ماجرای یک توییت لاکچری‌زده

وزیر فرهنگ در حالی از تئاتر لاکچری انتقاد کرده است که تئاتر‌های مورد کلام او همگی در دستگاه تحت‌نظرش شکل گرفته‌اند.

کد خبر : 881672

خبرگزاری تسنیم: Luxury با تلفظ درست /ˈlʌkʃ (ə) ri/ واژه‌ای است که به واسطه یک توییت دیگر به بخشی از واژگن تئاتر بدل شده است. واژه‌ای که در زبان مبدا خود، یعنی لاتین لکسوس خوانده می‌شود و می‌تواند یادآور نوعی ماشین گران‌قیمت ژاپنی برای ما باشد. لکسوس در لاتین برابر با واژه انگلیسی excess است که معنای اضافی، افراط و فزونی را می‌دهد.

از همین رو واژه لاکچری به حالتی گفته می‌شود که فرد در راحتی مفرط به همراه ثروتی افزون به سر می‌برد. یک سرخوشی که به ندرت به دست می‌آید. چیزی که اساساً در فارسی آن را عیش و در شکل افراطیش عیاشی می‌دانیم.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جدیدترین توئیت خود از آنچه آن را «تئاتر لاکچری» نامید انتقاد کرد. این خبری است که به همراه این توییت منتشر شد «تئاتر لاکچری تیر خلاص به این هنر مردمی است. اداره کل هنر‌های نمایشی با هم‌اندیشی و همیاری خانه تئاتر، حریم صحنه را از آن مصونیت دهد.»

البته مشخص نیست وزیر فرهنگ با استناد به چه چیزی این توییت را منتشر کرده است؛ از آن رو که وزیر همواره به مناسبت یک روز به خصوص یا تماشای یک نمایش اقدام به انتشار توییت کرده است. می‌توان البته حدس زد این بار همه چیز درباره اتفاقی است در راه. اتفاقی که محصول یک ماه اعتراض هنرمندان تئاتر به تبلیغات غیرقانونی یک نمایش به کارگردانی یکی از مدیران وزیر و بلیت گران‌قیمت نمایشی دیگر در مجموعه‌ای زیر نظر وزیر رخ داده بود. به عبارتی توییت وزیر بیش از هر چیزی به سمت شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی نشانه رفته است که تحت لوای او فعالیت می‌کنند.

وزیر در توییت خود ابتدا اتفاق رخ داده را با واژه انگلیسی لاکچری توصیف کرده است. یعنی وزیر معتقد است تئاتر گران‌قیمت شکل گرفته در پاییز امسال محصول تفکر تجملاتی است که همواره از سوی رهبر انقلاب مورد انتقاد قرار گرفته شده است. رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران مورخ ۱۳۹۰/۰۵/۱۶ تأکید دارند: «رواج فرهنگ اسراف و تجمل گرایی در جامعه، رشد یا عدم توقف میل به خشونت در برخی از بدنه جوان کشور، مضر است.»

رهبر انقلاب همچنین در سال ۷۷ به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب فرمودند: «دستگاهی که مردم را به دنیا‌طلبی سوق بدهد و آن‌ها را تشویق به بهره‌‏مندی شخصی و التذاذطلبانه از دنیا بکند، به‏‌نظر من کمک به آسیب‌های انقلاب و ضربه خوردن به انقلاب می‌کند.»

البته این‌ها تنها بخشی کوتاهی از گفته‌هایی است که رهبریت کشور علیه نگاه تجملاتی فرموده‌اند و تئاتر این روز‌ها به کالایی لوکس بدل شده است. لوکس شدنی که هشدارش را سال‌های پیش در گفتگویی میان همایون غنی‌زاده و رامتین شهبازی می‌توان جستجو کرد:

شهبازی: نه، اما با ارزانی بلیت مخاطب بیشتری را در کارتان مشارکت می‌دهید. آنگاه تماشاگران بیشتری برای دیدن یک نمایش حق انتخاب دارند. غنی‌زاده: من اینطور فکر نمی‌کنم. در ضمن تئاتر برای بعضی‌ها کالای لوکس است.

شهبازی: نه تئاتر یک ارائه فرهنگی است نه کالای لوکس. شاید مخاطب کالای لوکس صرفاً مصرف‌کننده‌ای باشد که چندان هم اهل تئاتر نیست. غنی‌زاده: البته مصرف‌کننده کالای لوکس هم یک شهروند است که ممکن است اهل تئاترباشد یا نباشد؛ اما باید اعتراف کنم که من هم دوست دارم بلیت این تئاتر ارزان‌تر باشد. اما ما گروه‌های تئاتر نمی‌توانیم آن را ارزان عرضه کنیم. به هر حال این وظیفه دولت است که شرایطی را به وجود آورد تا مردم دسترسی آسان‌تر و ارزان‌تر به تئاتر یا هر گونه مقوله فرهنگی دیگر داشته باشند. اتفاقی که در مورد نان رخ می‌دهد. ما نیاز به سوبسید داریم. این تئاتر بدون کوچکترین حمایتی به شکل صد‌در‌صد خصوصی روی صحنه رفته است. ما نمی‌توانیم به جای دولت به مردم سوبسید بدهیم.

