خواننده سنتی: در تعزیهها میخواندم و با یزید دیالوگ میگفتم
محمد معتمدی از جمله خوانندگان شاخص این روزهای موسیقی سنتی کشور است. خوانندهای که گرچه جوان است، اما توانسته در کنار دیگر چهرههایی، چون همایون شجریان، حافظ ناظری و پرواز همای به عنوان نسل جدید موسیقی سنتی همپای استادان این حوزه بدرخشد.
روزنامه جوان: این خواننده در طول دوران فعالیت حرفهایاش آثار متفاوتی را خوانندگی و آلبومهای مختلفی را روانه بازار موسیقی کرده است. با این حال نکته قابل توجه این که در سالهای اخیر نسبت به خوانندگی تیتراژ آثار هم اقبال نشان داده و اتفاقا آثار درخشانی را بهعنوان تیتراژ آثار تلویزیونی و فیلمهای سینمایی با صدای گرمش خوانده است. او سال گذشته موسیقی تیتراژ مجموعه «گشت ویژه» را با شعری از بهمن محمدزاده و مطلع «وقتی از شهر به پرواز درآمد تن تو...» هنرمندانه خواند و صدایش از این رسانه شنیده شد.
حالا معتمدی این شبها خواننده برنامه مناسبتی عتبات کلمات از شبکه چهار سیماست و اشعار آیینی و مناسبتی شاعران شاخص پیر و جوان را با محوریت محرم و عاشورا میخواند. همین حضور او بهانهای شد تا به گفتگو با این هنرمند که البته چندان هم اهل گفتگو نیست، بنشینیم و به مناسبت فرارسیدن ماه محرم از تاثیرات این ماه بر فعالیتهای حرفهایاش بپرسیم.
این شبها صدای شما را در قالب تیتراژ عتبات کلمات که برنامهای ویژه دهه اول ماه محرم است، میشنویم. ملاک انتخابتان برای خواندن این اثر چه بود؟ از بین پیشنهادهایی که برای خوانندگی تیتراژ آثار تلویزیونی به شما میشود، بر چه اساسی آنها را انتخاب میکنید؟
هر کاری را که پیشنهاد میشود بررسی میکنم. برایم مهم است ببینم آن اثر و برنامه به لحاظ شأنیت چه جایگاهی دارد. در خصوص انتخاب عتبات کلمات، این برنامه از چند جنبه برایم حائز اهمیت بود. در وهله اول این برنامه موضوعی دارد که متناسب با اعتقادات جامعه است و در واقع به چیزی پرداخته که در نهایت بخش عمده و حداکثری جامعه دل در گروی آن دارند و نسبت به آن ارادت نشان میدهند. دیگر ویژگی این برنامه این است که موضوع محرم و عاشورا را با رویکردی جدید، از منظر ادبی مورد توجه قرار میدهد و نگاه خاصی به آیینهای عاشورایی دارد که تاکنون شبیه آن را در تلویزیون ندیده بودیم. وقتی راشهای برنامه را میدیدم، این قضیه برایم بسیار جالب بود.
از منظر هنری چطور؟ خوانندگی این اثر چه ویژگیهای متمایزی در کارنامه کاریتان دارد؟
از این منظر عتبات کلمات به نظرم کاری بود که من بهعنوان یک هنرمند میتوانستم با توجه به زمانی که در اختیارم قرار گرفته، آن را در قالب اثری هنری ارائه بدهم. همچون باقی موارد، این برنامه هم مجالی برایم فراهم کرد تا اثری به جامعه ارائه کنم که متناسب با حال و هوای این روزهایش باشد و در بین مردم دیده و شنیده شود. فکر میکنم در مجموع کار قابل قبولی از آب درآمد.
