روزنامه اصولگرا: نمیتوان گفت یکی دو تا اصلاح طلب را شیطون گول زده/ آنها خدعه کارند
حمیدرضا جلاییپور که هدف نهایی توسعه در ایران را آمریکا میداند، بعد دکتر علی ربیعی که دقیقاً نمیدانیم که چه کاره هستند از خانه کارگر و معاون حقوقی و پارلمانی وزیر اطلاعات تا لیسانس مدیریت دولتی و فوق لیسانس مدیریت امور فرهنگی و دکترای مدیریت استراتژیک و عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور و نهایتاً مأمور به تدریس در گروه ارتباطات دانشگاه تهران و وزیر رفاه، سپس مصطفی کواکبیان که ناگفته دوست داشتنی هستند.
حامد حاجیحیدری در صبح نو نوشت:
«دولت در پنج سال گذشته موفقیتهای چشمگیری داشته است!»؛ قضیه این است: چهارشنبه، یازده مهر ۹۷، دیر وقت، آقای روحانی با اصلاحطلبان در کاخ ریاست جمهوری دیدار کردند، و پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری این خبر را در صدر اخبار خود قرار داد. در این دیدار آقای روحانی فرمودند: «دولت در پنج سال گذشته موفقیتهای چشمگیری داشته است» و با این جمله، از مهمانان خود پذیرایی کردند. مهمانانی از این قبیل: از همه مهمتر و زینت کابینهتر، صفدر حسینی مجهز به کمکهزینه اوقات فراغت فرزندان، بعد حمیدرضا جلاییپور که هدف نهایی توسعه در ایران را آمریکا میداند، بعد دکتر علی ربیعی که دقیقاً نمیدانیم که چه کاره هستند از خانه کارگر و معاون حقوقی و پارلمانی وزیر اطلاعات تا لیسانس مدیریت دولتی و فوق لیسانس مدیریت امور فرهنگی و دکترای مدیریت استراتژیک و عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور و نهایتاً مأمور به تدریس در گروه ارتباطات دانشگاه تهران و وزیر رفاه، سپس مصطفی کواکبیان که ناگفته دوست داشتنی هستند، حجتالاسلام مجید انصاری که امام او را مردی متدین و دانا البته کمی احساساتی میدانستند، محمد نعیمیپور که بیش از همه از مردمینژاد متنفر است، مرتضی حاجی که خاطره صدارتش بر آموزش و پرورش و شب انتخابات هشتاد چیزهایی به یاد اصحاب سیاست میآورد که مطلقاً خوب نیست، ... خلاصه یکی از یکی درخشانتر و جالبتر. با جمع با نمکی طرف هستیم که مطلقاً از عنوان «اصلاحطلب» که یک سوی آن اکبر گنجی حالی به حالی است و فاطمه حقیقتجوی استحاله شده، و علی افشاری عضو رسمی برنامه رانلد ریگان که به فرمانده ناو وینسنس مدال داد؛ بله؛ دست گلهای اصلاحطلبان تمامی ندارد و بزرگترین این دست گلها خیانتشان بود به مردمسالاری در ایران که شعارش را میدادند، ولی وقتی باختند، برای دور زدن صندوق رأی در انتخابات ۸۸ هر کاری کردند که نهایتاً آمریکاییها را برای تشدید تحریمها و زدن زیر میز مذاکرات اتمی جری کرد. لیست بلندی از رسوایی و خیانت است که حالا حالاها تمامی ندارد. آنها فستیوالی از سیاستمداران غیر قابل اعتماد هستند. با این لیست بلند بالا، دیگر نمیتوان گفت که این همه خیانت اتفاقی است و یکی دو تایشان را شیطون گول زده؛ واضح است که در مرام اصلاحطلبی گیر و ایرادی هست. ولی آنان هنوز هم از خودشان و عملکردشان و از عنوان «اصلاحطلب» شرمنده نیستند، و حالا در پرده آخر گل خیرهایشان، ضمن اعلام برائت از دولتی که خودشان با «تـــکرار» در به قدرت رسیدنش دخیل بودهاند، به ملاقات با رئیس دولت هم بار مییابند، تا زمینه آخرین هماهنگیها برای انتخابات آینده و دست به دست کردن قدرت تدارک شود. برو برگرد ندارد؛ این فرمول عملکردی است که جریان اصلاحطلب از چند هفته پیش آغاز کرده و سربازگیری را از میان روشنفکران دگماتیست شروع کردهاند؛ میکوشند خود را از دولت جدا کنند، و وانمود کنند که در سیئات و ناکارآییهای دولت آقای روحانی که ملت را کلافه کرده بیتقصیر هستند. اصلاحطلبان، همسان با برابر قلمداد کردن آقای روحانی با آقای هاشمی، در پی آن هستند که خود را به عنوان جایگزین سنتی چنین گزینهای مطرح کنند، و بگویند: «که نوبتی هم باشد نوبت ماست!». ولی واقعاً بعد از آقای روحانی اصلاحطلبان را کم داریم تا کشور را از این که هست هم راکدتر کنند، و فاصله دولت و مردم را از این هم بیشتر کنند. آنان ملت را کمحافظهتر از آن تصور کردهاند که یک سال پس از انتخابات ۹۶ به خاطر داشته باشند که این اصلاحطلبان، ملت را برای رأی دادن به آقای روحانی دعوت و این دعوت را «تـــکرار» میکردند. در این که تـــکرار آنها چقدر تأثیر گذاشت، بررسی و سنجش لازم است، ولی نفس این خدعه پرسش میانگیزد که اینها در مورد هوش و حافظه ملت چه فکر کردهاند. آیا همین حرکات غیر اخلاقی آنان در خالی کردن پشت رفیق سال پیش، و تلاش مذبوحانه برای فرصتطلبی سیاسی که عمیقاً با نفاق همراه است، نشان نمیدهد که آنها تا چه اندازه مهیا هستند آلترناتیو نفاق آمیز آقای روحانی باشند. به لحاظ سابقه و پیشینه هم چیز چندانی از جریان نفاق چپ کم ندارند؛ از سروش نهیلیست، تا گنجی مسوولیت ستیز. مطلقاً چیزی کم ندارند.