انتخاب اسکاری ایران با امضای ترامپ!
هیئت انتخاب فیلم و بنیاد فارابی برای رقابت در رشته بهترین فیلم خارجیزبان اسکار با معرفی فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به کارگردانی «وحید جلیلوند» ضمن نادیده گرفتن فیلم «به وقت شام» پازل غرب برای نمایش چهرهای فلاکتبار از جامعه آن هم در ۴۰ سالگی انقلاب را تکمیل کرد.
روزنامه جوان: هیئت انتخاب فیلم و بنیاد فارابی برای رقابت در رشته بهترین فیلم خارجیزبان اسکار با معرفی فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به کارگردانی «وحید جلیلوند» ضمن نادیده گرفتن فیلم «به وقت شام» پازل غرب برای نمایش چهرهای فلاکتبار از جامعه آن هم در ۴۰ سالگی انقلاب را تکمیل کرد.
روز گذشته بنیاد فارابی طی بیانیهای به صورت رسمی اعلام کرد که فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار ۲۰۱۹ معرفی میشود. دونالد ترامپ اخیراً در مصاحبه با نشریه بلومبرگ با طرح این ادعا که سیاستهای او ممکن است به فروپاشی ایران بینجامد، گفته بود: «وقتی من اینجا آمدم مسئله این بود که چه موقع آنها (ایران) در خاورمیانه مسلط میشوند، اما اکنون فشارهای ما بر مردم ایران جواب داده و مسئله فعلی این است که آنها میتوانند دوام بیاورند یا خیر». حال باید پرسید که معرفی فیلم تلخ و سیاه «بدون تاریخ، بدون امضا» به آکادمی اسکار که به تنهایی خبر بسیاری از رسانهها میشود، در این شرایط چه نسبتی با منافع ملی دارد. آیا در این شرایط تماشای «بهوقت شام» توسط هزاران عضو آکادمی اسکار در راستای منافع ایران بود یا فیلمی که از جامعه ایران ویرانهای رو به زوال به تصویر میکشد.
مردارخواری بهتر از «به وقت شام» تناقضات آشکار و مدعاهای متناقض در بیانیه اعلامی گروه انتخاب فیلم به اسکار تا حدودی از چرایی انتخاب فیلمی که مردم را «مردارخوار» و منفعت طلب نمایش میدهد، رمزگشایی میکند. در بخشی از این بیانیه که با مطلع «گروهی که از سر خیرخواهی و غیرت دینی و ملی، خواهان تحریم اسکار شدهاند» شروع میشود، آمده است: «سینمای ایران به عنوان بخشی از دیپلماسی فرهنگی و در چارچوب دیپلماسی عمومی میتواند از فرصت شرکت در این مراسم برای تقویت ارتباط بین ملتها، تأثیر بر افکار عمومی و لاجرم افزایش فشار بر دولت امریکا استفاده کند.» طرح این مدعا هنگامی رنگ میبازد که همین گروه فیلمی را به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در اسکار ۲۰۱۹ معرفی میکند که نکبت، فقر، گرسنگی و اصالت سود در آن موج میزند. آیا هیئت انتخاب گمان کردهاند که با روزگار سیاه مردم ایران در این فیلم از جانب افکار عمومی فشاری بر امریکا وارد میشود یا اینکه شبکه جهانی رسانهای که در اختیار منویات صهیونیستها و تقویت هژمونی امریکاست آن را سندی برای تاثیرگذاری تحریمها در بین آحاد جامعه و مستأصل شدن نظام در تأمین ابتداییترین نیازهای مردم نشان میدهند؟! نادیده گرفتن اثری قوی و قابل اعتنا مثل «به وقت شام» از سوی این دوستان که مدعای دفاع از نظام و حتی منطقه و نیز تبیین مظلومیت و حقانیت انقلاب را فقط در سطح بیانیههای داخلی دارند چه دلیلی دارد؟ آیا تدلیس و همراهی با دولتمردان از سوی سازندگان فیلم «بدون تاریخ...» در این انتخاب تاثیری نداشته؟ آیا سخنان آتشین حاتمیکیا در انتقاد به برخی جریانات پنهان سینما و گناه نابخشودنیاش در به چالش کشیدن هژمون پوشالی و سستتر از خانه عنکبوت غرب و امریکا در فیلم «به وقتشام» برای عدم انتخاب یکی از استراتژیکترین تولیدات سینمای ایران تاثیرگذار نبوده است؟
واقعیت جامعه یا آرزوی امریکا در بخشی دیگر از این بیانیه شورای انتخاب فیلم به اسکار که تناسبی با اقدامات و تولیدات مورد حمایت ارشاد ندارد، آمده است: «با توجه به فیلمهای معرفی شده، نماینده ایران رقابتی بسیار دشوار در پیش دارد، اما یقین داریم در صورت توفیق، این مراسم بستری مناسب در اختیار سینماگران شایسته ایران قرار میدهد تا صدای ملتی کهن، نجیب و صلحدوست را به گوش همه جهانیان برساند. [!]»