اتفاقا سال گذشته مجموعه گشت ویژه هم که شما تیتراژش را هنرمندانه خواندید در ماه محرم روی آنتن رفت و به نوعی مجموعهای مناسبتی محسوب میشد... بر این اساس فکر میکنم شما هم همچون دیگر ایرانیان، ارتباطی ویژه با این ماه دارید و از آن تاثیر میپذیرید. به طور کلی ماه محرم برایتان چه حس و حالی دارد؟
متاسفانه عدهای چنین برداشت میکنند که، چون مبانی حکومتی ما براساس دین شکل گرفته و با آن گره خورده، پس هر آنچه اساس مبانی دینی دارد هم آبشخور و پایگاهش نهادهای رسمی است؛ در نتیجه به محرم هم دولتی نگاه میکنند و نه دینی و اعتقادی. در صورتی که اینطور نیست. آیینهای عاشورایی ۱۴۰۰ سال است که نزد مردم ایران برگزار میشود و حتی طبق تجربه ثابت شده هرچند سالهای زیادی از این واقعه گذشته، اما تاثیرش پررنگتر شده و بین مردم عزیزتر شده است. محرم برای من هم همین حس و حال را دارد. من هم در یک جامعه ایرانی اصیل به دنیا آمده و بزرگ شدهام. شهری که من در آن به دنیا آمدم، نواها و صداهای محرمی همواره در آن طنینانداز بوده و علاقهمندیام به موسیقی سنتی و کشیده شدنم به آن سمت، جرقههای اولیهاش از شنیدن نواهای مداحانی بود که در کودکی صدایشان را میشنیدم. نکته جالب توجه این بود که مداحان، براساس آواز اصیل ایرانی اشعارشان را میخواندند و مداحی میکردند. در آن دوران شهر کاشان آموزشگاه موسیقی نداشت و کنسرتی هم در آن برگزار نمیشد؛ آن چیزی که من را با نغمههای آوازی اصیل آشنا کرد، همین ترجیعها و مداحان ردیف و دستگاهدان حاضر در تکیههای عزاداری بود؛ لذا من فکر میکنم فارغ از اینکه حکومت و دولت چه نگاهی به مقولههای عاشورایی دارد، کودکی همهمان با چنین موضوعی گره خورده و در ما عجین شده است.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید، بخش عمدهای از محرم با همین نواها و آوازها و به نوعی با موسیقی اصیل و سنتی کشورمان گره خورده و مداحانی که در گذشته در مراسم عزاداری و تعزیهها میخواندند، هیچکدامشان آموزش حرفهای ندیده بودند، اما صدایی حرفهای داشتند و این اتفاق این روزها کمتر دیده میشود...
بله؛ به صورت گوش به گوش و سینه به سینه میآموختند و با ردیفهای موسیقی سنتی آشنا میشدند. هر کسی از جامعه و محیط خودش نغمهها را در سینه حفظ میکرد و نسل به نسل منتقل میشد.
خود شما در دوران کودکی و قبل از شروع فعالیت حرفهایتان تجربهای از مداحی کردن و خواندن در هیاتها داشتید؟
در هیات محلهمان گاهی میخواندم. بعد از آن در دوران مدرسه هم در گروه سرود مدرسهمان عضویت داشتم و سرودهای عاشورایی و مراسم سینهزنی را تمرین میکردیم. بخصوص اینکه در دوران کودکی ما، گروه سرود معروفی به اسم گروه آباده وجود داشت که آثارشان از تلویزیون زیاد پخش میشد؛ لذا مسؤولان مدرسه ما هم به تکاپو افتادند، سرودهایی آماده کردیم و در صدا و سیمای مرکز کاشان ضبط شدند که نمیدانم هنوز در آرشیو تلویزیون موجود هست یا نه.
در تعزیهها چطور؟ حضور داشتهاید؟
بله. در گذشته اعتقادی وجود داشت که میگفتند نقش فرزندان امام حسین (ع) در تعزیه را باید سیدها ایفا کنند و من هم از آنجا که سید بودم.
نقش کودکان امام حسین (ع) را بازی میکردم. یادم هست دیالوگهایی را که حضرت سکینه در بارگاه یزید میگفت: در تعزیهها میخواندم و با یزید دیالوگ میگفتم!
