آقای کروبی معلق شدهاید!
شیخ مهدی کروبی اخیراً نامهای نوشته است که متاسفانه نشان میدهد کهولت سن سبب کمحافظگی وی شده است. کروبی فکر میکند با ادلههای غیر مستند میتواند وقایع تاریخی را تحریف کرده و بهنوعی تصمیمی را که برای حصرش گرفته شده از این طریق تخطئه کند.
صبح نو: شیخ مهدی کروبی اخیراً نامهای نوشته است که متاسفانه نشان میدهد کهولت سن سبب کمحافظگی وی شده است. کروبی فکر میکند با ادلههای غیر مستند میتواند وقایع تاریخی را تحریف کرده و بهنوعی تصمیمی را که برای حصرش گرفته شده از این طریق تخطئه کند. نپذیرفتن عمدی واقعیت یا فراموشی قهری وقایع تاریخی، توسط برخی از یاران دوران انقلاب حضرت امام به خصوص در سالهای بعد از فتنه سال۸۸ یکی از معضلاتی است که تنها به کروبی منحصر نمیشود و دیگرانی هم از سلک وی به خصوص در جریان اصلاحات را هم شامل میشود. فراموشکاریای که بیشتر جنبه سیاسی دارد تا روشنگری.
موارد متعددی در طول این چهار دهه از انقلاب وجود دارد که بهواسطه ناکارآمدی و نبود کفایت لازم برای اداره مسائل اقتصادی و اجتماعی و با بالا گرفتن انتقادات به وضعیت اقتصادی کشور دولت مستقر و یارانش سخنانی اینچنینی برای انحراف افکار عمومی گفتهاند. کروبی نیز که آخرین امید خود را برای فرار از وضعیت فعلی، دولت روحانی میداند در این شرایط این حرفها را میزند که کمکی کند به دولتی که الان با استقبال از چنین حاشیههایی قصد ایجاد خطا در محاسبات افکار عمومی را دارد. هدف اصلی نامه کروبی منحرف کردن انتقادات از دولت به رهبری است. راهبردی که جریان معاند و ضدانقلاب در این شرایط برای ماههای آینده طراحی کرده و عوامل داخلی آنها قصد تحقق آن را دارند.
آقای کروبی، رهبر انقلاب در جایگاهی است که اگر به عدالت رفتار نکند مورد بازخواست خبرگان ملت قرار خواهد گرفت. دقیقاً همان چیزی که شما مدعی هستید باید باشد و نیست. رفع حصر از شما که با فشار سیاسی از طریق همین نامهها بهدنبال آن هستید از مصادیق مواردی است که در صورت تخطی از آن رهبری باید پاسخگوی خبرگان و به تبع آن پاسخگوی ملت باشد. پاسخگوی خونهایی که بیگناه بهخاطر آشوب طلبی بر زمین ریخت و پاسخگوی خسارتهای غیرقابل جبرانی که با لجبازی شما به کشور وارد شد و از بین نخواهد رفت.
کروبی در این نامه مدعی میشود «اختیار انحلال مجلس توسط، ولی فقیه» در جلسه صحن اصلی مجلس خبرگان طرح نشده و دلیل آن لابی وی علیه این طرح بوده و به دروغ جملهای را به رهبری نسبت داده و مینویسد: «آقای خامنهای در مقابل پرسش وی که چرا این پیشنهاد در جلسه طرح نشد گفته بودند وقتی مطمئن شدیم این پیشنهاد زمینهای برای رأی ندارد از طرح آن منصرف شدیم.»
برخلاف گفته آقای کروبی این پیشنهاد بعد از نصب آیتالله خامنهای به رهبری مطرح شد، عبدالله نوری در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۸ و یک ماه قبل از رحلت حضرت امام این پیشنهاد را مطرح کرده و گفته بود: «اگر بناست که ما اختیار بدهیم به رهبر، حتی انحلال مجلس را میتوانیم برایش بیاوریم؛ ولی برای رهبر، نه برای رییسجمهوری.» وی مدعی است، چون با برخی آقایان درباره این موضوع لابی کرده توانسته فضا را علیه این پیشنهاد در مجلس منفی کند. فلذا بهطور ضمنی میپذیرد که اعضای مجلس خبرگان اختیار کامل برای پذیرفتن یا رد پیشنهادها داشتند و کسی امکان حقنه کردن چیزی را به آنها نداشته است. پس معلوم نیست با بیان این جمله که عدهای هم مثل مرحوم خزعلی به دنبال این اختیار بودند بهدنبال اثبات چیست؟ اگر با گفتن این جملات بهدنبال این است که رهبری از طریق خزعلی بهدنبال ایجاد خودکامگی بوده است که در توهم فانتزی بهسر میبرده و میبرد. چون با تفاسیری که خودش در این نامه داشته نفوذ آیتالله خامنهای در خبرگان آنقدر بوده است که احتیاجی بهواسطه نداشته باشد.
