بهشتی پور: مانیفست نواصولگرایی نیازمند چکش‌کاری است

یک کارشناس سیاسی با اشاره به ضرورت پاسخ گویی به ابهامات مانیفست نواصولگرایی، گفت: معتقدم مانیفست نواصولگرایی نیازمند چکش کاری و بازنگری جدی است.

کد خبر : 887693

باشگاه خبرنگاران: یک کارشناس سیاسی با اشاره به ضرورت پاسخ گویی به ابهامات مانیفست نواصولگرایی، گفت: معتقدم مانیفست نواصولگرایی نیازمند چکش کاری و بازنگری جدی است.

در ماه‌های پس از انتخابات ۹۶ جریان سیاسی اصولگرا سعی بر آن داشت تا به بررسی دلایل شکست‌ها و کنش‌گری در عرصه سیاسی بپردازد.

در این بین محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران و عضو مجمع تشخیص مصحلت نظام در نامه‌ای به جوانان انقلابی از طرح ایده «نواصولگرایی» سخن گفت و خواهان بازنگری در ساختار و کنش‌گری اصولگرایان مبتنی بر مقتضیات زمان شد.

در همین چارچوب، پس از نزدیک به یکسال جمعیت پیشرفت و عدالت از «مانیفسیت نواصولگرایی» رونمایی کرد و ضمن بیان رویکرد‌های نواصولگرایی برای بازیگری در عرصه سیاسی، دیدگاه‌های برای نسبت اصولگرایان با جریان‌های اجتماعی نو، نقد نهاد‌های حاکمیتی ارائه کرده است.

در همین رابطه با حسن بهشتی پور کارشناس مسائل سیاسی گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم تا به نقاط قوت و ضعف جریان نواصولگرایی بپردازیم.

وی با بیان اینکه مانیفست نواصولگرایی توجهی به ارائه تعاریف پایه نداشته است، گفت: موضوعی که دراین مانیفست به سرعت مورد توجه خواننده یا مخاطب قرار می‌گیرد آن است که تعاریف پایه در این مانیفست به درستی مطرح نشده است.

این کارشناس سیاسی تصریح کرد: در مانیفست نواصولگرایی، جریان اصولگرایی و شاخصه‌های آن به درستی تبیین نشده است، به نحوی که گویا همه مخاطبان و مردم با شاخص‌ها و مؤلفه‌های جریان اصولگرایی آشنا هستند از این نظر می‌توان گفت: مانیفست نواصولگرایی در تبیین تعریف اصولگرایی به عنوان ابتدایی‌ترین تعریف دارای ایراداتی است.

وی خاطر نشان کرد: موضوع دیگری که در مانیفست نواصولگرایی قابل تأمل است تاکید حامیان این جریان بر این موضوع است که جمعیت نواصولگرایی به دنبال ایجاد بنایی نو و جدید بر مبنای اصولگرایی است، در حالی که در یکی دیگر از بند‌های مانیفست دقیقاً براین موضوع تاکید دارد که به دنبال عبور از اصولگرایی نیستیم، بلکه راهبرد ما ایجاد تغییرات اساسی در اصولگرایی است.

این نویسنده و پژوهشگر سیاسی با بیان اینکه باید مرز‌های بین عبور یا عدم عبور از اصولگرایی توسط جریان نواصولگرایی تبیین شود، اظهارکرد: حال این سؤالاتی که در اینجا مطرح می‌شود این است که اگر راهبرد جریان نواصولگرایی عبور از اصولگرایی نیست، ایجاد تغییرات اساسی در اصولگرایی به چه معناست؟ جریان نواصولگرایی به دنبال ایجاد تغییر در کدام راهبردها، تاکتیک‌ها یا تعاریف اصولگرایی است؟ اصولاً ایجاد تغییر یا در راهبرد‌ها صورت می‌گیرد یا در تاکتیک‌ها، اگر تغییر راهبردی باشد منجر به تغییر ماهیت می‌شود و تغییرات اساسی در اصولگرایی ایجاد می‌شود که نتیجه چنین تغییری عبور از اصولگرایی است، از این رو جریان نواصولگرایی باید تعریف دیگری از این موضوع ارائه دهد که آیا قصد عبور یا عدم عبور از جریان اصولگرایی را دارد یا ندارد؟ اگر به دنبال عبور از جریان اصولگرایی نیست پس چگونه می‌خواهد منجر به ایجاد تغییراتی شود؟

بهشتی پور در ادامه با طرح چند سؤال گفت: محور مهمی که مانیفست به عنوان اولین شاخص خود بدان تاکید ویژه‌ای دارد، موضوع مردم باوری و تاکید براجرای اسلام ناب است. با توجه به اینکه مانیفست تعریفی از اصولگرایی ارائه نداده، این شائبه ایجاد می‌شود که آیا تا کنون جریان اصولگرایی اعتقادی به مردم باوری نداشته است؟ آیا تاکنون جریان اصولگرایی اسلام ناب محمدی را اجرا و پیاده نکرده و نوگرایی در نظر این جریان موضوع قابل توجهی نبوده است؟ اگر تعریف جامعی از اصولگرایی ارائه می‌شد مسلماً مخاطب می‌توانست بدون کمترین ابهامی متوجه پاسخ سؤالات و ابهامات خود شود.

وی دراین باره افزود: در مانیفست نواصولگرایی بر تغییرات اساسی تاکید می‌شود این در حالیست که همزمان عدم عبور از جریان اصولگرایی در همان بند‌ها مورد تاکید قرار می‌گیرد؛ با توجه به شاخص‌های مورد نظر جریان نواصولگرایی این سؤال مطرح می‌شود که کدام یک از شاخص‌ها در جریان اصولگرایی قرار دارد؟ در کدام یک باید تغییرات ایجاد کرد و از کدام یک از محور‌ها نباید عبور کرد؟

بهشتی پور با بیان اینکه برخی بند‌های مانیفست دارای تناقض است، اظهار کرد: در بخش دیگری از مانیفست انتقاد از چهره‌ها و جریانات متعلق به اصولگرایی را مفید عنوان نموده، اما با تاکید براین نکته و ذکر این موضوع که انتقاد را تا حدی قبول داریم که منجر به تخریب طیف‌های داخلی و تضیف جریان اصولگرایی نشود. این موضوع از جمله تناقضاتی است که ما در سیاست همواره گرفتار آن بوده‌ایم و در مانیفست به صراحت بدان اشاره شده است. از یک سو مشوق خود انتقادی و تشویق فرهنگ انتقاد سازنده هستیم، در حالی که هنوز تعریف دقیقی از مصادیق تخریب نداریم! این موضوع از مسائل مهمی است که اتفاقاً در سپهر سیاسی کشور همه احزاب وجریان‌ها باید تکلیف خود را با آن روشن کنند که مرز انتقاد با تخریب تا کجاست.

وی دراین باره افزود: از نظر جمعیت عدالت و پیشرفت به عنوان حامیان نواصولگرایی انتقاد از خود و چهره‌ها مفید است، اما به شرطی که منجر به تضعیف و تخریب نشود دیگران نشود، درست زمانی که احساس می‌شود ما در حال رسیدن به نقطه عطفی شده‌ایم، دچار همان گرفتاری مشخص نبودن حد و مرز تخریب و انتقاد می‌شویم که در مانیفست نواصولگرایی نیز به شدت مشخص است و اعتماد سازی مردم را به احزاب و جناح‌های سیاسی دچار چالش می‌کند.

این کارشناس سیاسی با اشاره به اهمیت موضوع مردم باوری خاطر نشان شد: در مانیفست نواصولگرایان مردم باوری یکی از مهمترین شاخص‌های مکتب امام خمینی (ره) معرفی شده است. هر چند مردم باوری موضوع بسیار مهمی است، اما تأمل دراین نکته می‌تواند پاسخگوی بسیاری از سؤالات و ابهامات باشد که معنای مردم باوری چیست؟ جریان نواصولگرایی که مردم باوری را یکی از ارکان اساسی و هدف گذاری‌های خود مشخص کرده توضیح دقیقی درباره معیار‌های چگونگی باور کردن مردم ارائه نداده است. اینکه مردم در امور اداری و اقتصادی و در ساختار اداری کشور مشارکت داده شوند به چه معناست و باید عنوان شود حدود و اختیارات حضور مردم چه میزان است.

