ابومازن و تقدیم فلسطین در طبقی از طلا به تلآویو
مردم فلسطین معتقدند که توافق اسلو نه تنها هیچ دستاوردی برای فلسطین نداشت، بلکه این کشور را در طبقی از طلا به رژیم صهیونیستی تقدیم کرد.
خبرگزاری تسنیم: توافق اسلو که سازمان آزادی بخش فلسطین(ساف) در سال 1993 آن را با اشغالگران رژیم صهیونیستی امضا کرد، طی سه دهه اخیر نشان داد که نتوانسته هیچ یک از آرمانهای فلسطینی را محقق کند. علاوه بر اینکه دست رژیم صهیونیستی را برای ادامه تجاوزات و جنایات ضد ملت فلسطین بازگذاشته و واقعیتی تلخ و دردناک را برای فلسطین به دنبال داشته است.
از تجاوزات که رژیم صهیونیستی بعد از توافق اوسلو انجام داده، میتوان به افزایش فشار بر مسجد الاقصی و بیتالمقدس اشاره کرد که به عنوان نماد ملی فلسطین و جهان اسلام به شمار میرود. رژیم صهیونیستی بر تعهد صریح خود در ضرورت عدم تغییر اوضاع سیاسی شهر اشغالی قدس پایبند نبود و طی سال های گذشته به روند یهودی سازی خود در این شهر ادامه داد. اوج این تجاوزات زمانی رقم خورد که آمریکا سفارت خود را از تلآویو به قدس اشغالی منتقل کرده و این شهر را پایتخت دولت یهودی معرفی کرد.
رژیم صهیونیستی همچنین از زمان امضای توافق اسلو تاکنون نه تنها روند شهرکسازی صهیونیستی در کرانه باختری و قدس اشغالی را متوقف نکرده، بلکه با تمام پتانسیل خود برای افزایش شهرکسازی قدم برداشته و تلاش دارد چهره مردمی و جغرافیایی قدس را به صورت کامل تغییر دهد.
بر اساس آمارهای موجود، تعداد شهرک نشینان صهیونیست از 80 هزار نفر در زمان امضای توافق اسلو در سال 1993 به 150 هزار هزار نفر تا سال 2000 افزایش پیدا کرد.
حنا عیسی دبیرکل هیئت اسلامی مسیحی برای کمک به قدس و مقدسات فلسطین در این رابطه میگوید: تسلط بر اراضی فلسطین یکی از خطرناکترین تجاوزات اسرائیل ضد حقوق شهروندان فلسطین و اراضی آنها به شمار میرود. وی افزود به رژیم صهیونیستی مصادره اراضی فلسطینی در شهر قدس را به استراتژی عمومی خود تبدیل کرده که با رویکرد بیشتر احزاب اسرائیلی در توافق است.
عیسی در اظهارات مطبوعاتی خود تاکید کرد که رژیم صهیونیستی مصادره اراضی فلسطینی را با بهانهها و دلایل مختلف از جمله متعلق دانستن آنها به اراضی دولتی و مناطق نظامی توجیه میکند، اما بیشترین مصادرهها برای افزایش شهرکسازی و احداث مسیرهایی برای محاصره مناطق مسکونی فلسطینیها و افزایش خدماترسانی به شهرکهای صهیونیست نشین دنبال میشود.
وی اظهار داشت سیاست رژیم اسرائیل برای مصادره اراضی فلسطین و شهرکسازی صهیونیستی از زمان امضای توافق اسلو متوقف نشده و کابینههای متعدد رژیم صهیونیستی به روند مصادره اراضی سرعت بخشیدهاند.
حنا عیسی تصریح کرد که قوانین متعدد بینالمللی انسانی بر عدم مشروع بودن مصادره اراضی و احداث شهرکهای صهیونیستنشین تاکید میکند. اولین مورد توافق لاهه در سال 1907 است که ماده 45 از آن تاکید دارد دولت اشغالگر نمیتواند املاک خصوصی سرزمینهای تحت اشغال خود را مصادره کند. ماده 55 نیز به صراحت بیان میکند که دولت اشغالگر مدیر اراضی سرزمینهای اشغالی است و نباید اراضی آن را به اراضی اختصاصی خود تبدیل کند.
وی افزود که در معاهده چهارم ژنو در سال 1949 و ماده 49 از این معاهده نیز آمده است که اشغالگران حق انتقال شهروندان از اراضی تحت اشغال خود را ندارند و نباید اقدامی برای تغییر چهره مردم شناختی این مناطق انجام دهند. ماده 53 نیز تاکید میکند که نیروهای اشغالگر نباید املاک شخصی را چه به صورت فردی یا اجتماعی یا تحت مالکیت افراد و دولت را تخریب کنند.
به گفته عیسی سومین مورد بر اساس قطعنامههای شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که سیاستهای رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطین شامل مصادره اراضی برای اهداف نظامی و ساخت شهرک های صهیونیست نشین و ایجاد مسیرها و... را رد میکند.
دیدگاه اهالی قدس در خصوص توافق اسلو
اهالی قدس اعتقاد دارند که توافق اسلو آغازی بر سرقت این شهر و تحویل دادن آن در طبقی از طلا به اشغالگران اسرائیلی است. صالح شویکی عضو کمیته دفاع از اراضی قدس تاکید میکند که کسانی که این توافق را نوشته و امضا کردند، بدبختترین افراد هستند و به زبالهدان تاریخ خواهند پیوست.
وی تاکید کرد که توافق اسلو حتی از معاهده بالفور نیز برای فلسطینیها ننگینتر و مصیبتبارتر است.
شویکی در گفتگوی ویژه با آژانس خبری شهاب نیز تأکید کرد که متنهای عبری و انگلیسی توافق اسلو با متن عربی آن متفاوت است و حقارتآمیزترین توافقی است که فلسطینیها آن را امضا کردهاند. این توافق زمینهساز معامله قرن شده است.
وی خواستار محاکمه کسانی شد که این توافق را تدوین کرده و به امضا رساندهاند. او تاکید کرد که ملت فلسطین باید ضد تشکیلات خودگردان انتفاضه کنند و ابومازن را از قدرت برکنار کنند، چرا که فلسطین را به باد داد.
شویکی ادامه داد: ابومازن و مقامات تشکیلات خودگردان ما و فلسطین را به کمترین قیمت فروختند. آنها نماینده ما نیستند و تاریخ آنها را لعنت خواهد کرد.
خلیل تفکچی کارشناس نقشهها و شهرکسازی در منطقه بیت الشرق در قدس اشغالی نیز تأکید میکند که توافق اسلو قدس اشغالی را تخریب کرده و فلسطینیها را فریب داد و به اشغالگران اجازه اجرای پروژههای خود در این شهر اشغالی را داد.
وی تاکید کرد که توافق اسلو باعث شد اشغالگران هر اقدامی را که میخواهند درمورد قدس انجام دهند آنها به این ترتیب رویای خود برای ایجاد پایتختی برای ملت یهود را محقق کردند.
شیخ عکرمه صبری رئیس هیئت اسلامی در قدس و خطیب مسجد الاقصی تاکید کرد که توافق اسلو خسارت های زیاد و خطرناکی به شهر اشغالی قدس و مسجد الاقصی وارد کرد.
وی اظهار داشت که با نزدیک شدن به سالروز امضای توافق اسلو باید بگویم که ما با این توافقنامه فریب خوردیم و قدس را از دست دادیم. این توافقنامه باعث شد شهر مقدس ما از زمان امضای توافقنامه تاکنون با خطرات بزرگی مواجه شود.
وی ادامه داد که بیش از 20 سال گذشته اما مذاکرات به مراحل نهایی خود نرسیده است، چرا که آمریکا از اشغالگران حمایت میکند و آنها را تشویق میکند که وارد گفتگوهای جدی در این خصوص نشوند.
تحولات سیاسی و مفاد معاهده اسلو
13 سپتامبر سالروز امضای رسمی معاهده اسلو بین محور سازشکار فلسطینی با رژیم صهیونیستی و نادیده گرفتن خون دهها هزار شهید فلسطینی است. با آغاز انتفاضه اول فلسطین در پاییز سال 1987 میلادی، آمریکا به تکاپو افتاد تا با توسل به راه حل دیپلماتیک و فشار به قیام حق طلبانه مردم فلسطین که اسرائیل را به وحشت انداخته بود را فرو بنشاند. یکی از تدابیر واشنگتن به راه انداختن روند سازش و مذاکرات صلح با سران سازمان آزادیبخش فلسطین بود.
در همین چارچوب ، کنفرانس مادرید به میزبانی اسپانیا و با حمایت ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد. این کنفرانس برای بررسی و در صورت امکان خاموش کردن آتش انتفاضه اول فلسطین که وارد چهارمین سال خود شده بود،منعقد شد. کنفرانس مادرید از 30 اکتبر 1991 آغاز شد و سه روز ادامه داشت. این کنفرانس در زمره اولین تلاشهای بین المللی برای به جریان انداختن روند به اصطلاح صلح خاورمیانه بود. در این کنفرانس اسرائیلی ها ، سازمان آزادیبخش فلسطین و برخی کشورهای عربی از جمله اردن حضور داشتند.
از 9 دسامبر 1991 تا 24 ژانویه 1994 بیش از ده بار دیگر نشستهایی ذیل این کنفرانس در واشنگتن برگزار شد. روند کند مذاکرات مادرید با چند سری مذاکره مخفیانه بین مذاکره کنندگان فلسطینی و رژیم صهیونیستی به میزبانی نروژ سرعت گرفت. مذاکرات منتهی به پیمان اسلو ، نتیجه کنفرانس مادرید بود. این مذاکرات به صورت سری در بنیاد فافو در اسلو ، واقع در نروژ انجام شد و در 20 آگوست 1993 به پایان رسید. پس از آن در یک مراسم رسمی در واشنگتن دی سی در 13 سپتامبر 1993 با حضور یاسر عرفات ، رئیس وقت ساف؛ اسحاق رابین ، نخستوزیر وقت اسرائیل و بیل کلینتون ، رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شد. سند این پیمان همچنین توسط محمود عباس از سوی ساف ، شیمون پرز از سوی اسرائیل ، وارن کریستوفر ، وزیر امور خارجه وقت آمریکا و آندره کوزیرف از جانب روسیه امضا شده است.
پیمان اسلو مقدمات تشکیل دولت خودگردان فلسطین را با وظیفه کنترل مناطق تحت سیطرهاش و پیگیری روند مذاکرات ، فراهم کرد. در این پیمان عقبنشینی نیروهای واکنش سریع اسرائیل از بخشهایی از غزه و کرانه باختری وجود داشت که البته اسرائیل به آن عمل نکرد. این پیمان قرار بود طی پنج سال نهایی شود. موضوعاتی که قرار بود در پیمان نهایی درباره آن تصمیمگیری شود، قدس ، پناهندگان فلسطینی ، مهاجران اسرائیلی ، امنیت ، مرزها و… بود. این پیمان نتیجهای جز اعتراف جنبش آزادیخش به رسمیت رژیم اسرائیل و مطرح شدن گزینه مذاکرات در مقابل گزینه مقاومت نداشته است.
تعهدات یک طرفه در اسلو
معاهده اسلو، نخستین توافقی است که میان رژیم صهیونیستی و جنبش آزادیبخش فلسطین در اسلو نروژ برقرار شد. توافقنامه صلح میان سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم صهیونیستی به نحوی تنظیم شده که شرایط برای تثبیت تدریجی سلطه کامل رژیم صهیونیستی بر مناطق تحت اشغالش فراهم شود. در این توافقنامه ها در مقابل امتیازات فراوانی که برای رژیم صهیونیستی در نظر گرفته شد، تعهدات ناچیزی نیز برای این رژیم اشغالگر لحاظ شد که این تعهدات نیز هیچگاه از جانب این رژیم به اجرا در نیامد.
مسائل مختلفی نظیر آزادی اسرای فلسطینی و توقف احداث شهرک های صهیونیست نشین از جمله تعهداتی بوده است که هیچگاه توسط رژیم صهیونیستی انجام نشد بلکه پس از انعقاد توافقنامه سازش بر شدت سیاست های توسعه طلبانه و سرکوبگرانه این رژیم افزوده شد.
پیمان اسلو و اصرار بر اجرای مفاد آن، از جمله مهمترین موانع بر سر راه تشکیل دولت وحدت ملی فلسطین مورد توجه بسیاری از تحلیل گران سیاسی است. این پیمان، در عین حال، با مخالفت شدید گروه های افراطی یهودی و صهیونیستی نیز رو به رو بود و علت اصلی ترور اسحاق رابین نیز از همین جا نشات میگرفت. پیمان مذکور از سوی بسیاری از گروه های مقاومت فلسطینی یعنی جنبش جهاد اسلامی و جنبش حماس به دلیل تضییع حقوق فلسطینیان و نادیده گرفتن آن مورد مخالفت قرار گرفت.