همچنین آیتالله خامنهای که در آن دوران معتقد به اطلاق اختیارات رهبری نبودند چرا باید بهدنبال توسعه اختیارات رهبری از طریق انحلال مجلس باشند؟
و این ادعاها در حالی است آیتالله خامنهای در ۱۰تیر۱۳۶۸، خودشان در نامهای به شورای بازنگری قانون اساسی درخواست کنار گذاشتن این موضوع را میکنند. ایشان مینویسند: «با سلام و تحیت، از آنجا که طرح مسأله حق انحلال مجلس برای مقام رهبری از سوی جمع کثیری از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و غیر آنان مورد حساسیت و اعتراض قرار گرفته است شایسته است که موضوع یاد شده از دستور کار شورای بازنگری حذف شود تا موجبی برای اختلافنظر میان برادران در این جو صفا و صمیمیت بهوجود نیاید.»
کروبی فراموشکار مدعی است که حضرات آیات دستغیب، جمی و احسان بخش از خبرگان حذف شدهاند تا خودکامگی محقق شود. این درحالی است که علیمحمد دستغیب در دوره پیشین خبرگان هم حضور داشت و خودش استعفا کرد و آیتالله علیاصغر دستغیب هماکنون نیز عضو خبرگان است و مرحوم آیتالله احسانبخش نیز تا سال۸۰ که از دنیا رفت نماینده، ولی فقیه در استان گیلان بود و رد صلاحیت نشده بود. همچنین مرحوم حجتالاسلام جمی در زمان آیتالله خامنهای نیز امام جمعه آبادان بود.
آقای کروبی در نامهاش مدعی شده در روز جلسه خبرگان، خلاف قراری که شب قبلش در بیت امام گذاشته شده عمل شده و شورای رهبری مطرح نشده است. این ادعا در حالی صورت میگیرد که یکی از موافقین طرح شورای رهبری خود آیتالله خامنهای بوده است و علی رغم ادعای کذب ایشان اتفاقاً مساله رهبری شورایی دو بار به انحای مختلف رأیگیری میشود و رأی نمیآورد.
کروبی که خود را وفادار به راه اصلاحات میداند در این نامه مدعی شده است: «در سال پایانی دوره نخست مجلس خبرگان رهبری مکان جلسات این مجلس از ساختمان مجلس شورای اسلامی به حسینیه بیت رهبری برده شد و سپس طرح اصلاح آییننامه خبرگان مبنی بر واگذاری احراز صلاحیت نامزدها از مراجع و استادان به شورای نگهبان تهیه و ماهها بعد در نشست خبرگان تصویب شد. هدف کنترل خبرگان بود که اینچنین حاصل شد.» ادعای توهینآمیز اثرگذار بودن محل برگزاری جلسات در نظر اعضای مجلس خبرگان رهبری در حالی صورت میگیرد که بسیاری از این اعضا همسلکان و همراهان وی در دورههای مختلف تاریخی بودند من جمله آیات طاهری اصفهانی، موسوی اردبیلی، موسوی خوئینیها، خلخالی، آذری قمی، یوسف صانعی و...
لازم به ذکر است اضافه شدن مساله ولایت مطلقه فقیه به قانون اساسی از نظرات رهبر انقلاب نیست و اتفاقاً ایشان در برههای از زمان با حضرت امام در اینباره اختلاف دیدگاه نیز داشتند. ولایت مطلقه اتفاقاً نظر صریح امام؟ ره؟ است که مکرراً توسط ایشان در طول تاریخ انقلاب تکرار شده است. از نظر کلامی و از دیدگاه نظریه مشروعیت الهی، چون در عصر غیبت، ولی فقیه جانشین پیامبر؟ ص؟ و ائمه؟ ع؟ و امام عصر؟ عج؟ محسوب میشود لذا همه اختیارات حکومتی که رسول اکرم و ائمه اطهار از آن برخوردار بوده و هم اکنون امام زمان نیز از آن برخوردارند فقیه واجد شرایط نیز صاحب آن اختیارات است.
