن معلمان در سند تحول بنیادین آمده است. یک کارمند اداری در هفته ۴۴ ساعت کار میکند. در سند تحول نیز آمده است که یک معلم باید در هفته ۴۴ ساعت در مدرسه حضور داشته باشد.» صرف نظر از این که آقای نوید چگونه و با چه مبنایی عدد ۴۴ ساعت را به عنوان ساعات کار یک معلم تمام وقت بدست آوردهاند و تناسب و رابطه ۴۴ ساعت با ۳۰ یا ۳۶ ساعت تدریس موظف که توسط وزیر آموزش و پرورش و معاون او به عنوان تمام وقت شدن معلمان اعلام شده چگونه است؟ سوال مهمی که وجود دارد این است که میزان موفقیت آموزش وپرورش در «برقراری الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه نیروی انسانی درخور منزلت فرهنگیان با توجه به لزوم تمام وقت شدن آنان» بر اساس هدف شماره ۱۲ سند تحول تا کنون به چه میزان بوده است؟
بنیادی مطرح کرد: برنامه آموزش و پرورش برای برقراری الگوی مذکور چیست؟ چگونه بعد از گذشت هفت سال از تصویب سند تحول «الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه نیروی انسانی درخور منزلت فرهنگیان با توجه به لزوم تمام وقت شدن آنان» برقرار نشده است و آموزش و پرورش بدون برقراری این الگو به دنیال اجرای یک برداشت ناصحیح، ناقص و نسنجیده از تمام وقت شدن معلمان است. با توجه به جایگاه و اهمیت ویژه دوره ابتدایی به نظر میرسد توضیح متولیان امر در خصوص اقدامات و برنامههای آنها برای تحقق راهکار ۲-۱۲ سند مبنی بر «فراهم آوردن تسهیلات و امتیازات مناسب برای جذب و نگهداشت نیروهای کارآمد در دوره ابتدایی و تقویت نگاه تخصصی و زیربنایی به این دوره تحصیلی» نیز ضروری است نشان از توجه آنها به دوری از مسائل اصلی آموزش و پرورش دارد.
وی خاطرنشان کرد: با پذیرش این فرض ناصحیح که دلیل عدم برقراری «الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه نیروی انسانی درخور منزلت فرهنگیان»، در شرایط کنونی کشور تنگناهای مالی و بودجهای است. سوال این است، آیا از سال ۱۳۹۰ تا کنون این تنگنای مالی فقط برای جبران خدمات معلمان وجود داشته است؟ آیا آموزش و پرورش الگوی جبران خدمات را تدوین کرده است؟ آیا نادیده گرفته اهداف صریح سند تحول بنیادین به بهانههای وجود مشکلات مالی آنهم از طرف مسئولان آموزش وپرورش که باید مدافع سرسخت حقوق معلمان و نظام تعلیم و تربیت باشند پذیرفتنی است؟ بدیهی است کم توجهی به معلم و آموزش و پرورش مشکلات مالی، فرهنگی، اجتماعی و هزینههای اداره کشور را مضاعف خواهد کرد و سرمایهگذاری برای آموزش و پرورش عقلاییترین و پرسودترین سرمایهگذاری برای آینده ایران اسلامی است.
این پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش افزود: سابقه عملکرد آموزش و پرورش نشانگر این است که عملاً بخشهای اصلی سند تحول بنیادین از تفکیک دوره ابتدایی به دو دوره سه ساله، الگوی جبران خدمات معلمان، نظام جامع هدایت تحصیلی و استعدادیابی، برنامه جامع کارآفرینی و مهارتآموزی یا نادیده گرفته یا به شکل عجولانه و ناصحیح اجرا شدهاند بنابراین تا زمانی که مدیران آموزش و پرورش برداشتها و تفسیرهای منقطع، برش خورده و متعارض با اهداف سند تحول را به نام سند ارائه دهند و به سادگی اهداف مصرح سند را به بهانههای واهی نادیده بگیرند و از این شاخه به آن شاخه بپرند، وضعیت آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت کشور بهبود نخواهد یافت.