مفاد پیمان اسلو، ضمن تاکید بر تشکیل دو دولت مستقل اسرائیل و فلسطین، اسرائیل را به عقبنشینی از مناطق اشغال شده در سال 1967 و توقف شهرکسازی برای یهودیان در مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی، آزادی اسرای فلسطینی و به رسمیت شناختن دولت خودگردان فلسطین، ملزم میکرد، مفادی که فلسطینیان معتقدند بسیاری از آنها هیچ زمان محقق نشد و نه تنها عقب نشینی از مناطق اشغالی سال 1967 صورت نگرفت بلکه حلقه محاصره مناطق فلسطینی تنگ تر و تسلط اسراییل بر این مناطق، افزایش بیشتری یافت. بر اساس این پیمان، اسراییل متعهد شده بود علاوه بر واگذاری غزه و جریکو، شهرهایی مانند رام الله و نابلس را نیز پس از تخلیه، برای اداره در اختیار فلسطینیان قرار دهد.
بدین ترتیب اسرائیل مدخلهای ورودی و خروجی شهرها و نیز کلیه جاده های منتهی به کرانه باختری را تحت نظر گرفت و فلسطینیان امور شهرها و حدود 400 روستای درون کمربند امنیتی ایجاد شده به وسیله رژیم صهیونیستی را بر عهده گرفتند ، ولی مسئولیت واقعی حفظ امنیت ، منابع یا زمینهای خارج از مراکز مسکونی به عهده اسرائیلیها است و فلسطینیان هیچ گونه حق مداخله در امور مهاجران ، پلیس و ارتش اسرائیل را ندارند .
اسرائیل همچنین اختیار امور 50 تا 60 روستای فلسطینی را بر عهده گرفت . شهرک ها دست نخورده باقی ماند ، در حالی که شبکه ای از راه های زیرزمینی آنها را به یکدیگر متصل می کرد . این امر به شهرک نشینان مهاجر امکان می داد تا همچون سفیدپوستان آفریقای جنوبی در نظام آپارتاید ، حتی ساکنان بانتونستان ها(سرزمینهای سیاهپوست نشین) را نبینند . این امر به نوبه خود اعمال حاکمیت فلسطینیان را بر سرزمینی یکپارچه ناممکن می کند .
بر این اساس ، حکومت خودگردان ، تنها بر سه درصد کرانه باختری حاکمیت - غیر نظامی - دارد .
منطقه C : طبق موافقتنامه های اسلو عبارت است از مناطق غیرمسکونی و مناطقی که از نظر استراتژیک برای اسرائیل و مهاجران و سکنه یهودی اهمیت دارد. در منطقه مزبور ، اسرائیل مسئولیت کامل برقراری امنیت و نظم را برای خود محفوظ می دارد . منطقه B : طبق موافقتنامه های اسلو عبارت است از شهرها و روستاهای فلسطینی در کرانه باختری . در مناطق مزبور که متضمن 68 درصد سکنه فلسطینی است ، مجلس فلسطینی مانند منطقه A از قدرت کامل برخوردار است... البته اسرائیل صلاحیت اصلی برقراری امنیت را در حمایت از ساکنان یهودی و مقابله با مبارزان فلسطینی بر عهده دارد و این مسئولیت اسرائیل ، مقدم بر مسئولیت فلسطینیان در برقراری نظم خواهد بود . شایان توجه است که به طور کلی مسئولیت اصلی برقراری امنیت خارجی و امنیت اسرائیلی و سکنه در تمام کرانه باختری و منطقه غزه با اسرائیل خواهد بود ، ولی در مورد امنیت داخلی ، سه ترتیب مختلف برای سه نوع منطقه در نظر گرفته شده است . منطقه A - 6 شهر اصلی پرجمعیت فلسطینی که در حاکمیت غیرنظامی حکومت خودگردان است .
طبق این موافقتنامه ، رژیم صهیونیستی هر وقت که بخواهد، می تواند ورودی شهرهای کرانه باختری را ببندد . حمل و نقل کالاهای تجاری بین غزه و کرانه باختری در اختیار رژیم صهیونیستی و به عبارتی، اقتصاد فلسطینیان کاملاً در دست اسرائیل است . در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین ، رژیم اشغالگر قدس نامزدها را باید تأیید کند و حتی حق دارد همه مصوبه های شورا را وتو کند .
حدود 40 درصد از خاک غزه نیز در اختیار اسرائیل است و کارگران فلسطینی برای عبور و مرور به داخل فلسطین اشغالی و کار روزانه باید برگه عبوری مبنی بر اینکه در آنجا شاغل هستند، ارائه دهند . براساس این قرارداد رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نمی تواند بدون اجازه وارد غزه شود.