آیا کلبه وحشت انزلی واقعیت دارد؟ +عکس و فیلم
تا به حال شده که فیلمی ترسناک ببینید و واهمه تمام وجودتان را فرا بگیرد؟ در این جور مواقع همیشه به خودمان می گوییم که این فیلم است و در زندگی واقعی همچنین چیزی وجود ندارد و یا می گوییم که این فیلم ها ناشی از تخیل انسان هایی بوده که در انتها آن را به یک فیلم نامه تبدیل کرده اند و کارگردانی هم از آن خوشش آمده و آن را ساخته است. اما باید بگوییم که نه در تمام مواقع، بلکه گاهی اوقات این فیلم ها الهام گرفته از دنیای واقعی هستند. مثلا در شمال کشورمان جایی وجود دارد که به کلبه وحشت انزلی معروف است. حرف ها و شایعات زیادی در مورد این کلبه وجود دارد که باعث شده مردم بسیاری از آن کلبه و حتی محیط اطرافش وحشت داشته باشند.
پایگاه خبری تحلیلی فردا: در نزدیکی بندر انزلی و صومعه سرا، روستایی وجود دارد که به نام هفت دغنان شناخته شده است. اما چیزی که ما اینجا با آن روبرو هستیم نه خود روستا، بلکه جنگلی فوق العاده زیبا است که البته علاوه بر زیبایی، بسیار ترسناک است. کلبه وحشت انزلی در این جنگل قرار دارد که در محوطه بیرونی روستای هفت دغنان واقع شده است. از قدیم این کلبه را جزو جاهایی می دانستند که هرگز نباید به آن نزدیک شد. اما یکی از ماجراهایی که باعث شد کلبه وحشت انزلی بیشتر از پیش مرموز و ترسناک شود، اتفاقی است که در سال ۱۳۶۵ می افتد. در ادامه به شرح این اتفاق پرداخته ایم.
ماجرای ۴ پسر دانشجو اولین ماجرایی که باعث مرموزتر شدن این کلبه شد، مربوط به ۴ پسر دانشجو بود. در سال ۱۳۶۵، برای اولین بار چهار پسر به این روستا می آیند و تصمیم می گیرند که برخلاف تمام حرف و حدیث هایی که راجع به کلبه وحشت شنیده بودند، شبشان را در این جا بمانند. آن ها زمانی که تصمیم شان قطعی می شود و همگی سر این قضیه با هم کنار می آیند، به سمت کلبه رفته و برای اقامت آن را انتخاب می کنند؛ اما غافل از آنکه خواب راحتی که تصور می کردند، طور دیگری برایشان رقم خورده بود.
شب که می شود، دو نفر از این چهار پسر به خاطر اتفاقی نامعلوم از کلبه وحشت انزلی پا به فرار می گذارند. اما متاسفانه دو نفر دیگری که در آن جا می مانند، به سرنوشت غم انگیزتری دچار می شوند. گویا یکی از آن ها در همان کلبه از ترس، جان خود را از دست می دهد که دلیل آن هنوز هم مشخص نیست و دیگری که زنده مانده بود، دیوانه می شود و هرگز دیگر به حالت عادی خود بر نمی گردد.
روایات اینگونه می گویند که بعد از این ماجرا برای مدت ها درب خانه وحشت انزلی پلمپ شده بود و دیگر هیچ فردی جرأت آن را نداشت که از این کلبه شوم و بسیار ترسناک چه در روز و چه در شب دیدن کند و یا حتی از اطراف خانه رد شود. حتی مردم دیگر می ترسیند که در جنگل اطراف خانه پیاده روی کند.
اما این اتفاق تنها مورد مشکوک این کلبه نبود، چرا که افراد دیگری نیز به آن وارد شدند.
داستان ۳ دختر بعد از ۴ سال، دوباره افرادی تصمیم گرفتند که شهامت خود را محک بزنند و در این خانه بمانند. این بار ۳ دختر بودند که به روستای هفت دغنان آمدند. آن ها که شایعاتی راجع به مرگ و داستان آن پسرهای دانشجو شنیده بودند و بهشان گفته شده بود که این کلبه از روزگاران قدیم نحس بوده، تصمیم گرفتند که به این حرف و حدیث ها پایان دهند.
این ۳ دختر به سمت کلبه وحشت انزلی رفتند، به طور پنهانی از درب پشتی کلبه وارد آن شدند و تصمیم گرفتند تا شب را در آن سپری کنند. آن ها می خواستند که با این کار به همه ثابت کنند که در این کلبه، هیچ اتفاق مرموزی رخ نخواهد داد. اما متاسفانه این دخترها نیز سرنوشت تلخی در انتظارشان بود.
این ۳ دختر به سمت کلبه وحشت انزلی رفتند، به طور پنهانی از درب پشتی کلبه وارد آن شدند و تصمیم گرفتند تا شب را در آن سپری کنند. آن ها می خواستند که با این کار به همه ثابت کنند که در این کلبه، هیچ اتفاق مرموزی رخ نخواهد داد. اما متاسفانه این دخترها نیز سرنوشت تلخی در انتظارشان بود.
می گویند که ۲ روز بعد مردم محلی، دختری را در اطراف کلبه (حدود ۳۰۰ متر دورتر از کلبه وحشت) پیدا کرده اند. دختر که شوکه شده بود و از ترس می لرزید، مدام به سمت خانه اشاره می کرد. بالاخره افرادی آمدند و پلمپ کلبه را شکستند. زمانی که وارد خانه شدند، متاسفانه دو دختر دیگر را دیدند که جانشان را از دست داده بودند. علت مرگ هر دو سکته و مرگ آنی تشخیص داده شده بود. گفته ها حاکی از آن است که چشم هر دو به نقطه مشخصی خیره شده و باز مانده بود.
متاسفانه دختری که زنده مانده بود، بعد از ۴ روز خودکشی کرد و به زندگی اش اینگونه پایان داد.
پس از این اتفاق، خانه وحشت انزلی توسط پلیس محلی تخلیه می شود و تحت تدابیر امنیتی قرار می گیرد تا هرگونه رفت و آمد و حوادث غیر عادی را کنترل کنند. از آن زمان کسی اجازه ندارد که به کلبه وحشت انزلی نزدیک شود و یا از آن دیدن کند.
داستانی از زبان مردم محلی یکی از دلایلی که این کلبه معروف بوده است، این است که در داستان هایی که از گذشته در میان مردم دهان به دهان چرخیده این گونه آمده است: هر کسی که بتواند تنها یک شب را در این کلبه سپری کند و زنده بماند، ثروتمند خواهد شد.
این داستان شاید یکی از دلایل وهم آلود بودن این خانه بوده است، چرا که افرادی تصور می کردند اگر بتوانند در اینجا بمانند، موجودات فرا انسانی به آن ها ثروت می دهند.
در آخر مستندی به تهیه کنندگی علی راد را مشاهده میکنید که حقایقی درباره این کلبه از زبان مردم بومی آن منطقه را مطرح میکند.