همایون غنی‌زاده، اما این روز‌ها یکی از متهمان مورد خطاب توییت وزیر به حساب می‌آید. کارگردانی که در ابتدای دهه نود اعلام می‌کند گران شدن تئاتر محصول فقدان سوبسید دولتی است و دولت با کنار کشیدن خود از حمایت شرایط را برای لوکس شدن تئاتر مهیا می‌کند. غنی‌زاده شاید امروز با بلیت ۲۰۰ هزار تومانی برچسب تجاری و لاکچری بودن را بر سینه خود زده باشد؛ اما او پیش از توییت وزیر گفته است که لاکچری شدن محصول چیست.

پس ما اکنون با یک دوگانه غامض روبه‌روییم. از سویی وزیر معتقد است تئاتر لاکچری امری مذموم است و در سوی دیگر هنرمند متهم پیش از واقعه گفته است این مذموم بودن به واسط عقب‌نشینی دولت رخ داده است. البته وضعیت زمانی بغرنج می‌شود که نمایش‌های لاکچری اصولاً در تالار وحدت روی صحنه می‌رود. به یاد داشته باشیم مدیریت بنیاد رودکی، مسئول تالار وحدت را وزیر برمی‌گزیند و در تازه‌ترین رویداد‌های بنیاد، با وجود پایان مأموریت علی‌اکبر صفی‌پور، وزیر هنوز مدیریت جدید مجموعه را انتخاب نکرده است.

وزیر در توییت خود آورده است «تئاتر لاکچری تیر خلاص به این هنر مردمی است.» شاید برای برخی این عبارت قابل‌هضم نباشد؛ چرا که متهم ردیف اول این توییت حسین پارسایی، از مدیران پرسابقه هنری کشور است. مردی که مدیریت تئاترشهر، اداره کل هنر‌های نمایشی، بنیاد رودکی، تماشاخانه ایرانشهر، دبیری جشنواره فجر و در نهایت مدیریت دفتر شبکه خانگی سازمان سینمایی را برعهده داشته است. بیشترین سطح اعتراض‌ها در روز‌های اخیر به حسین پارسایی است، مردی که تا اوایل دهه نود با ساختن نمایش‌های مذهبی کم‌فروش با گروه آیین مشهور گشته بود، ناگهان به همراه خاندان آن روز‌های پیمان قاسم‌خانی، نمایشنامه «آرسنیک و توری کهنه» را در ایرانشهر روی صحنه برد و پس از یک دوره رخوت، «اولیورتویست» را روی صحنه برد؛ در حالی که مسئولیت دولتی در سازمان سینمایی برعهده داشت. آن روز‌ها نیز برخی به پارسایی و نمایشش اعتراض کردند و نتیجه آن کاهش محسوس قیمت بلیت‌ها بود. نمایش در تالار وحدت و در دوران وزارت آقای صالحی روی صحنه رفت و همان زمان منتقدان از این نمایش با عنوان لاکچری یاد کرده بودند.

اگرچه آقای پارسایی بار‌ها در گفتگوهایش گفته است هزینه تولید آثار اخیرش را از طریق بخش خصوصی تأمین کرده است؛ اما عده‌ای معتقدند بخش خصوصی با توجه به قدرت اجرایی او حاضر به سرمایه‌گذاری و مشارکت شده است و چهره‌های شاخص تئاتری همانند دکتر علی رفیعی از این وضعیت بهره‌ای نبرده‌اند. برای مثال در نمایش آخر دکتر رفیعی با وجود قول‌های علی مرادخانی، مسائل مالی از جانب معاونت هنری - دستگاه زیر نظر وزیر - حل و فصل نمی‌شود. این اتفاق برای دیگر شخصیت‌های شاخص و مشهور نیز رخ داده است. هر چند مهدی شفیعی، در دوران مدیریتش تلاش کرد با اختصاص بودجه به گروه‌های جوان، اجازه به خاموش شدن تلاش‌های تازه ندهد؛ اما مبلغ ناچیز کمک‌ها در نهایت منجر به فاصله‌های طولانی میان فعالیت‌های هنری شده است.

در مقابل گروه‌های تجاری همانند گروه حسین پارسایی به واسطه گیشه موفق و البته جذب سرمایه‌گذار توانسته‌اند با اندک فاصله‌ای به فعالیت خود ادامه دهند. بعلاوه این گروه‌ها از جمله نمایش «اولیورتوییست» در جشنواره فجر اخیر نیز بیشترین کمک‌هزینه را دریافت کرده‌اند. برای چنین گروه‌هایی فرصت اجرا همواره مهیاست و برخلاف گروه‌های دیگر نیز فاصله میان بازبینی و اجرا بسیار است. به عبارتی، چرخ دولت برایشان بیش از دیگران می‌چرخد.

