زنان عاشورایی از شروع قیام تا تبیین پیام نهضت حسینی

در عاشورا زنان، درست در قلب ماجرا حضور دارند؛ به مردان‌شان برای جنگیدن در رکاب حسین(ع) قوت قلب می‌بخشند. بر داغ عزیزان‌شان، عزتمندانه صبوری می‌کنند و در رنج و محنت اسارت، استوارانه روشنگری می‌کنند و نهضت را به ثمر می‌نشانند.

کد خبر : 873983

خبرگزاری فارس: زنان در حماسه بزرگ عاشورا در چند بعد، نقشی مستقیم و تاثیرگذار داشتند که از زمان حرکت کاروان امام حسین علیه‌السلام به سمت مکه و سپس کوفه این نقش‌آفرینی آغاز شد و تا سال‌های بعد از عاشورا تداوم یافت. در نهضت صبر و روشنگری زنان عاشورایی، حضرت زینب سلام‌الله در قله ایستاده‌است. زنی که در فاصله یک صبح تا شام داغ عزیزترین نزدیکانش را به چشم می‌بیند و مسئولیت سنگین محفاظت از جان امام سجاد(ع)، حمایت و هدایت زنان و کودکان به اسارت رفته و تبیین و روشنگری در حین رنج طاقت‌فرسای اسارت را برعهده دارد. حماسه‌هایی که از زنان عاشورایی در تاریخ به ثبت رسیده، همگی شعاع‌هایی از خورشید عظمت و صبر حضرت زینب سلام‌الله علیها هستند که در این گزارش به گوشه‌هایی از آن اشاره می شود.

پیش از قیام: از رساندن پیام امام حسین(ع) تا رسیدن به کاروان عاشورا

همزمان با آغاز حرکت کاروان اباعبدالله به سمت کوفه، فرستادگان امام به نقاط مختلف رفتند تا مسلمانان را به همراهی با قیام دعوت نمایند.از جمله این فرستادگان، فاطمه دختر امام حسین ملقب به «حورالعین» است که به استناد نوشته کورت فریشلر در کتاب « امام حسین و ایرانیان»، در سال60 هجری به نمایندگی از امام به ری آمد و در جلسه‌ای با جمعی از بزرگ زادگان ایرانی از قبیل گیو پسر رستم فرخزاد و کارن و توز سپهبدان مازندران و گیلان شرکت نمود. مارسلین از شرق شناسان نیمه اول قرن بیستم نیز از حضور زنی به سمت سفارت امام حسین(ع) در باغ بهار ری خبر می‌دهد. این جلسه در سلوجی پنج فرسنگی کوفه برگزار گردید و ایرانیان و عراقیان به رهبری سلیمان بن صرد دخزاعی اعلام بیعت با امام حسین(ع) کردند و به امام نامه نوشتند. در کوفه نماینده امام مسلم بن عقیل بود که بواسطه بی‌وفایی کوفیان تنها ماند و "طوعه" نخستین زن عاشورایی است که قبل از قیام کربلا وفاداری خود را به اباعبدالله الحسین(ع) نشان داد. زمانی که مردان کوفه پشت مسلم بن عقیل را خالی کرده بودند، این زن با وجود جو خفقان و سرکوب شدید و با وجود اینکه اطمینان داشت تبعات جانی جدی برای وی در بر خواهد داشت، در خانه‌اش به مسلم پناه داد.

زمانی که بسیاری به امام علیه السلام پشت کردند، مردانی بودند که یا در همراهی با امام حسین(علیه السلام) تردید داشتند و یا عدم همراهی همسران آنان می‌توانست آنان را از پیوستن به امام باز دارد؛ اما همسران‌شان با معرفتی مثال زدنی نسبت به امام و شرایط زمان، آنان را تشویق و ترغیب به پیوستن به سپاه حق نمودند. بارز ترین آنان همسر زهیربن قین بود. زهیر بن قین بجلی از هواداران عثمان به شمار می‌رفت. در سال ۶۰ قمری، او و همسرش به همراه برخی از خویشاوندان و اهل قبیله‌اش هنگام بازگشت از مناسک حج به کوفه، در یکی از منازل بین راه، با امام حسین(ع) و همراهانش که به سوی کوفه در حرکت بودند _هم منزل_ روبرو شدند. امام فرستاده‌ای را روانه خیمه زهیر کرد تا از او بخواهد به نزد امام برود. زهیر برای پاسخ دادن به این دعوت مردد بود و اجتناب داشت از دیدن امام. اما همسرش دلهم، او را اینگونه خطاب قرار داد که «ای زهیر! فرزند پیامبر خدا (ص) تو را می‌خواند و تو در رفتن کوتاهی می‌کنی؟» همین خطاب جدی زهیر را تحت تاثیرقرار داد و وی به دیدار امام رفت و همانجا در صف عاشوراییان قرار گرفت و سعادتمند شد. در خصوص حضور همسر زهیر دو نقل وجود دارد؛ زهیر پس از تصمیم برای پیوستن به امام خطاب به همسرش می‌گوید: «من ازین جا به کاروان امام می‌پیوندم و تو را آزاد می‌گذارم که همراه برادرت به خانه برگردی و دوست ندارم به سبب من گرفتار شوی.» عده‌ای از مورخان نقل کرده‌اند که زن زهیر راضی به رهاکردن همسر نمیشد اما به اصرار زهیر با چشمانی گریان با خانواده‌اش برگشت در حالیکه از همسرش تقاضا داشت روز قیامت نزد جد حسین (ع) به یاد وی باشد. اما در برخی نقل‌ها آمده که این زن بصیر و شجاع حاضر نشد بازگردد و خطاب به زهیر گفت: چگونه میخواهی در رکاب فرزند رسول خدا جانبازی کنی، ولی من از مصاحبت با او محروم باشم». به همین سبب همراه زهیر به کربلا آمد.

بانوی دیگر همسر حبیب بن مظاهر هست که وقتی نامه امام حسین (علیه‌السلام) به وی رسید، خطاب به او گفت «تو را به خدا ای حبیب! در یاری حسین علیه السلام کوتاهی مکن». حبیب برای امتحان آمادگی همسرش برای مصائبی که در پیش خواهند داشت به وی گفت: چگونه بروم در حالیکه از یتیم شدن فرزندان خود می‌ترسم» و پاسخ این زن دلش را قرص کرد که : «آیا سخن رسول خدا (ص) را در حق حسین بن علی(ع) و برادرش فراموش کرده‌ای که فرمود: این دو رزند من، دو سید جوانان بهشتند! حال فرزند رسول خدا ازتو یاری خواسته و تو جواب نمی‌دهی؟» و همسرش را با این جملات بدرقه کرد: «ای حبیب! تو را به خدا قسم اگر به خدمت حسین شرفیاب شدی، به نیابت از من دست و پایش را ببوس و سلام مرا به حضورشان برسان.»

علاوه بر زنانی که عزیزان خود را به یاری امام می‌فرستند، بانوانی از همان ابتدا با خاندان اهل بیت در کاروان امام حسین(علیه السلام) همراه می‌شوند و تا انتهای اسارت در کنار آنان می‌مانند. این زنان حاضرند رنج سفر را به جان بخرند و امام زمان خود را رها نکنند. در حالیکه این بصیرت و معرفت بالا را برخی از خود خاندان بنی‌هاشم ندارند. محمد حنفیه به عنوان فرزند امیرالمومنین (ع) و برادر امام حسن و امام حسین (ع)، عبدالله‌بن‌جعفر به عنوان پسر عموی امام و همسر حضرت زینب (س)، عمر که یکی از فرزندان امیرالمومنین(ع)، عباس پسر عموی پیغمبر(ص) و امیرالمومنین(ع) بزرگوارانی هستند که با وجود علاقه شدید به امام و دلسوزی برای ایشان، مانند این زنان، بصیرت همراهی با امام را ندارند. این بانوان که چه بسا خیلی از آن‌ها برای ما شناخته‌شده هم نیستند- در اوج قرار دارند به سبب اینکه از زندگی خود دست برداشته‌اند. در سوی دیگر، زمانی که کوفه حکومت نظامی بود و حتی مردان جرئت خارج شدن از شهر برای یاری رساندن به امام را نداشتند، زنانی همراه با خانواده‌شان به کاروان کربلا پیوستند. از جمله امّ خلف، همسر مسلم بین عوسجه، ام وهب همسر عبدالله بن عمیر کلبی و همسر جنادة بن حارث انصاری که به همراه همسر و پسر نوجوانش، عَمر به کربلا آمد.

قیام عاشورا: حماسه صبر

با شروع جنگ در روز عاشورا، زنان عزیزترین نزدیکانشان در جلوی چشمان‌شان و بعد از برداشتنِ سخت‌ترین جراحت‌ها، سربریده می‌شوند و سپس سرشان بر بالای نیزه ها می‌رود. در حالتی‌که به سبب احساسات و عواطف زنانه، طبیعی بود این مصیبت‌های جانکاه صبر و توان آن‌ها را بگیرد، اما شاهد استقامتی عظیم و صبوری مثال‌زدنی هستیم. چرا که احساس نمودند از سویی با نشان دادن استقامت، مانع از تزلزل مردان می‌شوند و به آنان قوت قلب می‌بخشند و از سوی دیگر، عظمت صبر خود را به رخ لشکر دشمن می‌کشند.

رباب مادر حضرت علی اصغر(ع) یک نمونه بی‌نظیر ازین زنان صبور است. ازیشان که داغ نوزاد خود را به آن صورت دردناک دیده است، چیزی به عنوان بی‌تابی‌کردن در از دست‌دادن فرزندش در اوج مظلومیت، به ثبت نرسیده است. این رفتار، نشان دهنده‌ی معرفت و عظمت این بانوست که اگر این مادر بخواهد از روی عواطف مادری بی‌تابی کند، موجب منقلب‌شدن روحی امام شود. در منابع داریم که این بانوی بزرگوار بعد از فاجعه‌ی کربلا به خاطر آن صحنه‌هایی که دیده بودند، زیر سقف نمی‌رفتند و مرتب عزادار همسر و امام بزرگوار خود بودند و بعد از حادثه‌ی کربلا بیش از یک سال عمر نکردند.

بحریه همسر جناده بن حارث انصاری یکی دیگر ازین زنان است. همسر او، جناده، در صبح عاشورا در حمله اول نیروهای دشمن به شهادت رسید. عصر عاشورا، مادر لباس رزم بر تن این نوجوان کرد و او را آماده کرد تا به میدان برود و از امام علیه السلام دفاع کند. وقتی خدمت امام علیه السلام آمد و حضرت این نوجوان را اینگونه دید، فرمود تو پدرت تازه به شهادت رسیده؛ شاید به میدان رفتن و شهادتت برای مادرت ناگوار باشد. این نوجوان گفت: مادرم به من دستور داده در حمایت از شما و در دفاع از شما با دشمنانتان بجنگم. امام او را دعا کرد. این نوجوان وارد میدان رزم شد؛ با سن کم خود پیش انبوه لشکریان دشمن، رجزهایی خواند که نشان می‌دهد خانواده بسیار بصیر، فهیم و ولایتمدار هستند :«امیری حسین و نعم الامیر؛ او که مایه دلخوشی پیامبر بود کسی که پدرش علی و مادرش فاطمه است؛ آیا سروری بهتر از حسین می‌شناسید؟ » وقتی عَمر به شهادت رسید سر او را بریدند و این سومین سری بود که پرتاب کردند به طرف خیمه‌های امام حسین علیه السلام. این مادر داغدیده در اوج معرفت، سر را به میدان برگرداند و گفت ما چیزی که که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم.

دیگر زن حماسه‌ساز عاشورا، مادر وهب بن عبدالله بن خباب کلبی است. وهب نصرانی بود و از جمله کسانی بود که در مسیر کربلا شیفته و شیدای امام حسین شد و به همراه مادر و نوعروسش به کاروان امام پیوست. این مادر با قوت قلبی مثال زدنی، پسرش را به میدان رزم فرستاد و زمانی که سر بریده وهب را به سمت وی پرتاب کردند، او نیز آن را به میان میدان فرستاد و عظمت صبر خود را به رخ لشگر دشمن کشید.

بعد از قیام عاشورا: حماسه استقامت و روشنگری

صبوری، استقامت و روشنگری زنان بعد از عاشورا همگی شعاعی از خورشید وجود حضرت زینب سلام الله علیهاست. ایشان همزمان، با عاطفه‌ای سرشار بر داغ اباعبدالله سوگواری می‌کنند، از زنان و کودکان بی‌پناه و اسیر محافظت میکنند، از جان امام زمان خود محافظت می کنند و خطبه‌های بلیغ خود در کوفه و شام و در مقابل گروه‌های مختلف از مردم ناآگاه تا فریب‌خورده و از سردمدارانِ اموی تا مزدوران آن‌ها، در عالی‌ترین شکل ممکن پیام قیام عاشورا را تبیین می‌کند و به گوش تاریخ می‌رساند. این حماسه‌آفرینی عظیم عامل اصلی پیروزی خون بر شمشیر بود؛ چرا که نبرد سپاه کم تعداد امام حسین (علیه السلام) با لشکریان پرتعداد عمر سعد در کربلا با شکست ظاهری نیروهای حق به پایان رسید اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامی ظاهری تبدیل به یک پیروزی قطعی دائمی شود، مسئولیتی بود که بر دوش حضرت زینب (سلام‌الله علیها) قرار داشت.

پس از قیام عاشورا زنان علاه بر روشنگری و تبیین، با عاطفه سرشار خود و با سوگواری همچنان نقش اصلی در زنده نگه داشتنِ این حماسه بزرگ ایفا می‌کنند. از جمله حضرت ام‌البنین مادر حضرت ابوالفضل(ع) که چهار پسرش در کربلا به شهادت رسیده‌اند و ایشان این بانو در رثای شهدای کربلا و چهار فرزند خودش اشعار سوزناکی سروده بود و در بقیع با سوز میخواند و می‌گریست؛ آنچنان که گریه جنایتکار و دشمن سرسخت اهل بیت یعنی مروان حکم را درآورد. مروان حکم کسی است که دشمن اهل بیت علیهم‌السلام بود و به حاکم مدینه گفته بود حسین علیه‌السلام را همین جا گردن بزن! او که چنین موجود رذلی است ولی چنان تحت تاثیر سوز اشعار حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها قرار می‌گیرد که اشکش جاری می‌شود. و اینگونه حماسه کربلا را زنده نگه می‌داشت. نقش حضرت ام‌البنین در حماسه عاشورا ورای این‌هاست و آن تربیت فرزندی همچون حضرت عباس علیه السلام است که در مکتب حسن حُسن تأدُّب این مادر نسبت به امیرالمومنین(ع) و مخصوصا وجود مطهّر فاطمه زهرا(س) و فرزندان او، حماسه وفاداری و ادب را در کربلا می‌آفریند. شمّه‌ای از معرفت این مادر زن عظیم‌الشأن مربوط به زمانی است که می‌خواهند خبر شهادت چهار پسرش را به او بدهند. وقتی حضرت زینب سلام‌الله علیها می‌خواهد خبر شهادت حضرت عباس علیه السلام را به او بدهد، تعبیر او این است که «نه، از حسین چه خبر؟ فرزندان من و هر آنچه زیر چرخ کبود است فدای اباعبدالله». (أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین)

اینکه زنان در اوج مصیبت‌هایی که احساسات آن‌ها را دچار شدیدترین تحولات میکند، چنان صبر وعقلانیتی از از خود نشان می‌دهند، مدیریت احساس در متعالی‌ترین شکل آن را نشان می‌دهد و این همان افقی است که اسلام برای زن مسلمان مدنظر دارد. افقی که رهبر انقلاب با توصیف از آن تعبیر به عظمت زنانه می‌کنند: «عظمت زنانه یعنی مخلوطی از شور و عاطفه‌ٔ انسانی، که در هیچ مردی نمی‌توان این عاطفه‌ٔ شورانگیز را سراغ داد؛ همراه با متانت شخصیت و استواری روح که همه‌ٔ حوادث بزرگ و خطیر را در خود هضم می‌کند و روی آتش‌های گداخته، شجاعانه قدم می‌گذارد و عبور می‌کند. در عین‌حال، درس می‌دهد و مردم را آگاهی می‌بخشد؛ امام زمان خود- امام سجّاد- را مانند یک مادر مهربان تسلا می‌بخشد؛ با کودکان برادر و بچه‌های پدر از دست‌داده‌ٔ آن حادثهٔ عظیم، در میان آن طوفان شدید، مثل سد مستحکمی برای آنها امنیت و آرامش و تسلا ایجاد می‌کند. زن با نقاط قوّت زنانه خود- که خدا در وجودش به ودیعه گذاشته و مخصوص زن است- همراه با ایمان عمیق، استقرار ناشی از اتکاء به خداوند، و عفت و پاکدامنی-که فضای پیرامونش را نورانیت میبخشد- میتواند در جامعه یک نقش استثنائیِ اینگونه ایفا کند؛که هیچ مردی قادر به ایفای آن نیست.»

نهضت بزرگی که زنان عاشورایی به پیشوایی حضرت زینب سلام الله علیها آغاز کردند، در تمام طول تاریخ امتداد می‌یابد و هر جا که مردانی به تأسی از امام حسین علیه السلام در راه خدا جان می‌دهند، زنانی به تأسی از حضرت زینب سلام الله علیها بر داغ عزیزانشان صبوری می‌کنند و رسالت تبیین پیام خون بر زمین ریخته آنان را بر عهده می‌گیرند. اوج این نهضت زنانه در عصر معاصر را می‌توان در مدت 8 سال دفاع مقدس دید که مادران، همسران و دخترانِ شهدا حماسه‌هایی مشابه زنان عاشورایی رقم می‌زنند. حماسه‌هایی که اکنون از سمت مادران، همسران و دختران شهدای مدافع حرم شاهدیم. نهضت صبر و استقامت حضرت زینب سلام‌الله تا ابد استمرار خواهد داشت.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: