لاتاریسم فرهنگى
فرهنگ شانس در کنار به قهقرا رفتن فرهنگ کار و افزایش چند برابرى نرخ نقدینگى مىتواند در بازارهاى مختلف تلاطم ایجاد کند و اقتصاد کشورمان را به جایى برساند که نجات آن سخت باشد.
روزنامه فرهیختگان: سیدمحمدحسین علم الهدی در یادداشتی با عنوان «لاتاریسم فرهنگی» با اشاره به برخی تبلیغات و قرعهکشیهای هجو اخیر به ویژه در صداوسیما و ریشههای آن در قبل و بعد از انقلاب و تلاش برای نهادینه کردن فرهنگ شانس در جامعه نوشت:
عدد یک را به سامانه فلان ارسال کنید تا در قرعهکشى یک عدد «پیکان جوانان گوجهاى رنگ» شرکت کنید. عدد ٢ را به سامانه بهمان ارسال کنید تا در قرعهکشى جایزه شونصد میلیارد تومانی شرکت کنید.
این تبلیغات هجو در اکثر برنامههاى صداوسیما یافت مىشود. از برنامههاى پربیننده تا برنامههاى بدون بیننده و مدیران فرهنگى هم خوشحال از ساخت برنامههاى مشارکتى آنتن پرکن هستند. البته به شیوه «مدیریت سوپرمارکتى» و در راستاى نهادینه کردن «فرهنگ لاتارى» ریشه این طریق منتهى به ناکجاآباد را مىتوان در دهه ۷۰ یافت، همان جا که بانکها که از قضا همگى دولتى هم بودند با تبلیغات پرطمطراق بهعنوان قرعهکشى حسابهاى قرضالحسنه یکى از آسیبها (شما بخوانید خیانتها) به فرهنگ جامعه را رقم زدند و «فرهنگ قرضالحسنه» یعنى فرهنگ خدمت بىمنت را به «فرهنگ منفعتطلبى» و «فرهنگ شانس» تبدیل کردهاند.
در اواخر دهه ۷۰ «ارمغان بهزیستى» از راه رسید و وجهه دیگرى از «فرهنگ بختآزمایى» رقم خورد. هرچند این فرهنگ ریشه در فرهنگ پهلوى و «اعانه ملى» و البته ریشه در فرهنگ سرمایهدارى دارد.
درحالى که برخى از مسئولان اقتصادى و فرهنگى بدون کمترین فهم ممکن در تلاشى زایدالوصف در حال نهادینه کردن فرهنگ لاتارى هستند که فرد معلومالحالى مانند ترامپ که خود ثمره مهاجرت غیرقانونى زنى به آمریکا بوده امروز پرچمدار تبدیل «شایسته سالارى» به جاى «لاتارى» و شانس است.
ثمره این فرهنگ را مىتوان در چند ماه اخیر و به ویژه چند روز گذشته در مقابل صرافیها و بازارهاى غیررسمى ارز دید، مردم متحیرى که براى دریافت سود و بهره بیشتر روزى در حال خرید ملتمسانه دلار و شبى عاجزانه درحال فروش همان دلار هستند.
وقتى خبر استقرار اورژانس در برخى محلهاى خرید و فروش ارز را خواندم، غصه خوردم، غصه براى مردمى که فرهنگشان در نادانى برخى مدیران به یغما رفته است. غصه به حال جامعهاى که با وجود دارا بودن «فرهنگ ایرانى اسلامى» و الگوى اقتصاد مقاومتى به این عارضه فرهنگى دچار شده است.
فرهنگ شانس در کنار به قهقرا رفتن فرهنگ کار و افزایش چند برابرى نرخ نقدینگى مىتواند در بازارهاى مختلف تلاطم ایجاد کند و اقتصاد کشورمان را به جایى برساند که نجات آن سخت باشد. پس باید تغییر را از فرهنگ آغاز کرد، تغییرى که نیازمند اتفاقات عجیب نیست، چون فرهنگ هیاتى، فرهنگ جهادى و فرهنگ خدمت داوطلبانه در قالب خیریههاى مختلف در جامعه جارى و سارى است.
همین چند روز پیش بعد از عملیات تروریستى اهواز صف مردم در گرماى هوا براى اهداى خون نمونه دیگرى از این فرهنگ بود. امیدى به اصلاح رویه نیست، کاش دلسوزان کشور، گامهای آتش به اختیار براى خلاصى از لاتاریسم فرهنگى به ویژه در بعد اقتصادى و احیاى گفتمان اقتصاد مقاومتى بردارند.