وقتی حزب اشرافی میگوید مدیران دولتی، بزمی هستند نه رزمی
«ناتوانی دولت در مدیریت اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم، کار را به جایی رسانده که صدای یکی از بزرگترین حامیان سیاسی و اقتصادی خود را درآورده است».
روزنامه کیهان: «ناتوانی دولت در مدیریت اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم، کار را به جایی رسانده که صدای یکی از بزرگترین حامیان سیاسی و اقتصادی خود را درآورده است». روزنامه رسالت در یادداشتی نوشت: حزب کارگزاران سازندگی به عنوان یک حزب اصلاحطلب و تشکیلدهنده مهمترین مدیران اقتصادی و کلیدی دولت و در رأس آنها معاون اول رئیسجمهور سخن از کنار گذاشتن مدیران بزمی دولت میراند.
حال چه شده، حزبی که کمترین اهمیتی برای معیشت مردم و مشکلات آنها قائل نیست و دارای تفکرات سرمایهدارانه است به تنگ آمده و از مردم و مشکلات آنها سخن میگوید، از عجائب عالم سیاست است. حزبی که در به وجود آمدن اوضاع امروز متهم ردیف اول است امروز مدعی و طلبکارانه سخن میگوید. امروز این حزب حامی روحانی سخن از وجود مدیرانی میکند که بیشتر اهل بزم هستند تا اهل رزم، این هم سخنی بوده که ۵ سال است زده میشود، اما دولت زیر بار آن نمیرود و حتی الان هم برخی شرایط جنگ اقتصادی را درک و فهم نکردهاند و میتوان این را از نداشتن آرایش جنگی در دولت فهمید.
البته نباید این سخنان و اعترافات کارگزارانیها را از روی خیرخواهی دولت دانست بلکه از محتوای این بیانیه میتوان فهمید که آنان بیشتر به دنبال منافع حزبی و اقتصادی خود و سهمخواهی از دولت هستند تا رفع مشکلات مردم و کمک به دولت در برون رفت از وضع موجود جریانهای سیاسی حامی روحانی در انتخابات که بعضاً افرادی لیبرالمسلک و تکنوکرات بودند اوضاع را چنان پیچیده و دشوار دیدهاند که برای رهایی از پذیرش مسئولیت، خود را به هر دری میزنند.
دولت باید بپذیرد که هم در تئوری و هم در عمل در حوزه اقتصاد که بیشتر ناشی از همین تکنوکراتهای لیبرال مسلک است نمیتواند از وضع موجود سربلند بیرون بیاید، دولت ضمن آنکه باید نسبت به تغییر مدیران نالایق اقدام کند، نسبت به تغییر رویکردهای اقتصادی خود نیز اقدام کند و در مرحله اول توقف نکند. دولت باید رویکرد لیبرالی و سرمایهسالارانه خود را به اقتصاد و معیشت مردم تغییر دهد و با اعتقاد نظری و عملی به سیاستهای اقتصاد مقاومتی، در این شرایط سخت اقتصادی به وظایف خود عمل کند.
دولتی که از پذیرش سهم خود در نابسامانیهای امروز طفره میرود و سوءتدبیرها و بعضاً بیتدبیریهای خود را در بهکارگیری مدیران نالایق و میدان دادن به افراد دوتابعیتی و نجومیبگیران نمیپذیرد، دولت اجرایی کردن راهکارهای اندیشیده شده برای خروج از وضع موجود نیست. دولتی که حل مشکلات کشور را در گرو برجام و تعامل با آمریکا، و استمرار مشکلات را ناشی از تحریمها میداند دولت عبور از وضع موجود نیست. رئیس دولتی که سخنانش در خصوص علت هجوم قاچاق و واردات، کاهش ارزش پول ملی، نقدینگی افسارگسیخته، گرانیهای سرسامآور، عدم لغو تحریمها و... قانع کننده نیست و برنامه مدون و عملیاتی و شفافی هم برای ارائه به مردم ندارد توان عبور از این چالش را ندارد و به قول کارگزارانیها این دولت به درد دوران بزم میخورد تا رزم. دولت باید تغییر رویه دهد. هم در تئوری و هم در بهکارگیری مدیران.
برنامه مدون ارائه دهد و با مردم سخن بگوید. تصمیمات انقلابی بگیرد و جهادی عمل کند. به نیروهای متدین انقلابی و کارآمد در دولت میدان دهد و عرصه را بر دوتابعیتیها و نجومی بگیران و ناکارآمدها تنگ کند.