بهشتی پور در ادامه تاکید کرد: حال این سؤال مطرح می‌شود مردم شامل چه کسانی می‌شوند؟ چرا که تا کنون با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب همه اصولگرایان و اصلاح طلبان در هر دوره انتخاباتی ودر هر هنگامه سیاسی دم از مردم زده و همه پای مردم را به مسائل باز کرده‌اند، این مردم چه کسانی هستند؟ مردمی که از نظر جریان نواصولگرایی قرار است در فرهنگ جامعه مشارکت داده شوند، در اقتصاد سهیم باشند آیا نباید مردم مشخص شود که چه کسانی مد نظر هستند؟

وی با بیان اینکه برخی مسائل در میان مردم نخ نما شده و چندان مورد توجه مردم در رفتار‌های سیاسی قرار نمی‌گیرد، تصریح کرد: متاسفانه واگذاری امور به مردم از جمله موضوعات نخ نما شده‌ای است که هم جریان اصولگرایی هم اصلاح طلبی بار‌ها بر آن مانور داده‌اند پس تا زمانی که مردم باوری به درستی و متفاوت از آنچه که گفته وعمل نشده معنا نشود و خود را در عرصه عمل نشان دهد یک جریان سیاسی نمی‌تواند به عنوان یک محور مورد تأمل بر آن مانور دهد.

این کارشناس سیاسی خاطر نشان شد: جای دیگری در مانیفست نواصولگرایی بر این موضوع تاکید شده که اسلام نابی که به راهبرد مبنایی جذب حداکثری باوردارد؛ اسلام نابی که همه مردم را با هر باور و هر سبک زندگی جزء عیال حکومت اسلامی می‌داند مورد نظر جریان نواصولگرایی است. سؤال مهمی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا تهیه کنندگان مانیفست خود قائل به این بنده هستند که همه مردم با هر باور دینی و غیر دینی با هر سبک اعم از غربی، دینی، سکولار عیال حکومت اسلامی به شمار می‌روند؟ به نظر می‌رسد پاسخ گویی به ابهامات مانیفست بسیار ضروری است. نواصولگرایی مشخص نکرده منظورش از کارآمدی نظام چیست. آیا نظام اسلامی تا کنون کارآمد نبوده که جریان نواصولگرایی به دنبال کارآمدی آن است؟ منظور رهبران نواصولگرایی از پیشرفت عادلانه چیست؟ آیا نباید توضیح داده شود که مگر در نظام اسلامی تا کنون شاهد پیشرفت‌های غیرعادلانه بوده‌ایم؟

وی اظهار داشت: بنده معتقدم مانیفست نواصولگرایی نیازمند چکش کاری و بازنگری جدی است. برخی از جملات و کلمات به شدت نامفهوم است که از جمله آن می‌توان به عبارت محتوم به شکست اشاره کرد. این جمله به قدری گنگ است که می‌طلبد تهیه کنندگان مانیفست یک بار دیگر درباره کلمات و مفاهیم آن بازنگری و تعریف جدیدی ارائه دهند.

این تحلیل گر سیاسی در پایان خاطر نشان شد: موضوع دیگری که جریان نواصولگرایی بران تاکید دارد عدم به وجود آمدن جریان سوم درکشور است. این گونه در مانیسفت القا می‌شود که شکل گیری جریان سوم به خودی خود مشکل زاست که نواصولگرایی رغبتی بدان نشان نمی‌دهد. دو جریانی بودن کشور تا کنون چه مزایایی داشته که شکل گیری جریان سوم به نفع کشور و مردم نیست. باید گفت که دو قطبی بودن جناح‌های سیاسی کشور منفعتی داشته که از سه قطبی شدن آن پرهیز می‌شود. این‌ها مواردی است که نواصولگرایی باید به آن پاسخ‌های ویژه و در خور تاملی بدهد تا به درستی بتوان با ماهیت این جریان سیاسی آشنا و درباره آن اظهار نظر کرد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: