چرا بیبیسی اجازه ندارد حادثه اهواز را تروریستی بداند؟!
بیبیسی فارسی در انتشار خبر حمله تروریستی اهواز «اجازه» نداشت که از واژه تروریست استفاده کند و باز اجازه نداشت که بگوید مردم نیز در این حمله هدف قرار گرفتند، پس فقط نوشت و گفت: «حمله به رژه نیروهای مسلح در اهواز»
روزنامه جوان: بیبیسی فارسی در انتشار خبر حمله تروریستی اهواز «اجازه» نداشت که از واژه تروریست استفاده کند و باز اجازه نداشت که بگوید مردم نیز در این حمله هدف قرار گرفتند، پس فقط نوشت و گفت: «حمله به رژه نیروهای مسلح در اهواز» بیبیسی فارسی در انتشار خبر حمله تروریستی اهواز «اجازه» نداشت که از واژه تروریست استفاده کند و باز اجازه نداشت که بگوید مردم نیز در این حمله هدف قرار گرفتند، پس فقط نوشت و گفت: «حمله به رژه نیروهای مسلح در اهواز». بیبیسی به این حد هم اکتفا نکرد، سعی میکرد مخاطبان خود را قانع کند که آنها که به روی مردم شلیک کردند، چاره دیگری نداشتند! مجری بیبیسی به یکی از میهمانان میگوید: «حرف آنها (الاحوازیها) اینه که فضا اونقدر بسته است که راهی غیر از این ندارند.»
بلافاصله کاربران توئیتر نوشتند که این دیگر «بیطرفی» نیست، «بیشرفی» است. کاربر دیگری نوشت: «اینها (کارکنان بیبیسی) گرگ شدهاند، یعنی نه به اندازه گرسنگی خویش که به اندازه فرو خوردن خشم خویش میدرند.»
کار به همین جا ختم نشد، ساعاتی بعد توئیت مجریان و روزنامهنگاران بیبیسی در محکومیت «حمله تروریستی» منتشر شد واین حقیقت را نمایان کرد که ایشان، کارگران حقوق بگیر شبکه ملکه هستند با دو شخصیت! شخصیت اول به ظاهر متعلق به خودشان است و شخصیت دوم را به ملکه فروختهاند، آنهم با قیمتی که نمیتوانند از آن چشمپوشی کنند، حتی به قیمت بازیابی شخصیت اول!
حسین باستانی با شخصیت اول خود نوشت: «حمله به مراسم رژه اهواز، یک حمله تروریستی بود. هیچ دلیلی، در هیچ زمان، در هیچ کجا، نمیتواند انجام عملیات تروریستی را توجیه کند.» او در توضیح اعتراضاتی که درباره رویکرد بیبیسی به حادثه تروریستی اهواز شد، تلویحاً پذیرفت که در بیبیسی فقط کارگر ملکه است، نه چیزی بیشتر: «توصیه میکنم نقد و نظر خود را به سردبیران بیبیسی بیان کنید. بنده جزو سردبیران - حتی سردبیران جزء- نیستم و در نتیجه جز در مورد مطالب شخص خودم در جایگاه توضیح قرار ندارم.»
باستانی البته در برابر اصرار مخاطبان توضیح داد که اگر گایدلاین (دستورالعمل) بیبیسی اجازه ندهد، او نمیتواند حتی مطابق نظر خود از واژه تروریسم استفاده کند: «سردبیران حق ندارند نظر یا تحلیل خود را به من تحمیل کنند و اگر بخواهند بکنند، میتوانم از آنها شکایت کنم. اما اگر نظر خود را مستند به گایدلاین بیبیسی کنند (مثلاً بگویند طبق اینجای گایدلاین فلان عبارت را نمیتوان به کار برد)، اگر برداشت دیگری هم داشته باشم ملزم هستم رعایت کنم.» مسعود بهنود هم با انتشار عکس یکی از شهدای اهواز با شخصیت اول خود نوشت: «یکى از سربازان شهید در عملیات تروریستى اهواز. نفرین و ننگ بر تروریست و هرکس او را توجیه میکند.»
نکته عجیب اینکه بهنود قبل از این نوشته خود، توئیت سیاوش اردلان، همکارش در بیبیسی را ریتوئیت کرده بود که در آن، اردلان به کار نبردن واژه تروریست در خبرهای مربوط به حادثه اهواز را به نوعی توجیه کرده و با ذکر اساسنامه بیبیسی، نوشته بود: «وقتی استفاده نکردن از یک کلمه در وصف یک جنایت، از خود جنایت مهمتر میشود. اساسنامه بیبیسی که شامل حال مجموعه انگلیسی و دهها کشور مخاطب میشه، استفاده از لفظ تروریست را در خبررسانی کلاً منع میکنه. اگر هم همیشه رعایت نشده یا سهوی بوده یا مصداق تخلف.»
البته اردلان توضیح نداد که چرا بیبیسی انگلیسی برخلاف اساسنامه از واژه تروریسم برای حادثه اهواز استفاده کرده است، اما بیبیسی فارسی نه! زیرا پاسخ به این سؤال رمز وابستگی بیبیسی فارسی به منابع مالی سعودیها و تکفیریها و همکاسه شدن با داعش است که لابد هنوز همکاران ایرانی بیبیسی فارسی آن قدرها با داعش رودربایستی را کنار نگذاشتهاند که به صراحت به همدخل شدن با آنان اعتراف کنند! از طرفی ظاهراً مواردی که سهو یا تخلف میشود، مربوط به زمانی است که یک شهر اروپایی مورد حمله قرار میگیرد، اما اگر حمله تروریستی به یک شهر ایرانی باشد، اساسنامه مو به مو اجرا میشود!
بهنود البته برای اینکه مرزهای روشنفکری خود را به رخ بکشد و نشان دهد که شخصیتی فرامرزی و فراایرانی دارد و حقوق سالهای طولانی ملکه که با پوند و دلار گرفته است، دیگر نمیتواند او را در اهواز و هموطنانش متوقف کند، «ناگهان» عکسی را از حادثه یازدهم سپتامبر منتشر و درباره آن نوحهسرایی کرد!
علاوه بر اعتراض مخاطبان بیبیسی به این شبکه، برخی دوستان سابق نیز آنها را آسوده نگذاشتند و بهانه کارگران مواجببگیر ملکه درباره بهکار نبردن واژه تروریسم حتی مورد اعتراض عطاءالله مهاجرانی و محمد تقی کروبی که از مهمانان گاه و بیگاه شبکه ملکه هستند، قرار گرفت. هر چند مهاجرانی به خاطر مواضع منطقیتر خود اخیراً کمتر از مهر ملکه سهمی برده است. مهاجرانی چهار ویژگی برای حمله تروریستی اهواز قائل شد و نوشت: «حمله تروریستى در اهواز: ۱- داعش و یک حرکت تجزیه طلب هر دو مدعى حمله شدند. ۲- رسانه هاى فارسى زبانى که از به کار بردن واژه تروریستى خوددارى یا به تأیید و ترویج حمله پرداختند. ۳- ریشه هر سه داعش و تجزیهطلب و رسانه یکى است. ۴- حمله خسارت بار بود، اما موجب تقویت نظام و انقلاب میشود.»
پسر کروبی هم که میداند حضورش در این شبکه احتمالاً از این پس با اعتراض رو به رو خواهد شد، توئیتی را منتشر کرد که نشان میدهد او هم ادعای اردلان را نمیپذیرد: «برخلاف بیبیسی انگلیسی و رسانههای بینالمللی که حادثه اهواز را از ابتدا تروریستی نامیدند، سردبیران بیبیسی فارسی به طرز عجیبی اصرار داشتند آن را تروریستی نخوانند، رفتار غیر حرفهای از شبکهای حرفهای (!) این رسانه به خانوادههای شهدای این حادثه و مردم ایران یک عذرخواهی بدهکار است.»
مواجب بگیران انگلیس در شبکه ملکه به رغم همه اعتراضاتی که به روش آنها در دروغ پراکنی شد، در اخبار و گزارشهای بعدی نیز مطابق دستورالعمل از انتشار هرگونه خبر یا گزارشی که حادثه اهواز را تروریستی بنامد، خودداری کردند تا جایی که حتی واژه «تروریسم» را از بیانیه وزارت خارجه امریکا بیرون کشیدند! البته ظاهراً تهوع حاصل از چنین رفتار غیر حرفهای موجب شد تا خبر بیانیه امریکا را در ساعاتی بعد تصحیح کنند.
برخی معتقدند دو شخصیتی نامیدن کارگران ملکه اساساً اشتباه است، زیرا این فقط یک تقسیم کار است، به این صورت که مخاطبان بیبی سی فارسی از افرادی مثل باستانی و بهنود که بیشترین رقص را در آنتن بیبی سی داشتهاند، به خاطر سابقه شفاف حضور در رسانهها و مسئولیتهای دولتی ایران، انتظار بیشتری برای «ایرانی بودن» دارند. پس آنها با ارائه شخصیت دیگری از خود در گذرگاههای شخصی، به نوعی با افکار عمومی همراهی میکنند و تقصیر رویکرد خیانت آمیز شبکه ملکه را به گردن سردبیران پشت صحنه میاندازند و سردبیران نیز که به اندازه اینها شناخته شده نیستند، با خیال راحت تری «گایدلاینها» را رعایت میکنند. به این ترتیب هم دستورالعمل وزارت خارجه رعایت میشود، هم دریافت کمک از سعودی، با مشکل مواجه نمیشود و هم مخاطبان بیبیسی پراکنده نمیشوند.
ورای پذیرفتن یا نپذیرفتن چنین تحلیلی، بحران شبکه ملکه را باید جدی گرفت. بحرانی که موجب شده است مخاطب که تاکنون مستمع ساکت بیبی سی بود، حالا در مقام ناقد این شبه رسانه انگلیسی قرار گیرد. به نظر میرسد مهمترین دلیل چنین بحرانی در بیبی سی، رابطه و کمک سعودی است که هر چیزی را از جای خودش به ناکجا حرکت میدهد.