درباره یک سخن نسنجیده از سردار غیب پرور: با وجود برونسی‌ها به رستم نیازی نداریم/ چرا به دنبال حل مشکلی هستید که وجود ندارد؟ / آیا میان رستم و شهدا مقایسه‌ای صورت گرفته که شما به دنبال حل کردن آن هستید؟/یک بار دیگر نگاه رهبرانقلاب به این مساله را مرور کنید

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

سردار غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین در سخنانی عجیب که خبرگزاری فارس آن را انعکاس داده گفته است که امروز و زمانی که برونسی‌ها و شوشتری‌ها هستند نیازی به رستم و اسفندیار نداریم. احتمالا می‌توان دلیل بیان این سخنان توسط سردار را حدس زد: ایشان به درستی ارزش شهدای والامقامی، چون برونسی را بالاتر از داستان‌های شاهنامه می‌دانند که شاید با اغراق همراه باشد از این رو معتقدند که شان شهدای انقلاب اسلامی بسیار بالاتر از کسانی، چون رستم و اسفندیار است. با این حال سخنان سردار چند ایراد اساسی دارد: این روز‌ها چه اتفاق خاصی افتاده است که سردار به یاد این افتاده اند که چنین نکته‌ای را متذکر شوند؟ چه گروه‌ها و چه افرادی بیان کرده اند که رستم و اسفندیار شانی بالاتر از شهدای جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی دارند؟ مگر جز این است که در این سال‌ها و علی رغم همه تبلیغات مسموم دشمنان مردم عاشقانه و پس از ۳۰ سال گذشت زمان از انقلاب اسلامی در تشییع جنازه شهدای گمنام شرکت می‌کنند و آن گونه در مراسم تشییع جنازه شهید حججی نمایش اقتدار می‌دهند؟ از این نکته اگر بگذریم، اگر سخنان سردار برای پاسداشت مقام شهدا است، که حتما برای این هدف بوده، ایشان نباید به این فکر کنند که آیا این گونه سخن گفتن واقعا به این هدف کمکی خواهد کرد یا خیر؟ قرار دادن شهدا در برابر اسطوره‌های ایرانی که اتفاقا ضد دین هم نیستند چه سود و منفعتی دارد؟ جز این است که این گونه سخن گفتن باعث می‌شود بسیاری از افراد خود را در میان این دوقطبی قرار دهند و اندک اندک این دوقطبی موهوم به یک دوقطبی واقعی در فضای بیرونی تبدیل شود؟ آن روز مجبوریم در برابر امری که خودمان تبدیل به مشکلش کرده‌ایم موضع بگیریم! در پایان سخن بد نیست به آقای غیب پرور توصیه کنیم نگاه رهبرانقلاب به داستان رستم را بار دیگر مطالعه کنند: «نمی‌دانم شما آقایان چقدر با شاهنامه مأنوسید. من با شاهنامه مأنوسم. حکمت شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی است. اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمانها و پهلوانها و شخصیتهای مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه، در اندیشه‌های اسلامی ریشه و ظهور و بروز دارد. عکس آن، شخصیتهای منفی مثل تورانی‌ها یا بعضی از سلاطین، مثل کیکاووس شخصیتهایی هستند که در تفکر اسلامی بوضوح کوبیده شده‌اند.»