حال با اشاره به توییت وزیر باید گفت: لاکچری بودن بیش از همه به خود دولت بازمی‌گردد و به نظر توییت کردن اشتباه است. هر چند خبر‌ها حاکی از آن است که در روز‌های اخیر وزیر درباره اتفاقات رخ داده جلساتی برگزار کرده است و حسین پارسایی نیز نسبت به آن واکنش نشان داده است؛ اما این دردی از وضعیت موجود - تئاتر لاکچری - کم نمی‌کند. برای مثال می‌توانیم به مصاحبه اخیر علی‌اکبر علیزاد، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر رجوع کنیم که گفته است:

علی‌اکبر علیزاد: مساله این است که دولت با بی‌شرمی تمام از دادن سوبسید و کمک به تئاتر‌ها خودداری کرد و هنرمندان هم انگار از آن استقبال کرده و وارد این رقابت شدند و الان کار به اینجا کشیده است. همه می‌دانند که در همه‌جای دنیا تئاتر بدون سوبسید دولت (نه دخالت) نمی‌تواند روی پای خودش بایستد. پیتر هال زمانی گفته بود دولت باید بابت انتقادی که من از او می‌کنم پول بدهد، امروزه در شرایط تئاتر ایران می‌توان گفت: هنرمندان بابت انتقادی که به هیچ‌چیز نمی‌کنند از دولت و تماشاگر بی‌خاصیتی که باهم تربیت کرده‌اند، دستمزد و تشویقی می‌گیرند. وقتی کار را به عرصه اقتصاد بازار آزاد می‌کشانید، اساسا کسانی وارد کار می‌شوند که آرتیست نیستند، بلکه بازاری‌اند، تاجرند، کافه‌دارند؛ چه تهیه‌کننده و چه کارگردان؛ بنابراین خیلی بعید می‌دانم چنین راهکاری بتواند به‌صورت فراگیر اعمال شود.

وضعیت توییت وزیر زمانی ناامیدکننده می‌شود که او گفته است «اداره کل هنر‌های نمایشی با هم‌اندیشی و همیاری خانه تئاتر، حریم صحنه را از آن مصونیت دهد.» نکته قابل تأمل آن است که مدیریت هنر‌های نمایشی با وجود قول مساعد در تشکیل شورا برای بررسی شرایط رخ داده هنوز موفق به چنین کاری نشده است. شهرام کرمی اخیراً گفته است که شورا در هفته اخیر تشکیل نشده و به هفته آتی منتقل شده است. این شورا قرار بود شرایط بلیت‌فروشی و قیمت آن، در کنار تخلفات تبلیغاتی نمایش‌ها تشکیل شود؛ در حالی که فصل جدید تبلیغات نمایش «بینوایان» در مقام متهم به شکل وسیع‌تری در شهر تهران رخ داده است.

خانه تئاتر نیز در روز‌های اخیر بی‌واکنش‌ترین عنصر ممکن بوده است. طبق داده‌هایی که اخیراً این موسسه منتشر کرده است که طی آن اعلام شده است تعداد هنرمندان فعال در تئاتر بیش از ۱۷ هزار نفر است و از این بین تنها ۱۷۰۰ نفر عضو خانه تئاتر هستند. فارغ از اینکه می‌دانیم بخشی از این عدد جز هنرمندان فعال نیستند؛ باید گفت: خانه تئاتر تنها نماینده ۱۰ درصد جامعه تئاتری است و وزیر به نظر چندان از این مسئله آگاه نیست. طبق این توییت ۱۰ درصد یک جامعه باید برای ۹۰ درصد دیگر تصمیم بگیرد. این عدد از تعداد امضاکنندگان نامه به وزیر در حمایت از مهدی شفیعی کمتر است. نامه‌ای که وزیر هیچگاه به آن پاسخ نداد و شاید بی‌پاسخی او شرایط امروز را فراهم کرده است.

باید گفت: توییت وزیر فرهنگ بیش از هر کس به او و اطرافیانش بازمی‌گردد. شاید او در روند خصوصی‌سازی تئاتر دخیل نباشد؛ اما او تلاشی برای بهبود وضعیت موجود نکرده است. از بودجه مصوب سال گذشته که بیش از ۶۰ میلیارد بوده تنها نصف رقم توسط دولت تأمین می‌شود که در نهایت تنها ۲۴ میلیارد آن به تئاتر تزریق می‌شود. یعنی چیزی در حدود یک سوم بودجه اعلام شده به مجلس.

در پایان باید گفت: در تاریخ ۱۳۸۱/۰۷/۳۰ رهبر انقلاب طی بیاناتی در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمه شعبان می‌فرمایند: «استفاده از قدرت برای به دست آوردن پول، یکی از بزرگترین جرایم است.»

پی‌نوشت:

علی جنتی، وزیر سابق فرهنگ و از فعالان خصوصی‌سازی تئاتر پس از تماشای اولیورتوییست گفته بود «من موزیکال بینوایان را در خارج از ایران دیده بودم و همیشه تمایل داشتم که کاری با این شیوه هم در ایران صورت بگیرد که خوشبختانه امروز شاهد چنین کار بزرگی بودم.»

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: