تناقضات دولتمردان آمریکا درباره ایران
همزمان با تشدید اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران تناقض گویی دولتمردان این کشور در این باره افزایش یافته است با این حال عصبانیت آنها ناشی از عدم همراهی جامعه جهانی با سیاستهای ترامپ باعث شده بدون پرده پوشی آمال و آرزوهای خود درباره ایران را به زبان بیاورند.
خبرگزاری ایرنا: همزمان با اعمال دور تازه تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی دولت ترامپ علیه ملت ایران، دولتمردان این کشور اظهار نظرهایی میکنند که با سیاستها و گفتههای آنها در موارد دیگر در تناقض آشکار قرار دارد. نخستین تناقض گویی مقامات آمریکایی این است که «آمریکا به دنبال گفتگو با ایران است»؛ ترامپ رییس جمهوری آمریکا از زمان انتخابات ریاست جمهوری بارها برجام را که نتیجه بیش از یک دهه مذاکره در سطح بین المللی است مایه ننگ آمریکا عنوان کرد و با خروج یکجانبه از این توافق چندجانبه از ایران خواست دوباره مذاکرات جدیدی آغاز شود. با این حال چندماه قبل و زمانی که ترامپ در پیامی توئیتری از آمادگی برای مذاکره با ایران خبر داد؛ مایک پمپئو وزیر خارجه این کشور از شروط دوازده گانهای برای گفت و گوی دو طرف رونمایی کرد که همان موقع تحلیلگران مسائل بین الملل برغیرمنطقی وغیرعملی بودن این شروط تاکید کردند. وزیر خارجه آمریکا در روزهای اخیر هم با اشاره مجدد به شروط دوازده گانه آمریکا برای عقد توافق جدید با ایران، تصریح کرده است: «ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد مردمش غذا بخورند یا نه.» محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در خصوص این ادعای آمریکاییها واینکه آیا امکان گفت و گوی مستقیم بین ایران وآمریکا وجود دارد، گفت: «آنچه ما مطرح کردیم این بوده که آمریکاییها در یک سیاست مزورانه تلاش میکنند که بگویند اهل گفتگو هستند و باید این سیاست مزورانه را افشا کرد». ظریف با بیان اینکه ما باید با نحوه برخورد و ادبیات خود نشان دهیم حرفهای آمریکا مزورانه است و اگر میگویند دنبال مذاکره هستند، دروغ میگویند، اظهارداشت: آمریکاییها میخواهند حرکتی انجام دهند که اقدام غیرقانونی خود را در خارج شدن از برجام و عهدنامه ۱۳۳۴ ایران و آمریکا به شکلی بپوشانند. دومین دروغ آشکار مقامات آمریکایی این است که «آمریکا مردم ایران را تحریم نکرده است»؛ مایک پمپئو وزیر خارجه و استیو منوچین وزیر خزانه داری آمریکا همزمان با اعمال دور تازه تحریمهای یکجانبه علیه ایران گفتند که نمیخواهند مردم ایران از تحریمها آسیب ببینند. پمپئو در توئیتی به فارسی نوشت که تحریمها شامل 'غذا، محصولات کشاورزی، دارو، و تجهیزات پزشکی نمیشود. ' منوچین وزیر خزانه داری هم گفت که آمریکا نمیخواهد مردم ایران از تحریمها صدمه ببینند و مبادلات انساندوستانه میتواند ادامه یابد. با این حال و در شرایطی که ارتباط ایران با سوئیفت قطع شده و آمریکا در جریان نقل و انتقال کالا از طریق کشتیها اختلال ایجاد میکند، بیان اینگونه ادعاهای غیرواقعی تنها یک ژست سیاسی است که با رویه غیرعاقلانه دولت ترامپ همخوانی ندارد. کسی نمیتواند انکار کند که تحریم بیش از هرکس به مردم ایران آسیب وارد میسازد. اخیرا مدیرعامل کانون هموفیلی ایران در نامهای به فدراسیون جهانی هموفیلی تصریح کرده است که «اساسا این تحریمها برخلاف ادعای آمریکا، دولت را نشانه نگرفته، بلکه مردم را نشانه گرفته است». به گفته احمد قویدل اینکه آمریکا و خزانهداری این کشور اعلام میکند دارو و تجهیزات پزشکی جزء اقلام تحریم نیست، دروغی بزرگ است که در دوره قبلی نیز خزانهداری آمریکا روی آن تأکید میکرد؛ به دلیل اینکه بانکها و سیستمی که باید از طریق آن پول این داروها را حواله کرد، عملا بر روی ایران بسته است، طبیعتا نتیجهای جز تحریم غیرمستقیم دارو نخواهیم داشت. البته وزیر خارجه آمریکا