چه طور به دخترم بگویم محجبه باش؟
حجاب از مسائلی که خانوادهها در بحث تربیت بچههایشان با آن درگیر هستند. چه طور فرزندانی با اعتقاد به اصل حجاب و رعایت آن تربیت کنیم؟
خبرگزاری فارس: تربیت فرزند محجبه یکی از دغدغههای مهم پدرومادرهای امروزی است. بسیار برای پیش آمدهاست که مادران محجبهای را دیدهایم که فرزندانشان پوشش بسیار متفاوتی نسبت خودشان دارند و همیشه این ناراحتی در این مادران وجود دارد که چطور میتوانند حجاب فرزندشان را اصلاح کنند؟ سوالی که جواب آن وابسته به سن و سوال فرزندان است و مادران باید بدانند در هر سن چه نوع برخوردی را درنظر بگیرند. اما در انتها چطور باید به دختران مکلف باید گفت که محجبه باشند؟ سوالی که از دکتر طاهره همیز کارشناس خانواده پرسیدیم.
در جامعه مادران محجبهای را میبینیم که کنار دخترشان راه میروند، اما دختر حجاب مناسبی ندارند. چه چیزی باعث میشود یک فرزند ازنظر اعتقاد به حجاب، از والدینش فاصله بگیرد؟
درباره آموزش مسائل اعتقادی به بچهها، متأسفانه نمیبینم که خانوادهها باهم نشست عقیدتی داشته باشند. یکی از خاطرات خوب من از دوران کودکی این است که پدرم حتماً شبها برای ما مثنوی میخواندند. داستان بهخودیخود آنقدر جذاب و لذتبخش است که نیازی به اصرار هم نبود و ما خودمان داوطلبانه پای آن مینشستیم. این داستانها به ما آموزش اجتماعی میداد که اگر مثلاً شما در جامعه دچار این مشکل شدید، راهحل آن این است. ولی ما، چون این روزها این برنامهها را با بچههایمان نداریم، آنها را به چشم بستههای تهی نگاه میکنیم. نه یک موجود قدرتمند که میتوانیم او را پرکنیم تا او بتواند با بدیها مبارزه کند.
امام صادق (ع) میگویند که علوم ما را به بچههایتان بدهید والا گروههای منحرف عقیدتی ذهن آنها را پر میکنند. وقتی ذهن بچه در خانه و با آن چیزی که باید، پر شد؛ وقتی در جامعه با یکچیز متفاوت مواجه میشود، شروع بهنقد میکند. تلاش میکند ببیند چقدر با دانستههای خودش هماهنگ است؛ و اگر هماهنگ نباشد، با آن مبارزه میکند.
اما اگر اول افکار منحرف را بگیرد، حالا پدر و مادر میخواهند نصیحت کنند. اینجا دیگر فایدهای ندارد، چون بچه شروع به مبارزه با حرف صحیح میکند و آن رانمی پذیرد.
این نشستهای عقیدتی در یک خانواده باید چه طور برگزار بشود؟
بهتر است این آموزش عقیدتی نصیحت گونه نباشد. با داستانسرایی، تعریف سوژههای تجربی و... آموزش بهتر و مفیدتر حاصل میشود. نشستهای قوی وزنده بین فرزندان و والدین، باعث میشود ترس بچهها بریزد و سؤالات و مشکلات خود را بپرسند. وقتی این سؤالات توسط پدر و مادر جواب درست داده بشود، بچه خیلی جلو میافتد. باید بچهها را ازلحاظ عقیدتی سیراب کرد. امام صادق (ع) هم سن شروع آموزشهای عقیدتی را از ۱۴ سال میدانند و میگویند مرزهایی که خدا مشخص کرده را به بچه آموزش بدهید. اگر ما عقیده بچهها نسبت به خدا، آخرت، معاد و... را درست جهت بدهیم و اصلاح کنیم قطعاً بچههای ما از خود ما در زندگی موفقتر میشوند. مادرها باید برای تربیت روح بچهها هم برنامه داشته باشند. آنهایی هم که بلند نیستند، برای آنها آموزش باید توسط رسانه، اساتید، کتابها و... انجام بشود.
فرض کنید ما راه را برای تربیت عقیدتی فرزندمان اشتباه رفتهایم و او وارد این بحران شده است. حالا باید چهکار کنیم؟
رده سنی حتماً باید لحاظ بشود. از سن ۷ تا ۱۴ سال یکجور باید برخورد بشود و در سنین بالاتر طور دیگر. بچهها در سن ۷ تا ۱۴ سال به تفکر استدلالی و تحلیلی نرسیدهاند و تفکر تجربی دارند. پس باید از سختگیری استفاده کرد؛ اما سختی گیری همراه با محبت. مثلاً با فرزندمان همراه بشویم، کارهایی که دوست دارد را با او انجام بدهیم، بعد خیلی با محبت سر حرف را بازکنیم و بگوییم من این رفتارها یا کارهایت را دوست ندارم.
این امر کردن باید محکم ادا بشود و باید پای آنهم بایستیم. در این مواقع بچه برای اینکه دوستی و همراهی شما را از دست ندهد، رفتارش را اصلاح میکند. در این سن بچهها به شدت عاطفی هستند، به کسی که دوستش دارند عشق میورزند و دوست دارند محبت او را هم داشته باشند.
این امرونهی به بچه نوجوان ازنظر تربیتی برای او ضرر ندارد؟
نه اصلاً. مثل این است که شما شاخههای یک درخت را ببرید و کوتاه کنید. این برای خود درخت خوب است، روی رشدش تأثیر دارد و باعث میوه دادنش میشود. آنچه روانشناسی غربی میگوید و میگوید «بچه را آزاد بگذار»، کاملاً اشتباه است. ما برای این سن از همه معصومین دستورالعمل داریم که میگویند تربیت باید انذاری باشد، اما انذار همراه با محبت.
برای سن ۱۴ سال به بالا راهحل چیست؟
از سن ۱۴ تا ۲۱ سال که در روایات به آن هفت سال سوم زندگی میگویند، بازهم باید این رفاقت انجام بشود و سد بین فرزند و والدین شکسته بشود. حضرت محمد (ص) برای جوان به شدت سفارش به ملایمت، ملاطفت و محبت کردهاند.
اما تفاوت آن با رده سنی قبل این است که باید از نظر عقلی وبرتانی در حوزه عقیدتی با جوان کارکنیم. مثلاً از اسرار عزت حجاب برای او بگوییم تا حس عزتنفسش زیاد بشود و آن را انتخاب کند. درواقع ما این احساس عزت و قدرت را برای او توضیح میدهیم و او خودش این مسیر را انتخاب میکند. مخصوصاً که در جامعه دشمنان حجاب مدام دنبال تحقیر محجبهها هستند.
پس درواقع باید اول والدین باید خودشان را ازنظر عقیدتی پر کنند؟
جوان به دنبال برترین است. برای همین است که میگویند پدر و مادر ضعفهایشان را جلوی بچه به رویهم نیاورند، چون آن بچه دیگر حرف پدر و مادر را نمیخواند. روایتی ر. این زمینه هست که میگوید «خدا لعنت کند پدر و مادری را که یکدیگر را تحقیر میکنند» وقتی والدین جلوی چشم بچهها یکدیگر را تحقیر کنند هرچقدر حرفهای دیگرشان درست و بهجا باشد، بچه دیگر نمیشنود. مثلاً به او بگویند «درست را خوب بخوان». بچه با خودش میگوید: «تو کی هستی که بخواهی به من بگویی درس بخوان یا فلان کار را بکن، تو خودت کلی عیب و نقص داری!» و این بچه کمکم در برابر والدینش مقاوم و بهاصطلاح «حرف گوش نکن» میشود.
ازنظر مذهبی من همیشه سفارشم به خانوادهها این است که دعای «حدیث کساء» را در خانه بخوانند. این دعا داستان قشنگ یک خانواده است که دورهم جمع میشوند و برکت الهی به سمتشان نازل میشود. این داستانها روی نزدیک شدن اعضای خانواده به هم تأثیر مثبت زیادی دارد.