این مدعا یکی از عجیبترین قسمتهای این بیانیه است. چه اینکه وقتی به تحلیل و بررسی محتوای فیلم «بدون تاریخ...» میپردازیم فلاکت، بدبختی، سیاه روزی، گرسنگی، اصالت سود، عصبیت و... جزو اولین مؤلفههایی است که میتوان از آن احصا کرد. سؤالی که به ذهن میآید این است که کجای این فیلم کمترین اشارهای به نجابت، صلحدوستی و مظلومیت ملت ایران دارد؟ تصویر کردن مردارخواری نشان دهنده مظلومیت است یا فلاکت و بدبختی؟! کجای این فیلم کمترین تناسبی با واقعیات و حقایق جامعه کنونی کشورمان دارد؟! آیا همه هدف امریکا و ترامپ از رجزخوانی هایش علیه نظام و انقلاب چیزی رساتر از محتوای این فیلم میتواند باشد؟! قطعاً اگر این فیلم از سوی آکادمی اسکار واجد دریافت جایزه نگردد، شخص ترامپ به عنوان رئیسجمهور امریکا ضمن تقدیر از آن نه تنها سرتاپای هالیوود را لجن مالی کرده بلکه آنها را به پیگیری خط قصه این فیلم به عنوان تأمین کننده اهداف استکباری و استعماری غرب و امریکا مجبور خواهد کرد!
نام بردن از فیلم «به وقت شام» برای نمایندگی «مظلومیت» ملت کهن ایران که در بیانیه هیئت انتخاب هم ادعا شده به این دلیل است که این اثر هم از نظر جلوههای ویژه و همچنین بیگ پروداکشن بودن در کنار نمایش اقتدار و توانمندیهای نظامی کشورمان، میتوانست منادی و نماینده شایستهتری از فیلم سرشار از نکبت «بدون تاریخ...» در مراسم اسکار باشد. نکته قابل اعتنای دیگر در بیانیه شورای انتخاب برخلاف همه مدعاهای دهان پرکن آن در دلسوزی برای نمایش فرهنگ ملتی کهن و با اصالت در کنار حرکت بر مدار اهداف نظام، لو دادن استدلال و تدلیل پنهان و اصلی در انتخاب فیلم «بدون تاریخ...» است. برخلاف تمامی نمایشهای وطنپرستانه آنها که فقط در سطح لفاظی و بازی با کلمات مطنطن متوقف شده است، علت اصلی و واقعی انتخابشان را چنین اعلام میکنند:
«. پس از بازخوانی سوابق نامزدهای اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان و عوامل مؤثر در کسب موفقیت در این جشن بزرگ سینمایی ...» بنابراین هیئت انتخاب با تکیه بر «عوامل مؤثر در کسب موفقیت در این جشن بزرگ سینمایی» این فیلم که نمایش دهنده نکبت و بدبختی مردم ایران است، آن را انتخاب کرده و این اقدام آنها هیچ ارتباطی با «برقراری تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه علیه مردم و نظام ایران» نداشته است. نکته خندهآور در این بیانیه به میان کشاندن پای برجام است. آنجایی که یکی از مهمترین دلایل معرفی این فیلم گذشته از دیگر مؤلفهها «خروج یکجانبه امریکا از برجام» قلمداد شده است. با بررسی همه جوانب و بندهایی از بیانیه فارابی و گروه انتخاب بسیار روشن است که این افراد سعی کردهاند به هر شکل ممکن این انتخاب کاملاً سیاسی و غرضآلود را پشت کلمات عامه پسند پنهان کنند و با یک استراتژی پوپولیستی و بیشتر عوامفریبانه، از برجام تا اسکار را به هم پیوند بزنند.
سینمای ایران یا انقلاب اسلامی؟!
درست همزمان با بزنگاه کنونی یا به قول رهبر انقلاب در روزگار عبور از «پیچ تاریخی» که منطقه و دنیا در آن قرار دارند، گروه انتخاب نماینده ایران در مراسم اسکار با انتخاب فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» خواسته یا ناخواسته! مطابق و نعل به نعل سیاستهای خصمانه امریکا و ترامپ و همراستا با تحریمهای غیرانسانی غرب با هدف به زانو درآوردن مردم و تغییر نظام، حرکت کرده است.
متأسفانه سینمای ایران و برخی تصمیمسازان آن بعد از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز نمیخواهند تکلیف خودشان را با دشمنان کینهتوز مردم و کشورشان تعیین کنند. در روزگاری که افکار عمومی جهان تشنه حقیقت است بنیاد فارابی به جای استفاده از فرصت طلایی به دست آمده برای تبیین اهداف انقلاب و استراتژی آن که جز به تعالی الهی انسان و تکریم آن دعوت نمیکند، مثل همیشه تواناییاش را در سوزاندن فرصتها و مشی کورکورانه در بزنگاهها به رخ کشیده است.