اذعان الهه کولایی درباره فتنه ۸۸ پس از ۹ سال نشانه چیست؟
آیا اظهارات کولایی به معنای پنبه کردن رشتههای بافته اصلاحطلبان در ۹ سال گذشته برای انکار عامل خارجی در فتنه ۸۸ و شباهت آن با «انقلابهای رنگین» است؟
خبرگزاری فارس: نقش عامل خارجی در شکلگیری فتنه سال ۱۳۸۸ و قابل مقایسه بودن تحرکات خیابانی پس از انتخابات ریاست جمهوری آن سال با انقلابهای موسوم به «رنگین» برای بدنه اصولگرای جامعه بهطور رسمی امری بدیهی است، اما آیا زمانی که از زبان چهره شاخص اصلاحطلبی همچون الهه کولایی نیز در گفتوگوی ویدوئی اخیرش مطرح میشود، به معنای پنبه کردن رشتههایی است که اصلاحطلبان در ۹ سال گذشته بهمنظور انکار یا کمرنگ ساختن دخالت بیگانه در آن اغتشاشات و الگوگیری لیدرهای اصلاحات از مدل «انقلابهای رنگین» بافتهاند؟
وی چند روز پیش در مصاحبهای درباره عامل خارجی در فتنه ۸۸ تصریح میکند: این تصور وجود داشت که ایران با یک بحران انتخاباتی از جنس انقلاب رنگی روبروست که باید از این فرصت استفاده کرد و حتماً میتوانیم این ۲ را با هم مقایسه کرد و شباهتها و تفاوتهای آنها را دید.
بخشی از اظهارات اخیر الهه کولایی که در آن درباره عامل خارجی فتنه ۸۸ تصریح میکند این تصور وجود داشت ایران با یک بحران انتخاباتی از جنس انقلاب رنگی روبرو شده است که باید از آن استفاده کرد
در شرایطی که در طول نزدیک به یک دهه از گذشت فتنه ۸۸ سقف تعابیر چهرههای اصلاحطلب درباره این فتنه به عباراتی همچون «اشتباهات بعضی اصلاحطلبان»، «عدم امکان تقلّب در انتخابات ایران» و «عدم تأیید برخی اظهارنظرهای نامزدهای مورد حمایتشان» در انتخابات ایران محدود بود، تصریح یک عضو برجسته و کماکان وفادار به حزب منحله مشارکت و مرام اصلاحطلبی بر منشأ برونمرزی و تجانس فتنه ۸۸ با انقلابات رنگین قابل تأمل است.
در این راستا نخبگان اتاق فکرهای اصلاحطلب کوشیدند با به خدمت گرفتن هر صدای مخالف دولت نهم، اعم از این که در داخل خانواده انقلاب باشد یا بیرون از آن و بدون توجه به ریشه و خاستگاه این مخالفت، براساس آموزههای سوروس، امید مردم را به اصلاح نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به حداقل رسانده و با استفاده از قدرت رسانهای داخلی و خارجی با برپایی تجمعات مسالمتآمیز و اعتراضات گسترده، در وهله اول دولت و در وهله دوم حاکمیت را به انفعال در برابر خواستههایشان که در ظاهر ابطال و برگزاری مجدد انتخابات، اما در واقع اعلام میرحسین موسوی بهعنوان کاندیدای پیروز بود. انقلابهای رنگین با درجات متفاوتی از خشونت پس از تجربه موفق در چکسلواکی ـ. با عنوان انقلاب مخملی» و رومانی در انتهای دهه ۸۰ سده گذشته میلادی با چند سال تأخیر در صربستان، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان به ترتیب با عناوین «گل رز»، «نارنجی» و «گل لاله» به اجرا درآمد، اما شباهت ظاهری بعضی شرایط سیاسی و اجتماعی این کشورها با ایرانِ سال ۸۸، برای عدهای از نخبگان فکری اصلاحطلب این فضای ذهنی را ایجاد کرد که بهمنظور ساقط کردن دولت نامطلوبشان میتوانند مدل تجربه شده بنیاد جورج سوروس ـ. پدر انقلابهای رنگین ـ. در جمهوریها و اقمار شوروی را در ایران به آزمایش بگذارند.
اما به نظر میرسد یکی از مهمترین اشتراکات میان ایران و کشورهای یادشده که دستکم برای برخی لیدرهای فکری اصلاحطلب، این تصور را ایجاد کرد که انقلابهای رنگین در ایران در قالب جنبش سبز قابل پیادهسازی است، نیروی رسانهای پرقدرت دشمن خارجی دولت مستقر بود، تا با ایجاد فشار از طرق گوناگون و شکلدهی ائتلافی هرچند پنهان بتواند حاکمیت را وادار به قبول خواسته معترضان خیابانی کند.
پل گریک رابرتز استاد دانشگاه، نویسنده و منتقد آمریکایی در همان ایام به صراحت نوشت: «بدون شک اعتراضات صورت گرفته در تهران، مشخصات اعتراضات انجام شده با رهبری سیا در گرجستان و اکراین را داراست».
