فرار به جلوی بیشرمانه مدعیان اصلاحات!
روزنامه زنجیرهای ابتکار در یادداشتی موهن ریشه مشکلات کشور را به رویکرد دینی در اداره امور کشور نسبت داد و مدعی شد گرچه حضور فقها و روحانیون در نظام اداری اندک است، اما آنها باید پاسخگوی مشکلات امروز کشور باشند. این روزنامه نوشت: «پیروزی انقلاب اسلامی و قرار گرفتن، ولی فقیه در راس نظام سیاسی، قدرت را در اختیار مطلق روحانیت قرار داد و فقاهت را به رویکرد اصلی دین در اداره امور جامعه به تثبیت رساند...
روزنامه کیهان: روزنامه زنجیرهای ابتکار در یادداشتی موهن ریشه مشکلات کشور را به رویکرد دینی در اداره امور کشور نسبت داد و مدعی شد گرچه حضور فقها و روحانیون در نظام اداری اندک است، اما آنها باید پاسخگوی مشکلات امروز کشور باشند. این روزنامه نوشت: «پیروزی انقلاب اسلامی و قرار گرفتن، ولی فقیه در راس نظام سیاسی، قدرت را در اختیار مطلق روحانیت قرار داد و فقاهت را به رویکرد اصلی دین در اداره امور جامعه به تثبیت رساند... امروزه بعد از سپری شدن دورهای از اربعین سیاست در ایران، مردم درباره توان و یا عدم توان روش فقیهانه در امور عمومی کشور با چالشها و ابهامات بنیادی مواجهند. هرچند به تعبیر بعضی از روحانیون، تعداد حضور آنها در نظام اداری نسبت به سایر طبقات کم است، اما نخبگان و عامه مردم قضا، تقنین، رهبری و حتی امور اجرایی را تحت قیمومیت فقه میدانند و چرخش قدرت را فقیهانه مینگرند... با این اساس فقها ناگزیرند نسبت به اداره جامعه و امور عمومی مردم را اقناع کنند و ضرورتها، ناکارآمدیها و نواقص را توجیه، رفع و مدیریت کنند.» این روزنامه مدعی اصلاحات در ادامه در بخش دیگری از این یادداشت وقیحانه، انقلاب اسلامی را مانع اصلی در ایجاد فرصتهای جدید قلمداد کرد و نوشت: «در ۵۰ سال گذشته شوکهای بزرگ جهان خلأ عظیمی برای ایجاد فرصتهای جدید به وجود آورده است. انقلاب اسلامی ایران یکی از شوکهای مذکور است... امام خمینی در فروپاشی شوروی، نغلطیدن جهان آزاد شده به سوی لیبرالیسم و غرب و آمریکا را به جهانیان و هیات حاکمه شوروی سابق گوشزد کرد... چه شد که حتی کشورهای مسلمان که از زیر یوغ کمونیسم آزاد شدند، به سوی اسلامی شدن نظامهای سیاسی گرایش پیدا نکردند؟ مدل ارائه شده توسط جمهوری اسلامی چرا مورد پذیرش قرار نگرفت.»
گفتنی است جریان مدعیان اصلاحات درگذشته نیز با گرا دادن به خارجنشینان و غرب برای تحریمهای اقتصادی مردم مستضعف را به جرم دفاع از انقلاب تحتفشار قرار دادند تا به خیال خود علیه آرمانهای انقلاب توطئه کنند. در حالی که ریشه مشکلات مردم در تکیه دولتمردان و تصمیمگیران به اجنبی در اقتصاد و عدول از ارزشهای انقلاب اسلامی در اقتصاد است. لیبرال- تکنوکراتهایی که معمار دیروز سیاستهای فاجعهبار دهه هفتاد و برنامهریز امروز برنامههای توسعه سرمایهسالارانه و سیاستهای فاجعهبار اقتصادی دولت فعلی هیچ قرابتی با مبانی انقلاب اسلامی ندارند و مجموعه پیشنهادهایشان برای بهبود فضای اقتصادی شامل تسلیم شدن مقابل آمریکا، آویزان شدن به فاینانسهای خارجی و بدهکار کردن بیشتر مردم، اجرای سیاستهای ریاضتی اقتصادی همچون افزایش سن بازنشستگی و کاهش یارانهبگیران و یارانهها و در نهایت همراه کردن نگاه حذفی و سرکوبگرانه برای مهار قدرتهای رقیب در عرصه سیاسی است.