شما در این سالها آثار مختلفی اجرا کرده، تجربههای متفاوتی کسب کرده و در کشورهای زیادی روی صحنه رفتهاید. هیچوقت به این قضیه فکر نکردهاید که براساس همین تم محرم یا با اقتباس از آن، آلبومی داشته باشید یا روی صحنه بروید؟
من اعتقاد دارم جایگاه اصلی آثار عاشورایی و محرمی، در همان دهه محرم و در دستهها و تکایاست. اگر هم قرار است کاری انجام پذیرد، باید توسط رسانهها صورت بگیرد. در واقع اولین متولیان تولید و پرداختن به آثار عاشورایی، رسانهها هستند. خب از شبکههای فارسی زبان خارجی نمیشود توقع داشت که آثار و آهنگهای عاشورایی پخش کنند؛ رسانههای ما باید به این تولیدات بها بدهند و دستگاههای فرهنگی، چون صداوسیما سراغ این آثار بروند و آنهایی را که در وهله اول درجه و عیار هنری دارند، از میانشان برگزینند.
بیشتر توضیح بدهید. بهطور ویژه تاثیر رسانه صدا و سیما را در این میان برای تولید، پخش و ترویج آثار موسیقایی محرمی چه میدانید؟
اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. چند سال پیش اثری به نام اپرای عروسکی عاشورا تولید شد که من هم در آن نقش حر (ع) را داشتم. اثری باکیفیت و قوی که انتظار داشتم تلویزیون آن را تبلیغ کرده و پخش کند. بخشهایی از این اثر از شبکههای تلویزیونی چند کشور خارجی روی آنتن رفت، ولی در کشور خودمان غریب واقع شد. من اعتقاد دارم پرچم آثار آیینی و عاشورایی را باید فارغ از مسائل دینی و مذهبی هم برافراشت. مثال دیگری میزنم. مسجد شیخ لطفا... اصفهان یک اثر باشکوه معماری است. اثری که برای امور اعتقادی مذهبی ساخته شده، ولی ساختارش به قدری هنرمندانه است که هزاران گردشگر خارجی که نه اعتقادات دینی ما را دارند و نه اصلا مشترکات مذهبی داریم، به دیدنش میآیند و لب به تحسین باز میکنند. دیگر آثار آیینی هم باید حائز چنین ویژگیهایی باشند که در تمام دنیا به لحاظ زیباییشناسی و نقاط قوت هنری مورد توجه قرار گیرند. در این موضوع اولویت نگاه تلویزیون به مسائل مذهبی و اعتقادی، قدری بیشتر از مسائل هنری است. اگر من به جای مسؤولان بودم، توجه به بحث هنری آثار را در ساحت عاشورا پررنگتر جلوه میدادم تا پیام و مضمون این آثار هم بیشتر دیده شود. فکر میکنم آثار عاشورایی که در سالهای اخیر در رسانههای داخلی ما تولید شدهاند، به لحاظ اصالت هنری قدری کمرنگ هستند و نوحهها و سرودهای تولید شده به لحاظ شعر و ملودی و تنظیم، چندان متناسب با اصالتهای ایرانی ما نیستند. رسانه میتواند در این بخش قویتر عمل کند.
تیتراژهایی که در این مدت برای آثار تلویزیونی خواندهاید، به لحاظ بازخورد چطور بوده و چه واکنشهایی داشتهاند؟
خب تیتراژهایی که من در تلویزیون خواندهام، به لحاظ تعداد خیلی نبودهاند و دوستان دیگری میشناسم که شاید ۴۰ برابر من موسیقی تیتراژ خوانده باشند!
دلیل اینکه پیشنهاد این آثار را کمتر قبول میکنید، به خاطر عدم تمایل خودتان است یا باز همان قضیه ضعف هنری را مدنظر دارید؟
نه، دلیلش هیچکدام از اینها نبوده و صرفاًمراودهام با این رسانه کمرنگ بوده است؛ وگرنه خودم در اصل دانشآموخته دانشگاه صدا و سیما هستم؛ و اتفاق خوب اینجا بود که حضورتان را در قالب مهمان برنامههایی، چون خندوانه و دورهمی دیدیم. حضوری که متفاوت بود و اتفاقا هر دو برنامه گرم و تماشایی از کار درآمدند.
برای حضور در این برنامهها بارها از من دعوت شده بود و به دلایلی دلم نمیخواست حضور پیدا کنم. نگاه کلی برنامهسازان به خوانندهها این است که آنها را به منزله دستگاه پخش صوت میبینند که هروقت خواستند دکمهشان را بزنند، خواننده بخواند و بعد برود. من چنین نگاهی نداشتم و معتقد بودم اگر قرار باشد در برنامهای حاضر شوم، باید امکانی داشته باشم که با مردم حرف بزنم و از اصالتها، اعتقادات، ریشهها و هنر ملی و بومی ایران بگویم و به مخاطبان آموزش بدهم. اگر حرف نزنیم، نمیتوانیم از حق خودمان هم دفاع کنیم.
سوالاتم را به بهانه حضورتان در برنامه عتبات کلمات شروع کردم و اجازه بدهید در انتهای مصاحبه هم دوباره به سوالاتی درخصوص همین برنامه برگردیم. از میان شعرهایی که در این برنامه خواندید، خودتان کدام شعر را بیشتر دوست داشتید و حس میکردید به لحاظ هنری و ادبی از ارزش بیشتری برای خواندن برخوردار است؟
من به لحاظ سلیقه شخصی شعر ایستاده اثر استاد مجاهد را بیشتر پسندیدم. این شعر بیانیه فکری و اعتقادی خوبی نسبت به عاشورا و امام حسین (ع) ارائه میدهد و شاهبیتش این است که میگوید «ظلم را نتوان ز. پا انداخت الا ایستاده». پیامی که این شعر به همه مردم دنیا دارد، این است که تا پای جان علیه ظلم و بیعدالتی مبارزه کنید و همین پیام است که عاشورا را برای من محترم و ارزشمند کرده است. همین ویژگی و رفتار امام حسین (ع) این واقعه را برای خیلی از افرادی که حتی مسلمان هم نیستند، برجسته و بارز و عاشورا را تبدیل به مفهومی جهانی کرده است.
در عتبات کلمات طیفی از شاعران شاخص در کنار جوانان کمتر شناخته شده قرار گرفتند و اشعارشان بررسی شد. ارزیابی شما از اشعار این جوانان چیست؟ به نظرتان اشعارشان چقدر حرفی برای گفتن دارند؟
من اشعار را قوی ارزیابی کردم. بخشی از شعرها حالت مرثیهگونه دارند و از قدیم هم بودهاند. همانطور که گفتم، اعتقاد دارم اشعار باید هنرمندانه وارد فضای عاشورا بشوند. اشعاری باشند که به خودی خود همهجا قابل ارائه باشند، صرفأ مرثیهگونه نباشند و پیام عاشورا را در همه حال برسانند.
جوان، اما مستعد
سید محمد معتمدی قمصری، فراگرفتن آواز و ساز نی را از دوران نوجوانی و البته به صورت خودآموز شروع کرد. او که متولد سال ۱۳۵۷ است، از سال ۱۳۷۶ آواز را جدیتر دنبال کرد و از افراد شناختهشدهای، چون حمیدرضا نوربخش، تاج اصفهانی و ادیب خوانساری الگوبرداری کرد. معتمدی تاکنون با گروههای مختلفی فعالیت داشته که از جمله برجستهترین این گروهها میشود به گروه خورشید (مجید درخشانی)، همنوازان شیدا (محمدرضا لطفی)، ارکستر ملی ایران (فرهاد فخرالدینی)، همآوایان (حسین علیزاده) و نیز گروه ادیب اشاره کرد.
معتمدی در سال ۲۰۱۳ میلادی از سوی رادیو دولتی فرانسه به عنوان موزیسین برگزیده سال انتخاب شد و جایزه فرانس موزیک ۲۰۱۳ را دریافت کرد. این هنرمند همچنین در چندین اپرای برجسته و شاخص عروسکی سالهای اخیر، چون اپرای مولوی، اپرای حافظ، اپرای سعدی و اپرای خیام نقشآفرینی کرده و به آوازخوانی پرداخته است. از جمله موفقترین صحنههای این اپراها هم به اپرای مولوی برمیگردد که او در نقش مولوی و همایون شجریان در نقش شمس با هم رودررو شدند و این دو هنرمند شاخص و البته جوان فعال در عرصه موسیقی، در کنار هم به آوازخوانی پرداختند.