روحانی چگونه باید از کارنامه کابینه ناهماهنگ حرف میزد یک کارشناس اقتصادی درباره پاسخهای رئیسجمهور به سؤالات نمایندگان گفت: روحانی پاسخهای تکراری داد، اما اشارهای به هرجومرج اشتباه در تصمیمات اقتصادی نکرد. وحید شقاقی در گفتگو با الف. اظهار داشت: یکی از دلایلی که نمایندگان اقناع نشدند و از ۵ پاسخ، به ۴ پاسخ رای منفی دادند، به این دلیل بود که تفاوت چندانی با ماههای گذشته نداشت. آمارهایی که ازسوی رئیس اعلام میشود واقعی نبوده و احتیاج به تحلیل موشکافانه و دقیق دارد، متاسفانه دولت آمارهای واقعی را ارائه نمیدهد. نرخ رشد تورم، در سالهای اخیر نیز ۱۰ درصد اعلام شده بود و این کاهش تورم هم واقعی نبوده و تصنعی است. علت این است که زمانی نرخ تورم به صورت واقعی کاهش پیدا میکند که بهرهوری اقتصادی تقویت شود؛ درحالیکه تورم در سالهای اخیر به دلیل سیاستهای انقباضی دولت و رکود مصرفکننده کنترل شده بود و در حالت انتظار داشتیم لذا نرخ تکرقمی آن هم به صورت ریشهای و پایدار کنترل نشده است یعنی ریشههای تورم خشکانده نشد و به دلیل رکود کاهش یافت.
در حوزه اشتغال نیز وضعیت خوب نیست و نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص منفی بوده و بهبود وضعیت کسب وکار هم خیلی خوب نیست و دولت نتوانست آن را بهبود ببخشد. در دولت الزامات تحقق اشتغال خوب و پایدار وجود نداشت و به همین دلیل نمایندگان توضیحات رئیسجمهور در این خصوص را شبههناک اعلام کردند. درواقع باید گفت که آمارها آن عددی نیست که اعلام میشود.
وی میافزاید: رئیسجمهور به عنوان رئیس دولت وظیفه مدیریت تیم اقتصادی، انتخاب وزرا و جسارت برای جهاد اقتصادی را دارد. اگر بتواند تیم اقتصادی هماهنگ را سرکار بیاورد؛ ما میتوانیم منتظر رویاهای مثبت باشیم، ولی زمانیکه دولت ضعیف باشد، متاسفانه شاهد ناگواری خواهیم بود. دیدیم که در ۹ ماه اخیر هماهنگی و یکدستی و همافزایی در تیم اقتصادی دولت وجود نداشت.
مرعشی: هاشمی زنده بود حریف روحانی نمیشد سخنگوی حزب کارگزاران معتقد است اگر هاشمی رفسنجانی زنده بود، حریف روحانی نمیشد. حسین مرعشی در گفتگو با ایلنا با بیان اینکه «مردم توقع دارند روحانی مشکلاتشان را حل کند، مردم در حال حاضر با روحانی مشکل سیاسی ندارند و از روحانی توقع دارند مشکلات معیشتی آنها را حل کند»، افزود: دولت با این چهرههای فشل و بیانگیزه نمیتواند کشور را اداره کند. روحانی باید پیام رای مجلس را بگیرد، مجلس پیام مردم را رساند. مردم بیش از این به روحانی رای نمیدادند. این رای منفی کاملا با رای مردم و گلایههای آنها از دولت همراه بود. روحانی باید با افرادی باانگیزه و دولتی کارآمد به صحنه بیاید تا بتواند مشکلات را حل کند. وی میافزاید: این سوال از رئیسجمهور وجود دارد که چرا دعوت مجلس برای جلسات خصوصی را نپذیرفته؟ مجلس مطرح کرده بیش از پنج ماه است از روحانی خواسته در جلسهای خصوصی شرکت کند، اما روحانی نپذیرفته است. چرا این اتفاق رخ داده است؟ در چنین شرایط سختی چرا باید این فاصله بین مجلس و دولت و در مجموع قوا باشد؟
مرعشی میگوید: اگر عملکرد روحانی به جریان اصلاحات آسیب برساند، ما راضی هستیم. ما امروز خوف این را داریم که ضعفها کشور را متلاشی کند و واهمه ما از این موضوع است. ما از روحانی حمایت کردیم و این مسئولیت را هم میپذیریم که آسیبی ببینیم. کمااینکه من در جای خود میگویم که ممکن است تصمیم حمایت ما از روحانی تغییر کرده باشد؛ یعنی در حال حاضر درباره تصمیم گذشته خود ارزیابی دیگری داریم؛ اما واقعا ضربه اصلاحطلبان مسئله ما نیست.
سخنگوی کارگزاران خاطرنشان کرد: از دیدگاه من حتی اگر آیتالله هاشمی در حال حاضر حضور داشتند، باز هم حریف برخی سیاستهای روحانی نمیشدند و نمیتوانستند او را در عدم عقبنشینی در بعضی مسائل مجاب کنند. چراکه او در دوره اول دولت خود هم به توصیههای آیتالله هاشمی جدی عمل نمیکرد.