از تقدیس ژنرالها تا انتقاد به پیربودن دولت! روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «دولت خیلی کُند عمل میکند. نمیدانم دولت چه شیوه و مسیری را دنبال میکند که تا این حد کُند پیش میرود. انتخاب پیرمردها نشان داد که دولت پیر و کُند و محتاط است. شرایط فعلی شرایطی نیست که بااحتیاط و آرام حرکت کرد. به مدیران و وزرایی نیاز داریم که هم باانگیزه و جوان باشند و هم جسارت و شجاعت تصمیمگیری داشته باشند تا به نیروهای و مدیران زیردست خود روحیه و انگیزه کار بدهند». این روزنامه زنجیرهای به پیربودن و کم تحرکی کابینه دوازدهم انتقاد کرده است. این در حالی است که طیف مدعی اصلاحات بیتوجه به لزوم چرخش نخبگان، با حمایت همهجانبه از وزرای سالخورده دولت اصطلاح «ژنرال» را اختراع کرده، تقدیس میکند و در معادلهای واژگونه آن را نشانه حقانیت افراد هم معرفی میکند. مسئله پیربودن کابینه منحصر به دولت دوازدهم نیست بلکه در دولت یازدهم نیز وجود داشته است و این مسئله موجب شد تا کارشناسان عنوان «دولت پیر و خسته» را برای معرفی دولت یازدهم به کار ببرند. مدعیان اصلاحات اکنون به منتقد اصلی دولت تبدیل شدهاند. این در حالی است که این طیف اکثریت مطلق کابینه را در اختیار دارد و باید درخصوص وضع موجود به افکار عمومی پاسخگو باشد.
نابسامانی ارزی به دلیل مخالفت با FATF است! روزنامه ایران دیروز نوشت: «مخالفت با لوایحی همچون FATF از هر جا که باشد، اثرات منفی بر قیمت ارز دارد. یک اظهارنظر نسنجیده در سیاست، اثرات زیانبار ایجاد میکند و برعکس... اینکه عدهای میکوشند، تصویب FATF یا پیمانهای دیگر را در تقابل با خون شهدا قرار دهند، از جمله همین موارد است که از چند نظر اشکال دارد. اول از زاویه سوءاستفادهای که از خون و جانفشانی شهدا به وسیله تعدادی از افراد فرصتطلب میشود. اشکال دوم این است که عدهای خود را میراثخوار خون شهدا معرفی میکنند و با پنهان شدن پشت این مقدسات میکوشند که قدرتطلبیهای خود را پوشش دهند؛ و سوم اینکه نتایج رفتار غیرمسئولانه خود را نیز نمیپذیرند. اگر آنان افراد شجاعی باشند که بگویند FATF یا لوایح مشابه را به دلایل مشخصی نمیپذیریم و خودمان نیز مسئولیت و تبعات آن را از جمله ویرانی بیشتر اوضاع اقتصادی میپذیریم، باز هم قابل تحمل بود. ولی متأسفانه آنان هم میخواهند FATF و لوایح و مقررات مشابه را رد کنند و هم اینکه عوارض چنین تصمیماتی را نپذیرند و بدتر آنکه این عوارض را متوجه دولت کنند و خود را برای به پرسش کشیدن دولت آماده نمایند.» تروریستهای الاحوازیه به محمدطاهای ۴ ساله هم رحم نکردند. ۲۵ نفر را به خاک و خون کشیدند. این گروهک در کشورهای اروپایی دفتر و تشکیلات دارد. آزادانه برای کمک مالی شماره حساب اعلام میکند. بانکهای بینالمللی به این گروهکها خدمات مالی میدهند. این FATF که برایش یقه میدرید، اگر ریگی به کفشش نیست، چرا با تأمین مالی این تروریستها مقابله نمیکند؟ به این دلیل که دستیار بخش تامین مالی تروریسم وزارت خزانهداری آمریکا و رئیسFATF در جلسه استماع کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا صراحتا گفت که برای مقابله با ایران همکاری نزدیکی با اسرائیل و عربستان داریم. زاراته معاون سابق مدیریت مبارزه با تروریسم و جرائم مالی در خزانهداری آمریکا هم درباره نقش FATF در تحریمهای آمریکا گفت که برای قرار دادن ایران در تنگنا و سختتر کردن شرایط برای این کشور، به حضور کامل FATF نیاز است. بعد روزنامه ایران مینویسد که منتقدان FATF از خون شهدا سوءاستفاده میکنند! از یک مشت وطنفروش خائن بیش از این انتظاری نیست. فقط به درد همین میخورند که برای نسخههای دشمن تبلیغ کنند.
افزایش نرخ ارز ربطی به دولت ندارد! در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «پرسش این است که کدام اتفاق و پدیده اقتصادی وجود دارد که قیمت ارز را در یک روز یا دو روز دو هزار تومان یا ۱۵ درصد افزایش میدهد؟ پاسخ هیچ اتفاق است. آنچه در عمل شاهدیم، اتفاقات سیاسی است که عموماً هم در خارج از دولت رخ میدهد. یک جمله تهدیدآمیز که بوی درگیری دهد، یا یک جمله که به معنای تأیید رفتار غیرمسئولانه باشد، اثرات بدتری بر اقتصاد حتی از رشد نقدینگی دارد.» عامل افزایش نرخ ارز اگر خارج از دولت است، دولت باید تماشاگر و بیبرنامه باشد یا پیگیر و پاسخگو؟
غول نقدینگی تقصیر مجلس است! ارگان دولت برای انحراف افکار عمومی از ناکارآمدی دولت در حل مشکلات اقتصادی دست و پا میزند. ایران نوشت: «نمایندگان مجلس در نقد وضعیت اقتصادی کشور تمام مسئولیتها را متوجه دولت و آقای رئیس جمهوری میکنند، در حالی که به هیچ وجه حاضر نیستند از نقش خود یا دستگاه قضایی سخن به میان آورند. پرسش این است که اگر این دو قوه مسئولیتی در مسائل ندارند، پس اصلاً چرا هستند؟ و اگر هستند و پرقدرت هم هستند، پس حتماً به همان نسبت اثرگذار هستند. یکی از پرسشهای نمایندگان از وزیران و آقای رئیس جمهوری معطوف به موضوع قیمت ارز است و افزایش بیسابقه قیمت ارز در ماههای اخیر مورد سؤال نمایندگان مجلس بوده است. اکنون باید قدری درباره مسئولیت نمایندگان مجلس در این باره توضیح داد؛ و اینکه آیا نمایندگان در مقام پرسشگر این مشکل هستند یا باید خودشان در مقام پاسخگو قرار گیرند؟ تجربه ماههای گذشته نشان داده است که افزایش قیمت ارز تحت تأثیر عوامل سیاسی و اقتصادی است و صرفاً تابع عوامل اقتصادی نیست. حتی در مورد اثرات عوامل اقتصادی مجلس نیز باید به تناسب پاسخگو باشد، زیرا ریشه همه این بحرانها در نقدینگی است که آن نیز عموماً ریشه در قانون بودجه مصوب مجلس دارد.» دولت با پیشفروش نامحدود سکه و دادن مبالغ کلان ارز به افراد خاص، به ثروت کشور چوب حراج زد. به تصریح حامیان دولت سامانه نیما هم مرکز رانت شده بود که عدهای به وسیله آن ارز دولتی گرفتند و با واردات بیرویه نفس تولید کشور را به شماره انداختند. دولت باید پاسخگو باشد نه اینکه خطای بزرگ خود را پاسکاری کند.
سیلی محکم ارز به صورت معلولان روزنامه قانون به مشکلی که نوسانات ارز برای معلولان به وجود آورده است پرداخت و نوشت: «نوسانات بازار ارز و دلار، یکی از سنگینترین سیلیهای خود را به صورت معلولان نواخت و مهلکترین ضربه خود را به حوزه لوازم توانبخشی مورد نیاز آنها وارد کرد». در ادامه این گزارش آمده است: «این شاید یک عبارت کوتاه در دل یک گزارش خبری باشد، اما واقعیت تلخ ناشنوایان جامعه ایران ماست. واقعیتی که برای درک آن لازم است انگشتهایمان را برای چند دقیقه در گوشهایمان فرو کنیم، آنوقت تلاش کنیم از اوضاع و احوال محیط اطرافمان سر دربیاوریم. صدای سنگین سکوت، عدم توانایی در برقراری ارتباط و محرومیت از نعمت شنیدن در همین زمان کوتاه برای هیچکسی قابل تحمل نیست، اما عدهای از انسانهای اطراف ما سالهاست در همین شرایط زندگی میکنند و در حالی با دستهایشان صحبت میکنند که فضای ذهنهایشان در ازدحام هجوم سکوتِ تلخ همیشگی، درگیر است و گاهی شاید یک لبخند، یک نگاه دوستانه و تلاش برای درک متقابل بزرگترین کمک ما برای مهار موقت این همیشگیِ دردآور باشد». این گزارش میافزاید: «ناشنوایان ۱۷ درصد از جامعه معلولان را تشکیل میدهند و به گفته معاون توانبخشی بهزیستی کشور در حال حاضر ۲۴۶ هزار فرد ناشنوا، نیمهشنوا و کمشنوا تحت پوشش این سازمان قرار دارند. برقراری ارتباط برای این طیف وابسته به سمعک است، وسیله توانبخشی که این روزها نایاب است. ناشنوایان این روزها شاید بیشتر از هر زمان دیگر به دستهای گویای خود نیاز دارند، اما نکته اینجاست که آنها ابتدا باید بشنوند تا پس از آن برای پاسخگویی اول به خدا و سپس به دستهایشان پناه ببرند.»