آیا در مدارس امکان تحقیق و پژوهش برای معلمان فراهم است؟
وی بیان کرد: مطابق برنامه درسی ملی، مصوب سال ۱۳۹۰ شورای عالی آموزش و پرورش، ساعات کار هفتگی دوره ابتدایی ۲۵ ساعت، میانگین ساعات کار هفتگی دوره متوسطه اول ۳۰ ساعت و ساعات کارهفتگی دوره متوسطه دوم نظری حداکثر ۳۵ ساعت است. ساعات کار هفتگی دوره متوسطه دوم فنی و حرفهای و کاردانش متناسب با رشتههای تحصیلی حداکثر ۴۰ ساعت است. در طرح طبقهبندی مشاغل معلمان کشور مصوب سال ۱۳۹۱ شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور که به استناد ماده ۸۷ قانون مدیریت خدمات کشوری تصویب شده است، ساعات خدمت تمام وقت متصدیان مشاغل آموزشی به این شرح تعیین شده است: آموزگار، دبیر (راهنمایی یا سه سال اول دبیرستان)، دبیر (سه سال دوم)، هنرآموز و مربی امور تربیتی مدارس ۲۴ ساعت در هفته، مشاور واحد آموزشی ۲۴ ساعت در هفته که حداقل ۱۰ ساعت آن تدریس است. مربی بهداشت ۳۰ ساعت در هفته و ساعات کارمدیران و معاونین واحد آموزشی تمام ساعات رسمی مدرسه تعیین شده است. چگونه مسئولان که در فرایند تصویب همه این مصوبات حضور داشتهاند، ساعات کار موظف معلمان را ۴۴ ساعت در هفته اعلام میکنند؟ ۴۴ ساعت حضور معلم در مدرسه که در بخشی از آن نیز دانشآموزان در مدرسه برنامه ندارند و مدرسه عملاً تعطیل است، برای تحقق چه هدفی است؟ آیا در مدارس ما امکان پژوهش و تحقیق معلمان یا برگزاری نشست با اولیاء فراهم است؟
اجحافی آشکار به نام کمک به رفاه و معیشت معلمان
بنیادی گفت:در سازمانهای موفق در زمان کمبود نیرو، نرخ پرداخت اضافه کار (حق التدریس) را افزایش میدهند تا کارکنان انگیزه بیشتری برای حضور اضافهتر داشته باشند، نه این که نرخ پرداخت اضافهکار افراد را با ترفندهایی از حد معمول نیز کمتر کنند بر مبنای کدام پژوهشها و در آموزش و پرورش کدام کشور، برای جبران کمبود موقت معلم، ساعات تدریس موظف معلم را افزایش میدهند؟ آیا چنین اقدامی در راستای ارتقای کیفیت آموزش و پرورش است؟ اگر هدف آموزش و پرورش از اجرای این طرح کمک به رفاه معلمان است، چرا به همان نسبتی که ساعات کار را افزایش میدهد میزان حقوق را رافزایش نمیدهد؟ افزایش ۶ ساعت تدریس یک معلم که موظف وی ۲۴ ساعت است، یعنی افزایش ساعات کار به میزان ۲۵ درصد است و بدیهی است که در ازای ۲۵ درصد کار بیشتر باید کل حقوق یا حداقل بندهای اصلی حقوق یک معلم نیز به میزان ۲۵ درصد افزایش یابد. اعدادی همچون ۱۸ درصد فوق العاده ویژه یا ۲۵ درصد فوق العاده شغل به مراتب بسیار کمتر از ۲۵ درصد حقوق یک معلم و بندهای اصلی حقوق وی است و اجحافی آشکار به نام کمک به رفاه و معیشت معلمان است. اعلام و ارائه این طرح پس از آغاز سال تحصیلی نیز نشان دیگری از نسنجیده بودن طرحی است که نه تنها در راستای ارتقای معیشت معلمان نیست، بلکه دریافتی آنان را از میزان حق التدریس تعیین شده نیز کاهش خواهد داد.
چرا جزییات رتبهبندی و معلم تمام وقت را در اختیار معلمان نمیگذارند؟
این پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش عنوان کرد: از سوی دیگر اگر آموزش و پرورش استناد خود را برای میزان ساعات کار ۴۴ ساعت در هفته اعضای هیئت علمی دانشگاهها قرار دهد باید طرح رتبه بندی و ارتقای مرتبه را همانند اعضای هیئت علمی دانشگاهها اجرا کند. همانگونه که تعداد واحدهای موظف یک استاد تمام ۸ واحد و برای یک استادیار ۱۲ واحد، نیاز است ساعات تدریس معلمان نیز بر مبنای رتبههای آنها تنظیم شود. همچنین سایر مزایا و از جمله وامهای کم بهره بیش از یکصد میلیون تومان، فرصت مطالعاتی داخل و خارج، اتاق و کامپیوتر اختصاصی نیز برای معلمان در نظر گرفته شود. یک معلم برای حضور ۴۴ ساعت در هفته نیاز به یک اتاق اختصاصی (نیمه اختصاصی) جهت مطالعه، تعامل با اولیاء و انجام کارهای پژوهشی دارد، که ضرورت دارد در طراحی مدارس یا همان زیر نظام فضا و تجهیزات چنین امکانی پیشبینی شود؛ بنابراین بهتر است مسئولان در این خصوص توضیح دهند که طرح رتبه بندی ارائه شده به چه میزان از جامعیت برخوردار است. آیا بهتر نیست جامعه معلمان کشور قبل از این که طرح نهایی رتبه بندی از طریق مجلس شورای اسلامی ابلاغ شود، از مفاد آن و تسهیلات و امتیازاتی که برای آن پیش بینی شده است مطلع شوند؟
بنیادی تصریح کرد: پیرو نامه فروردین سال وزیر آموزش و پرورش به معاون اول رئیس جمهور، پیشنهاد میشود آموزش و پرروش بر مبنای مفاد صریح سند تحول بنیادین همچنان پیگیر و مطالبه کننده برقراری نظام عادلانه پرداخت برای معلمان و تحقق هدف شماره ۱۲ سند تحول بنیادین و «برقراری الگوی جبران خدمات و تأمین رفاه نیروی انسانی درخور منزلت فرهنگیان با توجه به لزوم تمام وقت شدن» باشند. در نهایت به نظر میرسد حداقل کاری که آموزش و پرورش و شورای عالی آموزش و پرورش برای جلب اعتماد معلمان میتوانند انجام دهد این است که به جای دادن نشانههایی مبهم و بیان مزیتهای طرحهای معلم تمام وقت و طرح رتبه بندی، نسخه نهایی این طرحها را که آموزش و پرورش برای تصویب به دیگر مراجع ارائه کرده است، در اختیار معلمان قرار دهند.
وی بیان کرد: در این صورت معلمان به سادگی به میزان توجه، اهتمام و نگرش منسجم و کارشناسی شده مدیران آموزش و پرورش برای ارائه طرحهایی قوی و مؤثر برای ارتقاء معیشت و منزلت شان پی خواهند برد. انتشار طرحهای ارسالی از آموزش و پرورش به مراجع بالادستی، این حسن را نیز دارد که معلمان به وضوح از نحوه مواجهه سازمانهای بودجهای کشور و مجلس شورای اسلامی در تصویب یا رد طرحهای مؤثر برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش و معیشت و منزلت معلمان مطلع خواهند شد.