کِنِت تیمرمن چهره نو محافظهکار آمریکایی هم تنها یک روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران عنوان کرده بود:
«در اینجا [ایران]صحبت از یک انقلاب سبز است، بهویژه اگر موسوی و طرفدارانش به همان اندازه که ادعا میکنند، نسبت به پیروزی خود مطمئن باشند».
البته تیمرمن به نکته دیگری نیز اشاره کرد:
بنیاد «اقدام ملی برای دموکراسی» میلیونها دلار را برای تشویق انقلابهای رنگی هزینه کرده است ... به نظر میرسد، بخشی از این پول به دست گروههای طرفدار موسوی رسیده باشد که با سازمانهای غیردولتی بیرون ایران که «اقدام ملی برای دموکراسی» هزینه آنها را تأمین میکند ارتباط دارند.
از این رو رهبر معظم انقلاب با عِلم به برنامه طراحان انقلابهای رنگین برای ایران پس از انتخابات ۸۸ در خطبههای نماز جمعه روز ۲۹ خرداد آن سال که یک هفته پس از انتخابات ایراد میشد، ضمن اعلام وجود طرحهای بنیادهای به اصطلاح فرهنگی غرب و سازمانهای جاسوسی برای مشابهتسازی میان جمهوری اسلامی ایران با کشورهای میزبان انقلابهای مخملی با ذکر مثال گرجستان بر تفاوت اساسی میان ایران و این کشور تأکید کردند.
جرج سوروس رئیس هیئت مدیره و مؤسس بنیاد جامعه باز و معروف به پدر انقلابهای رنگین
البته بعدها اسناد دیگری نیز از رد پای خارجی در شکلدهی به فتنه سال ۸۸ منتشر شد، از جمله پایگاه آمریکایی فارین پالیسی ژورنال نیز نوشت:
«در ناآرامیهای ایران ردپاهای مبهم دیگری نیز از بنیاد جامعه باز یافت میشود. وقتی که اعتراضهای سال ۲۰۰۹ شدت گرفت و سرکوب متعاقب آن نیز خشونتآمیزتر شد، مخالفان نظام ترجمه فارسی کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی» را از اینترنت دانلود کردند که کتاب راهنمای آموزش فعالان سیاسی نوشته «جین شارپ»، استاد دانشگاه هاروارد، است.
این کتاب راهنما به دلیل دستورالعملهای قابل اجرایش در مورد اینکه چگونه کودتاهایی مؤثر و صلحآمیز راه بیاندازیم، مورد استفاده معترضان در انقلابهای گل سرخ و نارنجی نیز بود ... شارپ اذعان داشته که مؤسسهاش برای ترجمه کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی» از بنیاد جامعه باز نیز کمک مالی دریافت کرده است».
از جمله کسانی که در جریان اغتشاشات فتنه ۸۸ دستگیر شد، کیان تاجبخش نماینده بنیاد جرج سوروس در ایران بود که در اعترافات خود در دادگاه اذعان داشت:
«اغتشاشات اخیر یک اتفاق ناگهانی نبوده، بلکه نتیجه یک برنامهریزی درازمدت بوده که از پایان جنگ تحمیلی شروع شده و هدف این برنامهریزی در واقع حمله و تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده، اما با استفاده از انتخابات دوره دهم این پروژه براندازی نرم کلید خورد، اما با هوشیاری مردم، مسئولان و به ویژه مقام معظم رهبری این پروژه براندازی نرم با استفاده از بهانه انتخابات ناکام ماند و شکست خورد».
وی در ادامه میافزاید: «تاکتیکهای کاملاً شناخته شده مثل اعلام زودهنگام پیروزی رقیب آقای احمدینژاد، شبهه انداختن در اذهان عمومی در مورد صیانت از آرا، دعوت کردن مردم برای تجمع، پافشاری روی مسئله تقلب و دروغگویی، زیر سؤال بردن مراجع رسمی، همان تاکتیکها و شیوههاست که در چندین سال گذشته در کشورهایی مثل صربستان، گرجستان و اوکراین مشاهده شد و میبینیم که در تمامی آن کشورها نهادهایی مثل NED، کارنگی و بنیاد سوروس همه در آن نقش داشتند».
اینها گوشه کوچکی از حجم مدارک و اعترافات مبنی بر انگیزهها در زمینه الگوگیری جنبش سبز از انقلابهای مخملی برای ایران در مقطع دهمین انتخابات ریاست جمهوری و اذعان به آگاهی نسبت به پشتیبانی مادی و معنوی از خارج از مرزهاست، به فتنه ۸۸ منجر شد، ولی تاکنون کمتر از سوی چهرهها و رسانههای اصلاحطلب به صراحت پذیرفته شده است.
آیا اصلاحطلبان و الهه کولایی تا امروز در این باره به نتیجه قطعی نرسیده بودند؟ یا به مصالحی تصدیق و تأیید این موضوع را تا پیش از این زود میدانستند؟
احتمال اول زمانی کاهش مییابد که بدانیم کولایی، خود، مؤلف کتابی مفصل درباره انقلابهای رنگین است.