آخرین روز‌های حیات آل‌احمد به روایت اسناد ساواک +تصاویر

در پنج ماه پایانی عمر جلال آل احمد، ساواک ۱۳ گزارش درباره او مخابره کرد.

کد خبر : 869293

موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی: جلال آل احمد ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در اسالم درگذشت. ساواک در پنج ماه پایانی عمرش، ۱۳ گزارش درباره او مخابره کرده که اکنون در پرونده انفرادی‌اش موجود است.

نیمه اردیبهشت، اداره امنیت داخلی در دستوری به ساواک تهران، با اشاره به سوابق او و «اینکه تاکنون ماهیت فعالیت‌های او مشخص نگردیده و فعلا هم قویا در معرض فعالیت‌های مضره می‌باشد»، «جمع‌آوری مدارک لازم و کافی علیه او را» ضروری می‌داند. مقدم، رئیس اداره سوم ساواک در این نامه دستور می‌دهد نسبت به مراقبت کامل از جلال با تیم تعقیب و مراقبت، شنود تلفن منزل و شناسایی مراجعین به آن ودر صورت امکان نصب دستگاه شنود در منزل از طریق ورود پنهانی به منزل اقدامات لازم انجام شود.

ششم خرداد، در گزارشی دیگر از یک دانشجو نقل می‌کند که یکی دو ماه قبل به منزل جلال رفته و او گفته «ملت ایران احتیاج به یک انقلاب دارد و باید ملت را برای این انقلاب مسلح کرد.» دانشجو پرسیده بود «شما که چنین عقیده‌ای دارید چرا کتاب‌های سارتر و کامو را که دارای افکار ارتجاعی و ضدانقلابی هستند ترجمه کردید؟ جلال جواب می‌دهد این‌ها همین طوری از دستم رفت.»

گزارش ۱۲ خرداد حاکی است یکی از دانشجویان کلاس اول شبانه هنرسرای عالی «ضمن خواندن انشاء از آقای آل‌احمد استاد ادبیات تشکر و سپاسگزاری کرده و اظهار داشته که این استاد ما را از خواب غفلت و بی‌خبری بیدار کرده و با راهنمایی‌های این شخص ما اکنون از هر مطلبی انتقاد کرده و دیگر خاموش و ساکت نخواهیم نشست؛ و سپس افزوده که در هنرسرای عالی اولین کلاس در قسمت شبانه می‌باشیم، انتقاد می‌کنیم و اگر موثر نشد انقلاب خواهیم کرد و این خود با ارزش است.»

مقدم، مدیرکل اداره سوم ساواک ۲۰ خرداد در پاسخ به این گزارش، دستور شناسایی دانشجوی مذکور و «نوع ارتباط و آشنایی نامبرده با جلال آل‌احمد» و اینکه «در چه زمینه‌ای دانشجوی مزبور را از خواب غفلت و بی‌خبری بیدار و راهنمایی‌های لازم را نموده» می‌دهد.

ساواک یک روز بعد، در گزارشی از شنود منزل جلال از تماس فردی به نام هاشمی با او خبر می‌دهد. «هاشمی افزود شما دیگر به انجمن قلم نمی‌آیید؟ آل‌احمد در پاسخ گفت: مبارک باشد و اضافه کرد من به آن دوستتان هم گفتم که من دیگر نمی‌آیم، برای اینکه آزادی در این مملکت مفهومی ندارد.»

۲۵ خرداد، گزارش شنود منزل از مکالمه فردی به نام سرتیپ ریاحی با سیمین دانشور-همسر جلال- حکایت دارد. سیمین او را به میهمانی امروز که بیست، سی نفر دیگر هم حضور دارند دعوت می‌کند. رهبر عملیات در توضیح این گزارش می‌نویسد «در روز مذکور جهت شناسایی افراد مراجعه کننده اقدام لیکن موضوع میهمانی نامبرده صحت نداشته است که مراتب طی گزارش خبری دیگری ایفاد گردیده است.»

گزارش بعدی در پرونده جلال، متعلق به حدود یک ماه بعد، یعنی ۳۰ تیرماه و برگزاری مجلس ختم خلیل ملکی در تاریخ ۲۶ تیر است و فقط به مخابره حضور جلال در این مراسم اکتفا شده است.

ماجرای انشاء دانشجوی دانشسرای عالی ادامه می‌یابد. ۸ مرداد بخش ۳۱۲ ساواک- احزاب و دستجات سیاسی و مذهبی افراطی- گزارشی جامع درباره جلال تهیه و به اداره کل امنیت داخلی ارسال می‌کند. در این گزارش پس از ذکر سوابق سیاسی جلال، در تشریح اقدامات انجام شده می‌نویسد «در اجرای اوامر صادره اعمال و رفتار مشارالیه دقیقا تحت مراقبت منابع و عوامل بخش ۲ ساواک تهران بوده و به منظور جمع‌آوری مدارک کافی علیه او اقداماتی در جریان است.»

سطور پایانی این گزارش، مسئله را اینگونه جمع‌بندی می‌کند که «با توجه به مراتب فوق به نظر این بخش شخص مزبور فاقد صلاحیت تدریس در کلیه مراکز آموزش عالی کشور می‌باشد. مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند از طریق اداره کل چهارم به وزارت علوم و آموزش عالی اعلام گردد که از ادامه تدریس وی در هنرسرای عالی و همچنین سایر مراکز عالی آموزشی ممانعت به عمل آورند.»

ریاست ساواک پس از دیدن این گزارش نوشته بود «فعالیت‌های مضره او را در حال حاضر در دانشسرای عالی توضیح دهید.» ۱۹ مرداد بخش ۳۱۲ در پاسخ به این پی‌نوشت، گزارشی از ماجرای قرائت انشاء و تمجیدش از جلال و گزیده‌ای از سوابق سیاسی او را به دفتر ریاست ساواک ارسال می‌کند.

پای این گزارش، امضای رئیس بخش ۳۱۲ و رئیس اداره یکم عملیات و بررسی -ثابتی- دیده می‌شود. در این گزارش تاکید شده که «در اجرای اوامر صادره در تاریخ ۱۰/۱۲/۴۶ با استخدام مشارالیه در دانشگاه تهران مخالفت گردیده و همچنین در حال حاضر نیز اعمال و رفتارش شدیدا تحت مراقبت منابع و عوامل بخش ۲ ساواک تهران بوده و به منظور جمع‌آوری مدارک کافی علیه او اقداماتی در جریان است.»

۲۵ مرداد، مدیریت کل اداره چهارم در نامه‌ای به اداره کل سوم-امنیت داخلی- می‌نویسد «چون مشارالیه فاقد صلاحیت تدریس در کلیه موسسات عالی آموزشی می‌باشد علی‌هذا خواهشمند است دستور فرمایید از ادامه تدریس یاد شده فوق در هنرسرای عالی و همچین سایر مراکز آموزشی ممانعت و نتیجه را به این اداره کل اعلام نمایند.»

شهریورماه جلال و همسرش مدتی است به ویلایشان در اسالم رفتند.

آخرین گزارش ساواک از دوران حیات جلال، متعلق به ملاقات دو دانشجو با او در تاریخ یکم شهریور است. ۲۰ شهریور ساواک در گزارش خود می‌نویسد «جلال آل‌احمد ساعت ۱۹۰۰ روز ۱۸/۶/۴۸ در اقر سکته قلبی در اسالم طوالش در ویلای شخصی خود فوت نموده و جنازه وی به تهران حمل و صبح روز ۲۰/۶/۴۸ از مسجد پامنار واقع در خیابان خیام تشییع و به خاک سپرده خواهد شد.»

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: