آری این‌چنین شد برادر! / ماجرای فرزند شهیدی که اختراعش در ایران روی زمین ماند! /پس از چند نوبت مذاکرۀ ساده با آمریکایی‌ها به توافق رسیدیم!

پایگاه خبری تحلیلی فردا؛استاد حیدر رحیم‌پور ازغدی:

فرزند شهیدی می‌گوید برای تداوم آرمان‌های انقلاب اسلامی و حفظ خون پدرم مدام به این می‌اندیشدم که من هم باید خدمتی به نظام و مردم بکنم.

چون به فضل خدا استعداد نوآوری و اختراع داشتم، دربارۀ آلودگی تهران و شهرهای بزرگ مطالعات متمرکزی انجام دادم و به ایده‌ای رسیدم که می‌شود آن را برطرف کرد. با خرج خود آنچه را که می‌اندیشیدم و فرضیه‌ای که در ذهن داشتم را آزمایش می‌کردم و صحت ایده‌ام به اثبات ‌رسید؛ پس با غرور و خوشحالی، یکی پس از دیگری، به سازمان‌های مربوط مراجعه ‌کردم اما پس از چند ماه، پاسخ همۀ آن‌ها منفی بود. با ناامیدی و عصبانیت به سازمان محیط زیست رفتم و پرسیدم چرا شما جواب منفی می‌دهید؟ پاسخی نشنیدم ولی رندی آهسته گفت اگر آلودگی تهران از بین برود بودجه‌های میلیاردی ما هم از بین می‌رود و شخص دیگری که انقلابی نبود، اما علم‌دوست بود، گفت طرح‌ات را به دانشگاه‌های آمریکا بفرست آنجا قدر ابتکار و اختراع تو را می‌دانند.

من که نمی‌خواستم اختراع و ایده‌ام به سرقت رود یا روی کاغذ بماند، فقط با ایمیل چکیده‌ای از طرح را برای ادارۀ مربوطه در آمریکا فرستادم. چیزی نگذشت که از آمریکا برایم دعوتنامه‌ای آمد و من به خرج آنان به آن‌جا رفتم و پس از چند نوبت مذاکره و بررسی گفتند اگر مایلی با این مزایا به آمریکا بیا تا بتوانی پروژه‌ات را پیش ببری. جالب این بود، از یک طرف، منی که از شعاردهندگان مرگ بر آمریکا بودم و از طرف دیگر، آمریکایی که ایرانی‌ها را به خاکش راه نمی‌دهد، پس از چند نوبت مذاکرۀ ساده به توافق رسیدیم. اکنون در حال مهاجرت به آمریکا می‌باشم تا در ظرف چند ماه آینده، ایده‌ام را تکمیل کنم و به مرحلۀ صنعتی‌سازی برسانم سپس تولیدم را به جهانیان صادر کنم و البته قول می‌دهم به ایران عزیزم ارزانتر از کشورهای دیگر صادر ‌کنم!

آری اینچنین شد برادر! پسر شهیدی که به انقلاب اسلامی تعلق داشت و سرشار از انگیزۀ خدمت به این آب‌وخاک بود، ناچار می‌شود به خاطر احیای طرح منحصربه‌فردش به کشور دشمن برود و به آنان خدمت کند.