مرحوم «شیخ خلیل عبدالرحمن» در ایران +عکس
استاد قرآن کریم از خاطره دیدارش با مرحوم خلیل عبدالرحمن در مدینه منوره و مرور چند سال زندگی وی در تهران و برپایی جلسه قرآن در حسینیه ارشاد سخن گفت.
خبرگزاری فارس: شیخ خلیل عبدالرحمن قاری سرشناس قرآن کریم و ملقب به «شیخ ائمه حرمین شریفین» روز دوشنبه دار فانی را وداع گفت.
این استاد قرآن کریم در دهه چهل شمسی چند سال در تهران زندگی کرد و در نقاط مختلف از جمله حسینیه ارشاد جلسه قرآن برگزار کرد و اساتیدی مانند مرحوم صبحدل و مرحوم اربابی از شاگردان وی بودند. همچنین اگر در خاطرات اساتید مختلف قرآن کریم مرور کنیم تقریباً همه این عزیزان از شیخ خلیل عبدالرحمن و جلسات وی سخن میگویند.
مرحوم شیخ خلیل عبدالرحمن اصالتاً پاکستانی است که مدتی از عمر خود را در ایران سپری کرد و پس از آن به عربستان و شهر مکه و از آنجا به مدینه مهاجرت کرد. وی هم در ایران و هم در عربستان منشأ خیر بود و قاریان بسیاری را در دو کشور تربیت کرد که امروز از اساتید برجسته قرآن کریم هستند.
مهدی دغاغله استاد قرآن کشورمان چند سال پیش در سفری به مدینه دیدار مفصلی با این استاد قرآن کریم داشت که در گفتگو با فارس به تشریح این دیدار و صحبتهایش با مرحوم خلیل عبدالرحمن پرداخت که در ادامه تقدیم میشود.
دغاغله درباره دیدارش با شیخ خلیل عبدالرحمن گفت: تا آن زمان این استاد قرآن کریم را ندیده بودم و فقط درباره او شنیده بودم که سالهای قبل از انقلاب چند سال در تهران زندگی کرده و اساتید بزرگی از محضرش تلمذ کردهاند. تا اینکه چند سال پیش در سفر به مدینه به واسطه یکی از دوستان، نام خلیلالرحمن به گوشم رسید و با خود گفتم شاید این همان استاد خلیل عبدالرحمن است، اما دوستم او خلیلالرحمن معرفی کرد و معمولاً برای عربها واضح است که نام «خلیل الرحمن» ترکیبی غیر عربی است، موضوع را با دوستم مطرح کردم و وی گفت: درست است این استاد اصالتاً عرب نیست و پاکستانی است. اینجا یقین کردم که همان خلیل عبدالرحمن خودمان است.
از دوستم که وی هم اصالتاً غیر عرب است خواستم تا هماهنگ کند به منزل شیخ برویم و وی هم به سختی این کار را انجام داد و نهایتاً به همراه چند نفر از دوستان راهی منزل شیخ شدیم.
جالب است منزل شیخ درست روبروی مسجدالنبی (ص) قرار داشت و داخل منزل از پنجره، گنبد سبز نبوی (ص) پیدا بود و فضای خانه را مانند بهشت کرده بود.
شیخ خلیل عبدالرحمن در کنار دکتر شریعتی
با توجه به اینکه شیخ پیش از انقلاب در تهران به قاریان قرآن ما درس میداد گمان میکردم خیلی پیر باشد، اما با یک چهره بسیار جوان، سرحال و آرام روبرو شدم. ابتدا خودم را معرفی کردم و چند آیهای برایش خواندم، شیخ هم بسیار خوشحال شد و ابتدا درباره سالهایی که در ایران زندگی کرده بود برایمان سخن گفت. از جلساتش در حسینیه ارشاد و حضور اساتیدی، چون مرحوم صبحدل و مرحوم اربابی در جلسات برایمان گفت. حتی وی مرحوم دکتر علی شریعتی را هم به خوبی به خاطر داشت و گفت: دکتر شریعتی هم به جلسات قرآن ما در حسینیه ارشاد میآمد و استفاده میکرد.
سپس شیخ آلبوم عکسهایش را برایمان آورد و آنجا بود که تصاویر اساتید مختلف را در کنار وی دیدم البته از فرصت استفاده کردم و با دوربینی که به همراه داشتم از روی این عکسها یک نسخه برای خودم برداشتم. شیخ از فرزندانش برایم تعریف کرد و گفت: سه پسر دارد که هرسه از قاریان مطرح عربستان هستند، حتی گفت: فرزندم محمود مدتی است امام جماعت مسجد ذوقبلتین است. جالب است شیخ گفت: چندی پیش به من پیشنهاد شد تا امام جماعت مسجدالنبی (ص) شوم، اما این پیشنهاد را رد کردم.
همچنین شیخ گفت: محمد ایوب که از قاریان سرشناس حجاز است از شاگردان خوب من است که وی را به انزوا بردهاند.
از ایشان در مورد چفیه قرمز سؤال کردم گفت: در اینجا چفیه قرمز لباس رسمی است و نشانه مذهبی ندارد نه تنها حنفی و سلفی و حنبلی و.. بلکه حتى شیعیان قطیف و احساء هم چفیه قرمز به سر میکنند. در واقع عربها سه نوع چفیه میپوشند. چفیه قرمز و سفید، سیاه و سفید و سفید که هرکدام لباس رسمی منطقهای به شمار میرود.
استاد دغاغله در کنار فرزندان شیخ
از شیخ پرسیدم چطور این قدر سرحال ماندی و وی گفت: من به تغذیه بسیار اهمیت میدهم. اینجا از سبزیجاتی استفاده میکنیم که خودمان کشت میکنیم و کاملاً ارگانیک است. تخم مرغ رسمی از پاکستان برایم ارسال میشود. البته شیخ این اواخر به دلیل فوت پسرش احمد بسیار شکسته شد و شاید همین موضوع سبب درگذشت وی شد.
در ادامه صحبتها شیخ را به حضور مجدد در ایران دعوت کردم حتی گفتم برای داوری مسابقات بینالمللی به ایران بیاید. پس از بازگشت به تهران ماجرا را با شورای عالی قرآن مطرح کردم آنها هم استقبال کردند و گفتند: حتماً با شیخ ارتباط بگیرید که برای داوری مسابقات به ایران بیاید. البته شیخ به من گفته بود که هیچگاه در مسابقات قرآن قضاوت نخواهد کرد، زیرا ممکن است اشتباهی کند و عدالت را زیر پا بگذارد از این رو من هم از شیخ خلیل عبدالرحمان دعوت کردم به صورت افتخاری به کشورمان بیاید، اما نمیدانم چه شد. شیخ که ابتدا از پیشنهاد من استقبال کرده بود به ایران سفر نکرد، حال یا استخاره کرده و یا صلاح ندانسته که به ایران بیاید، چون ممکن بود در عربستان با مشکلاتی مواجه شود.
شیخ خلیل عبدالرحمن متولد مظفرآباد پاکستان است که دهه چهل شمسی به ایران مهاجرت کرد و سپس راهی عربستان و شهر مکه شد، این استاد قرآن کریم پس از هجرت به مکه در مسجدالحرام برای علاقهمندان جلسه قرآن برگزار میکرد و امام جماعت چند مسجد بود، وی در ادامه در مدینه ساکن شد و در همین شهر بدرود حیات گفت.