در روزهای اخیر و بدون پرده پوشی مکنونات قلبی خود را آشکار کرده و گفته است: «ایران اگر میخواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا را گوش کند.» به نوشته نیوزویک، مایک پمپئو در مصاحبهای گفته است به نفع ایران است که به حرف آمریکا گوش کند؛ درغیر این صورت، مردم ایران بهای آن را خواهند پرداخت. سومین دروغی که این روزها بعضا از زبان دولتمردان آمریکایی شنیده میشود این است که «آمریکا به دنبال تغییر نظام در ایران نیست». طبعا برنامه تغییر نظام در تضاد با اصل «عدم مداخله در امور داخلی کشورها» قرار دارد، ولی چنین ادعایی از سوی دولتی که یک توافق پذیرفته شده بین المللی منضم به قطعنامه شورای امنیت را نقض کرده، از گروههای تروریستی شناخته شده ضد ایرانی حمایت میکند، پذیرفته شده نیست و امروز جامعه جهانی نیز به اهداف و نیات آمریکا به طور کامل واقف شده و تصمیم به همراهی نکردن با واشنگتن گرفته اند. حقیقت این است که آرزوی آمریکا در ۴۰ سال اخیر تغییر رژیم در ایران و روی کار آمدن دولتی بوده که از خواستههای کاخ سفید تبعیت کند. از زمان روی کار آمدن ترامپ و حضور چهرههایی همچون جان بولتون و مایک پمپئو در دولت آمریکا این هدف با شدت بیشتری در دستور کار قرار گرفته و پیگیری میشود. نکته قابل تامل اینکه آمریکاییها این روزها نه با ابزارهای سخت و نظامی، بلکه با ابزار اقتصاد و دلار به جنگ با ملت ایران آمده اند و امیدوارند با فشار بر مردم زمینه فروپاشی از درون را فراهم کنند و از این طریق به هدف اصلی خود که تغییر رژیم است دست یابند، هر چند هر از گاهی ادعا میکنند به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست. با این وجود اقدامات دولت ترامپ تاکنون چند نتیجه مشخص داشته است؛ ** باعث همنوایی بیشتر میان دولت و ملت در ایران شده است؛ دولت ترامپ در نظر داشت با فشارهای اقتصادی مردم ایران را از دولت جدا کند. اما اظهاراتی مبنی بر اینکه «ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد مردمش غذا بخورند یا نه.» این باور جامعه ایرانی را تحکیم و تقویت کرد که هدف اصل آمریکا از تحریمها مردم ایران از هر آیین و مرام فکری هستند. بخشهایی از جامعه ایرانی که در سالهای اخیر خواستار تنش زدایی بین ایران و آمریکا بوده اند، با ملاحظه اقدامات دولت ترامپ و برهم زدن یکجانبه وغیرقانونی توافق هستهای وبازگرداندن مجدد تحریمهای هسته ای، دیگر تاکیدی بر تنش زدایی با آمریکا نخواهند داشت. دومین نتیجه اقدامات دولت ترامپ شکست اخلاقی و سیاسی برای آمریکاست؛ حقوق بشر، آزادی و دموکراسی به ادعای آمریکاییها چراغ راه دیپلماسی این کشور بوده است و دولتهای آمریکا حداقل برای حفظ ظاهر گاهی از این اصول تبعیت میکردند. اما اقدامات دولت ترامپ در یکی دو سال اخیر نشان داد که نه تنها هیچ ارزشی برای این رئوس و سرفصلها قائل نیست، بلکه هر زمان منافعش اقتضا کند از مقررات و قوانین بین الملی هم سرپیچی خواهد کرد. سومین نتیجه سیاستها و اقدامات دولت ترامپ انزوای آمریکا است؛ ایالات متحده در سالهای اخیر با تکیه بر چندجانبه گرایی و استفاده از دیپلماسی مشارکتی اهداف خود را دنبال میکرد، ولی ترامپ با سیاست «اول آمریکا» نه تنها فرصت بی نظیری برای رقبای قدرتمند خود فراهم کرده، متحدانش را هم به بازنگری در سیاستهای اتحاد و همراهی با آمریکا فراخوانده است به طوری که امروز رهایی از هژمونی دلار و کاهش وابستگی نظامی به آمریکا تبدیل به دغدغه اصلی سیاستگزاران اروپایی شده است. در چنین شرایطی و با آشکار شدن دروغها و تناقضات آمریکایی ها، دستگاه دیپلماسی فرصت بی نظیری هم از بابت انسجام و همنوایی داخلی و هم از بابت شرایط حاکم بر محیط بین المللی به دست آورده است که استفاده بهینه از این فرصت در گرو اجماع نخبگان سیاسی و درک مشترک از محیط داخلی و خارجی و نحوه بهره گیری از این ظرفیت هاست.