از همین روست که امام بعد از همه پرسی قانون اساسی درباره اختیارات ولایت فقیه در این قانون گفتند: «این که در قانون اساسی هست، این بعضی شئون ولایت فقیه است نه همه شئون ولایت فقیه... ما هم تابعیم، لکن این مسأله نیست، مسأله بالاتر از این است.» پس ولایت مطلقه فقیه فعلی در قانون اساسی بیش از همه با نظر شخص حضرت امام همخوانی دارد، ولی کروبی تلاش دارد تا با قلب واقعیت این نظریه را به آیتالله خامنهای نسبت دهد. با اینکه جای بحث در این مجال نیست حتماً همین نظریه ولایت مطلقه فقیه به نص شریعت نزدیکتر و ابتنای آن بر انصاف و عدالت از دیگر نظریههای ولایت فقیه بیشتر است. ولی فقیه مطلق است در چهارچوب عمل به احکام و حدود الهی و در قالب مصلحت مردم و اجتماع مسلمین. شاید جناب کروبی فراموش کردهاند که این قیود اتفاقاً سبب اصلی خارج نشدن فقیه از دایره مردمسالاری است و از دموکراسیای که ایشان و یاران اصلاحطلبشان در نظر دارند بسیار مقیدتر و ضابطهمندتر است و اگر، ولی فقیه نتواند در این چهارچوب عمل کند فیالفور عزل خواهد شد. درباره مساله زماندار بودن ولایت فقیه نیز باید به آقای کروبی یادآور شد که اتفاقاً استدلال متقن مخالفان زماندار بودن ولایت فقیه سبب شد که به اتفاق آرا این موضوع رد شود. استدلال مخالفان این بود که اگر فقیه یک لحظه هم بعد از انتصاب از عدالت خارج شود باید عزل شود نه اینکه ۱۰سال منتظر بود تا بعد از پایان دورهاش وی را عزل کرد. همچنین نامه متقن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در رد شرعی توقیت دار بودن رهبری یکی دیگر از علل رد توقیت در شورای بازنگری قانون اساسی بود. در این نامه که توسط آیتالله مشکینی خوانده شد آمده است: «بعد از سلام و تحیت، اکنون که بررسی مساله رهبری در آن شورای محترم مطرح است، انتظار میرود براساس موازین فقه اسلامی و به پیروی از رهنمودهای حضرت امام قدس سرهالشریف، خصوصاً در نامهای که به حضرت آیتالله خامنهای مرقوم داشته و تصریح به ولایت مطلقه فقیه کردهاند، آن شورای محترم در باب اختیارات مقام رهبری، ولایت مطلقه فقیه را مدنظر داشته و این نقیصه را از قانون اساسی بزدایند. همچنین امید است اعضای محترم شورا مساله ولایت فقیه را که منصبی است الهی و ادامه ولایت ائمهمعصومین؟ ع؟ است، محدود به زمان نکنند که بدونتردید محدودیت موجب تضعیف مقام ولایت فقیه خواهد بود.» در مشروح مذاکرات شورای بازنگری آمده است که کروبی بر لزوم رأیگیری درباره پیشنهاد اولیه کمیسیون درباره اصل۱۰۷ با وجود شرظ توقیت تاکید میکند و بلافاصله این پیشنهاد از سوی هاشمیرفسنجانی مورد توجه و عمل قرار میگیرد و رأیگیری در این موضوع بهعمل میآید، اما رأی نمیآورد. در صحت این رأیگیری هم هیچیک از حاضران در شورای بازنگری شک و تردیدی به خود راه نمیدهد و هیچ اعتراضی هم از سوی کروبی صورت نمیگیرد. حالا
چه شده که بعد از سالها به این فرایند معترض شده، دلیلش بر ما پوشیده نیست. لازم به یادآوری مجدد به آقای کروبی است که در ماجرای حکم حکومتی ولایت فقیه در مساله قانون مطبوعات نظر ایشان درباره اختیارات، ولی فقیه به غیر از این حرفهایی بود که حالا میزند. وی در آن موقع گفته بود: «قانون اساسی ولایت مطلقه در آن دارد، ولایت مطلقه هم همین است و شما هم رأی دادید و ما هم به وظیفه قانونیمان عمل کردیم.» وی در ادامه در پاسخ به رجبعلی مزروعی گفته بود: «این همین ولایت مطلقهای است که امام گفته و همه شما هم طرفدار بودید... همه همدیگر را میشناسیم، مواضع همدیگر را میدانیم، حرفهای گذشته هم از یاد نرفته...»
و سخن آخر با کروبی! آقای کروبی در دوران مسوولیتتان برای نشان دادن تناقض همطیفان خود این حرفها را زدید، اما این روزها مصداق بسیاری از حرفهای خودتان در انتقاد از تندروهای اصلاحاتی مجلس ششم شدهاید. یادتان باشد که گفتید: «خود را موظف به پیروی از رهبری و دفاع از اصل ولایت فقیه میدانم و خط قرمز من با دوستان اصلاحاتی پیروی من از ولایت فقیه است. » آقای کروبی یادتان باشد که در بحبوحه دوران ریاست جمهوری سال۸۸ گفتید: «بارهای در تمام مصاحبههای خود اعلام کردهام به دیدگاه امام خمینی؟ ره؟ در باب ولایت فقیه و حکومت اسلامی اعتقاد و ایمان دارم و دستور، ولی فقیه را بر خود لازمالاجرا میدانم.» آقای کروبی یادتان باشد در دیدار دو ساعته با محمدنبی حبیبی، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی که در سال۸۸ داشتید گفتید: «اگر از ولایت فقیه عبور کنم به انسانی معلق تبدیل میشوم.» شاید بعد از این نامه بشود گفت که معلق شدهاید.