مرعشی همچنین گفته است: انتخابات ۹۶ از جهت کاندیداتوری جهانگیری ضربه بزرگی به اصلاحات بود. به هر حال حضور جهانگیری در انتخابات ضررهایی را متوجه خود جهانگیری و جریان اصلاحات کرد. کاندیداتوری او تصمیم روحانی بود و همگان شاهد بودیم که به نفع او هم تمام شد، اما برداشت من این است که تیم حلقه یک روحانی از کاندیدا شدن جهانگیری در انتخابات رنجیدند و در دوره دوم در شکلگیری دولت، جهانگیری کاملا به کنار رانده شد. روحانی هم در شکلگیری دوره دوم دولت و یک سال اخیر اداره کشور علاقهمند بود جهانگیری نقش کمتری را در دولت داشته باشد. جهانگیری هرجا کار به او محول شده انجام داده است، امابه هر حال دوستان باید تجربه میکردند که در عرض یک سال ۲۴ میلیون رای را بسوزانند.
عملکرد اقتصادی چند ماهه اخیر نشانه بارز ناکارآمدی دولت است عضو شورای مرکزی کارگزاران میگوید: وضعیت اقتصادی موجود، دلیل بارز ناکارآمدی تیم اقتصادی دولت است. فرزانه ترکان در روزنامه سازندگی نوشت: شرایط فعلی معیشت مردم و سردرگمی ناشی از عدم اعتماد به سیاستهای دولت خصوصا سیاستهای اقتصادی و مالی موجود باعث دوری مردم از سیستم اجرایی شده است. حرکت در شرایط فعلی مشکلات و بحران اقتصادی اخیر دو دلیل اصلی دارد: ۱- خروج آمریکا از برجام و پیامدهایی که این خروج درپیش داشت. ۲- عدم کارآمدی نظام اقتصادی در برخورد با این بحران. متاسفانه هم سخنان آقای روحانی و هم پاسخهایی که وزرای ایشان در طی این مدت به مردم گفتند ابهامی ناشناخته داشت که باعث شد جامعه و نمایندگان به تقابل با قوه مجریه بپردازند. اما متاسفانه وزرای دولت هرگز برای مردم شفافسازی نکردند. مثلا وزیر بازرگانی به جای فرار از سخن گفتن با مردم حتما باید توضیح میداد که چرا قیمت پراید تا این حد سیر صعودی پیدا کرده است؟ تشریح مسائل قطعا باعث خواهد شد که اذهان عمومی راحتتر بحرانها را درک کرده و پذیرا باشد. عدم اطلاعرسانی از جانب رئیسجمهور وسایر وزرای کابینه جامعه را در سردرگمی نگهمیدارد. وی میافزاید: مسئله ناکارآمدی اقتصادی، ربط مستقیمی به دشمن متخاصم ما و آمریکا ندارد. از دی ماه سال گذشته همزمان با زمزمههای دولت ترامپ مبنی بر خروج آمریکا هیچ طرح و برنامه درستی توسط تیم اقتصادی دولت پیشبینی نشد. چهار ماه فرصت تهیه طرح کارشناسی بود تا بحران اقتصادی را به حداقل برسانند، اما نه تنها اثری از این جنس اقدامات کارشناسانه دیده نشد بلکه در همان زمان بانک مرکزی اعلام کرد قصد دارد تا سود سپرده را کم کند و مهمتر اینکه برای این تصمیم کاملا غیرکارشناسانه هیچ جایگزینی هم درنظر گرفته نشده بود. سادهانگاری است که فکر کنیم این سرمایههای سرگردان و نقدینگی زیاد بلافاصله در بخش تولید به کار گرفته میشد چراکه همه به مشکلات عدیده این راه و ناکارآمدی قوانین و مراحل فعالیتهای تولیدی اذعان دارند و نیز صاحبان سرمایه و نقدینگی غالبا افرادی بوده که تلاششان رسیدن به سود حداکثری در کوتاهترین زمان و به سادهترین راه است. این مسئله باعث خروج سپردهها، از بانکها و سرمایهگذاری در زمینههای کم دردسر و زودبازده شد؛ لذا همزمانی خروج از برجام و کم کردن سود سپردهگذاری بانکها و خروج حجم بالای نقدینگی از بانکها علامت سوال بزرگی شد که تاکنون نیز پاسخی از آن دریافت نکردیم. چنین عملکردهایی از دلایل بارز ناکارآمدی تیم اقتصادی دولت است که دلیل آن عدم انسجام و برنامهریزیای است که باید خصوصا توسط سازمان برنامه و بودجه به تیم اقتصادی دولت منتقل میشد.
کارگزاران، تقصیر جهانگیری را گردن نوبخت انداخت، بدتر شد یک سایت نزدیک به دولت با اشاره به دعوای تند میان کارگزاران و حزب اعتدال و توسعه نوشت: کارگزاران در حمله به اعتدال و توسعه، میخواستند ماجرای ارز جهانگیری را پاک کنند. خبر آنلاین نوشت: «اعتدال و توسعه» و «کارگزاران» در نگاه حامیان تفکر مرحوم هاشمی به دوقلوهای حزبی و بالهای چپ و راست میانهروی در ایران معروفند، اما این روزها اصرار کارگزارانیها برای انتقاد از رویکردهای اقتصادی اعتدال و توسعه به چالشی بین دو مجموعه تبدیل شده است. اواسط تیرماه امسال برخی از سایتهای خبری ادعا کردهاند که اسحاق جهانگیری در اعتراض به احتمال جایگزینی محمد نهاوندیان به جای، ولی الله سیف برای ریاست بانک مرکزی تهدید به استعفا کرد. این خبر بلافاصله نه تنها از سوی دفتر رئیس جمهور و سخنگوی دولت تکذیب شد بلکه نزدیکان معاون اول رئیسجمهوری نیز این شایعه را فرافکنی جدید علیه دولت خواندند.
اما این تازه شروع اصطکاک بین کارگزاران و اعتدال و توسعه بود. مدتی بعد روزنامه سازندگی در تیتر اصلی خود نوشت «خانه تکانی در دولت: نوبخت میرود».
نوبخت بعد از چند روز در توئیتی از موافقت رئیسجمهور با کنارهگیری خود از مسئولیت سخنگویی دولت و تمرکز بر ریاست سازمان برنامه و بودجه در شرایط ویژه کشور خبر داد. اما تاکتیک خداحافظی نوبخت از سخنگویی دولت موجب نشد که انتقاد کارگزارانیها به او فروکش کند، حسین مرعشی در جمع جوانان حزب کارگزاران گفت: «آقای نوبخت هیچ موافقی در دولت ندارد. حزب اعتدال و توسعه حزبی بیهنر است که میخواهند مسئله آقای نوبخت را سیاسی کنند. مساله آقای نوبخت، مدیریتی است و هرکس از آقای نوبخت در شرایط کنونی حمایت کند آیندهای در سیاست ایران نخواهد داشت. سراغ هر وزیری بروید دادش از دست آقای نوبخت بر هواست».
کارگزاران با هدف افزایش فشار برای تغییر رئیس سازمان برنامه و بودجه، چشم بر یکسری واقعیتهای غیرقابل انکار بست و در بیانیهای نوبخت را مسئول اجرای سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی معرفی کرد و نوشت «دولت فاقد گفتمان اقتصادی است و نسبتی با اندیشه اقتصاد آزاد ندارد. سیاست سرکوب ارز از آغاز دولت اشتباه بود و در ماجرای ارز ۴۲۰۰ تومانی به اوج خود رسید. تغییر مدیریت سازمان برنامه و بودجه یک ضرورت است و براساس آن باید کابینه اقتصادی دولت تغییر کند.»
این اقدام کارگزاران مصداق بارز انداختن توپ به زمین حزب اعتدال و توسعه بود تا اصطلاح معروف «ارز جهانگیری» از افکارعمومی پاک شود. اما حزب اعتدال و توسعه که تا پیش از این در مقابل انتقادهای کارگزاران رویه سکوت پیش گرفته بود دیگر تاب نیاورد بنابراین آستانه تحملش به پایان رسید، کاسه صبرش لبریز شد و در بیانیهای به کارگزارانیها واکنش نشان داد و نوشت «این احتمال وجود دارد که هدف فرعی بیانیه کارگزاران سلب مسئولیت خود از نتایج تصمیمات دولت است آن هم تصمیماتی که در عمده آنها نقش افراد شاخص این حزب در شکلگیری تبعات منفی این تصمیمات کاملا مبرهن است. طرح ایده تغییرات مدیریتی به جای ارایه یک مدل و راه حل راهگشا، بیشتر یک نمایش تبلیغاتی است. این نگرانی پس از بیانیه این حزب بیش از گذشته تقویت شده که کارگزاران قصد دارد با موضع گیری در برابر دولت اعتدال و رئیسجمهوری و بدون پرداخت هزینه، خود را برای سالها و مقاطع بعدی سیاسی همچنان فعال نگه دارد.»
گرچه هر کسی حق انتقاد دارد، اما بر کسی پوشیده نیست که در تصمیمگیریها و تدوین سیاستهای اقتصادی دولت، اگر چهرههای نزدیک به کارگزاران در کابینه نقشی بیشتر از حزب اعتدال و توسعه نداشتند قطعا نقش آنها کمتر نیز نبوده است بنابراین کارگزارانیها با زدن پلتیک نمیتوانند مسئولیت پاسخگویی به افکارعمومی را از سر خود باز کنند.