بیبیسیهای جدید در راهند
خبرنگار جداشده بیبیسیفارسی از راهاندازی یک تلویزیون جدید فارسیزبان خبر میدهد
صبح نو: جابهجاییها و خروج کارکنان شناخته شده بیبیسی فارسی متوقف نشده است. در اوایل تیرماه بود که در «صبحنو» گزارشی از این جابهجاییها منتشر و گفتیم کوچ جمشید برزگر به دویچهوله فارسی، مهدی پرپنچی به رادیو فردا و محمد منظرپور و صادق صبا به تلویزیون ایراناینترنشنال حکایت از آرایش سیاسی جدید کارگران ملکه دارد. حالا به این فهرست باید خروج نادر سلطانپور، گوینده اخبار بیبیسی و برنامه ۶۰ دقیقه، خروج فرداد فرحزاد و راهاندازی یک تلویزیون جدید، پناه فرهادبهمن برنامهساز را اضافه کرد.
۶ ماه قبل از انتخابات سال۱۳۸۸ بود که شبکه «بیبیسی» تصمیم گرفت برای اثرگذاری بیشتر در انتخابات تلویزیون فارسی خود را راهاندازی کند و به تبع آن بود که بسیاری از روزنامهنگاران فراری در خیل کارمندان این شبکه درآمدند. «بیبیسی» فارسی در آن دوران پرتنش بعد از انتخابات بهخوبی نقش خود را برای ایجاد تفرقه و آشوب ایفا کرد و یکی از ارکان رسانهای جریان فتنه نام گرفت.
در آن روزها بسیاری از اهالی رسانه دلیل موفقیت این رسانه را علاوهبر ضعفهای رسانهای داخلی، آماده نبودن جریان اطلاعاتی و رسانهای کشور برای مواجهه با پدیده «بیبیسی» فارسی دانستند.
با این حال این روزها «بیبیسی» فارسی دیگر آن آرامش لازم را ندارد. از یکسو خروج نیروهای باتجربه این رسانه به انشقاق داخلی این رسانه تعبیر میشود و از سوی دیگر میتوان آن را تکثیر رسانهای و تفکر همسو با «بیبیسی» فارسی میپنداشت؛ البته انتصاب نیروهای باسابقه این شبکه سلطنتی به سمتهای ارشد دیگر شبکهها نظیر رادیو فردا و دویچه وله گزینه دوم را تقویت میکند. اکبر نصراللهی، کارشناس باسابقه حوزه رسانه درباره کوچ اهالی «بیبیسی» فارسی به دیگر رسانهها معتقد است: «بنابراین نمیتوانم بپذیرم در یک رسانه برند و با ثبات که مورد علاقه روزنامه نگاران است این جابهجایی بیدلیل است.
به صراحت میگویم اگر این مسأله درباره تلویزیون جمهوری اسلامی ایران اتفاق بیفتد یا در مورد تلویزیون عراق یا افغانستان، طبیعی است. چون فرد ممکن است احساس کند جای رشد ندارد و آن رسانه به او اعتبار نمیدهد یا احساس میکند جای دیگر به او پول بیشتری میدهند.
در مورد «بیبیسی» تقریباً هیچکدام از این موارد را نداریم. در مورد رفتن پونه قدوسی از «بیبیسی» فارسی به «بیبیسی» بینالمللی حساسیتی نبود، اما وقتی کوچ همزمان حدود ۱۰ نفر را در مدت کم آن هم به رسانههای فارسی زبان شاهد هستیم یقیناً باید دنبال علت باشیم.» یکی از شبکههای فارسی زبانی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ اعلام موجودیت کرد ایران اینترنشنال بود که با تمرکز بر مسائل سیاسی اجتماعی ایران برنامههای خود را پخش میکرد و علیاصغر رمضان پور هم مدیر آن بود که در هفتههای اخیر بهدلیل مصاحبه با سخنگوی یکی از گروهکهای تروریستی دخیل در حادثه اهواز در کانون توجهات رسانهای قرار گرفت.
پیش از این در هنگام راه اندازی این شبکه در «صبحنو» نوشتیم: «پخش برنامههای تلویزیون ماهوارهای «ایران اینترنشنال» در اواخر اردیبهشتماه همزمان با انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد. شاید در بدو امر به نظر برسد که این شبکه ترجیح داده است شروعی بیسر و صدا و آرام داشته باشد، اما برخی قرائن و اطلاعات چنین مدعایی را تأیید نمیکند.
مسوولان و سرمایهگذاران این رسانه جدید که برخلاف ادعای رمضانپور، چندان هم مستقل و خصوصی نیست، بنا را بر راهاندازی آن از قبل از انتخابات گذاشته بودند، اما این امر میسر نشد و به ناچار تن به راهاندازی شتابزده آن در آستانه انتخابات دادند.
شتابزدگی که تا حدی در خروجی تصویری این رسانه هم مشهود بود... اینکه در چنین سناریویی که رسانههای معاند وضعیت مساعدی ندارند به یکباره یک شبکه تلویزیونی ماهوارهای فارسیزبان با وابستگی مالی به عربستان سعودی، به رقابت رسانهای قدم میگذارد معنادار میشود. همچنین اینکه در سپهر این رسانهها، ایران اینترنشنال قرار است چه کارویژهای را به عهده داشته باشد باید منتظر ماند.».
اما ظاهراً تئوریسینهای برنامهریز برای تأثیر در افکار عمومی داخلی ایران راههای دیگری را هم میآزمایند. در پیش بودن دو انتخابات مهم در ایران شاید یکی از دلایل این تکثر باشد. در اواخر سال۹۸ انتخابات مجلس و در ۱۴۰۰ ما باید برای انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب فردی بهجای حسن روحانی به پای صندوقهای رأی برویم. اکبر نصراللهی در ادامه درباره برنامه آتی این شبکه برای تأثیرگذاری بر انتخاب چنین میگوید: «ما در سالهای آینده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ را داریم. همچنین شواهد حاکی است که ترامپ برای ایران برنامههایی دارد. از طرفی رابطه آمریکا و انگلیس نیز بسیار نزدیک است.
نکته دیگر این است که این افراد به رسانههای فارسی زبان رفتهاند. این نکته نیز فرضیه ما را تقویت میکند که اینها برنامههایی برای آینده ایران دارند.
از طرفی تاکتیک هزینه برای سرمایه به ما میگوید که «بیبیسی» وقتی نیروهای کارکشته و آزمون پس داده خود را در فاصله زمانی کمی به جاهای مختلف میفرستند به ظاهر حاکی از ضرر «بیبیسی» است، اما بر اساس این تاکتیک، رسانه ضرر کوتاهمدت را میپذیرد، چون میداند در آینده به سود او خواهد بود. البته اینها تحلیل و احتمال است و نمیتوان قطعی گفت.»
یکی از افرادی که از «بیبیسی» فارسی جداشد فرداد فرحزاد بود که در اواخر مرداد جدایی خود را اعلام کرد. برخی این جدایی را بهدلیل اختلافات داخلی وی با مدیران این شبکه دانستند، اما وی همه این موارد را رد کرد. سکوت فرحزاد ادامه داشت تا این که در روزهای گذشته وی از پروژه جدید خود رونمایی کرد؛ راهاندازی یک تلویزیون جدید. او در توییتر نوشت: «بالاخره پروژهام حاضر شد! بعد از سالها برنامهریزی و ماهها کار بیوقفه، از آبان ماه شاهد شروع به کار شبکه جدیدی خواهید بود که تصورتان را از تلویزیون کاملاً متحول خواهد کرد.»
اینکه در این روزهایی که ایران با آمریکا و خروج این کشور از برجام درآستانه تقابل قرار دارند و اینکه دور جدید تحریمها از اواخر آبان شروع خواهد شد خیلی سخت نیست که نتیجه و حضور این شبکه جدید را پیشبینی کنیم و کارکرد آن را حدس بزنیم.
در این میان تکثر رسانههای فارسی زبان که حرفهای واحدی را همزمان با هم از چند بلندگو تکرار کنند شاید در تاثیرگذاری بر افکار عمومی مؤثر باشند. آنچه مهم است تأمین مالی اینگونه شبکههاست در روزهایی که کابران فضای مجازی و کارشناسان رسانهای خواهان شفاف شدن منابع مالی شبکههایی، چون من و تو و ایران اینترنشنال شدهاند باید دید شبکه جدیدی که فرحزاد وعده آن را داده از طریق کدام کشور عربی متخاصم یا سرویسهای جاسوسی ارتزاق میکند؟