مقصد بعدی نقدینگی کجاست؟
همزمان با فروکشکردن نسبی تب دلار در بازار، حالا بسیاری در حال پیشبینی مقصد بعدی نقدینگی سرگردان در بازار هستند.
روزنامه جوان: همزمان با فروکشکردن نسبی تب دلار در بازار، حالا بسیاری در حال پیشبینی مقصد بعدی نقدینگی سرگردان در بازار هستند. دلار طی ماهها اخیر در حالی روند رو به رشدی را پشت سر میگذاشت و هر روز رکورد جدیدی را در قیمت به ثبت میرساند که کارشناسان مهمترین دلیل این رشد قیمت را افزایش شدید نقدینگی در بازار میدانستند. نقدینگی در خرداد ماه رقم ۱۶۰۰ هزار میلیارد را رد کردهاست. در این میان انتشار خبر خروج امریکا از برجام به یکباره مسیر این نقدینگی را به سمت بازار ارز روانه کرد و باعث شد قیمت ارز روز به روز اعداد عجیب و غریبی را در مقابل ببیند. در همین حال، انفعال بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و سایر ارکانهای اقتصادی دولت در خصوص این پدیده نیز خود مزید بر علت شد که این جهش قیمتی حد یقفی نداشته باشد. اما حالا پس از بروز چالشهای مختلف در حوزه تولید و معیشت مردم، همزمان با تغییر رئیس بانک مرکزی، سیاستهای گستردهای برای کنترل قیمت ارز اجرا شد و میتوان ادعا کرد که بانک مرکزی در این مرحله موفق شده که رشد قیمت ارز را متوقف کند. حالا همزمان با این اتفاق، گمانهزنیها در خصوص مقصد بعدی این نقدینگی بالا گرفته است؛ جایی که به نظر میرسد اکثر کسانی که دلار خریدهاند همزمان با ایجاد ثبات در این بازار، با تبدیل ارز خود به ریال به دنبال بازار جدیدی برای سرمایه گذاری بگردند.
بازار مسکن برخی کارشناسان بر این باور هستند که بازار مسکن یکی از بازارهای مستعد برای ورود این سرمایه هستند؛ چراکه فروشندگان خرد دلار، علاقه دارند نقدینگیهای محدود خود را وارد بازار مسکن کنند تا از طریق خرید کالای بادوام، ارزش پولشان در گذر زمان را حفظ کنند، اما واقعیت آن است که ورود نقدینگی به بازار مسکن به نفع مردم نیست؛ چراکه باعث افزایش قیمت خانههای کم متراژ میشود. این در حالی است که حوزه مسکن طی یک سال گذشته حداکثر افزایش قیمت را داشته بهطوری که در تهران تا بیش از ۶۰ درصد رشد نرخ را تجربه کرده و به نظر میرسد که این حوزه محل خوبی برای سرمایهگذاری نیست و پیشبینیها هم حاکی از آن است که در سال آینده این بازار دوباره وارد دوره رکود میشود.
سپردههای بانکی مقصد دوم قابل پیشبینی در این خصوص، شبکه بانکی کشور است؛ جایی که دولت قصد دارد تا از طریق افزایش نرخ سود بانکی، بخشی از این نقدینگیها را وارد سیستم بانکی کند تا با افزایش سپردهها توان ارائه تسهیلات را افزایش دهد و البته بانکها نیز که این روزها شرایط خوبی ندارند، بتوانند از طریق جذب سرمایه، کمی به اوضاع خود سر و سامان دهند، اما در این خصوص مشکل بزرگ این است که ورود این نقدینگی به داخل بانکها و تبدیل آن به سپرده با سود بالا، خود عاملی برای ایجاد نقدینگی مضاعف خواهد بود و میتواند در آینده بار دیگر برای کشور مشکل ساز شود.
بازار بورس در این بین جذابترین حوزه برای ورود سرمایه، میتواند بازار بورس باشد. جایی که اگرچه یک بازار مردمی نیست و افراد خاصی سعی در کسب سود از آن دارند، اما مطمئنترین بازار برای جذب این نقدینگی است. البته این نکته را باید گفت که همین مردمی نبودن، بازار سرمایه باعث شده که سهم این بازار از دیگر رقبا در جذب نقدینگی کمتر باشد، اما نباید فراموش کرد که در هیاهوی بازار ارز در اوایل تیرماه رکورد تاریخی ۵۰ ساله رشد شاخص در بازار سرمایه شکست و این میزان رشد شاخص نشان داد که بورس آمادگی جذب نقدینگیها را دارد. چرا بورس برای مردم جذاب نیست؟ اگرچه گفته میشود در حال حاضر بیش از ۱۰ میلیون نفر در بازار سرمایه کد معاملاتی دارند، اما این رقم هنوز در مقایسه با سایر کشورها ناچیز است و البته ابهامات زیای نیز در خصوص ثبت این کدهای معاملاتی فعال بودن آن مطرح است. در همین حال باید گفت: یکی از دلایلی که مردم عادی کمتر تمایل به سرمایهگذاری در بازار سرمایه را دارند، زیانهای گذشته آنان به دلیل آشنا نبودن با اصول این بازار است. از این رو همواره در التهابات بازار سرمایه شاهد این هستیم که سهامداران خرد که همان مردم عام هستند، تخصصی در اقتصاد ندارند، زیان میبینند. بخشی از این زیان به موضوع نبود آموزشهای فراگیر درباره بازار سرمایه است، بنابراین مردمی که بورس را نمیشناسند، ترجیح میدهند سرمایه خود را وارد بازاری مانند طلا و مسکن کنند و ریسک رکود این بازار را هم میپذیرند؛ بنابراین در مرحله نخست، چنانچه دولت قصد کنترل نقدینگی و هدایت آن به سمت بازار سرمایه را دارد، بهتر است آموزشهای عمومی در این خصوص را در دستور کار خود قرار دهد. اما نکته مهمتر در این خصوص عدم ماندگاری سرمایه در بازار سرمایه است. به نحوی که این بازار را به محل گذری برای سرمایهگذاران و سهامداران خرد تبدیل کرده است؛ بنابراین دولت باید به فکر ایجاد ابزارهای مالی جدید برای نگهداری نقدینگی در بازار سرمایه باشد. همچنین باید این ابزارها به گونهای باشند که تأثیر مستقیم ورود نقدینگی به بازار سرمایه در توسعه بنگاهها به چشم بخورد. این نکته نه فقط در حوزه بازار سرمایه، بلکه در حوزه مسکن و سایر بازار کالاهای سرمایهای مردم نیز میتواند به کمک دولت بیاید و کشور را از غول نقدینگی نجات دهد.