«آن شیخ» همه را به کیش خود پندارد!
مهدی کروبی در نامه جدید خود به خبرگان جمع کثیری از دوستان اسبق، سابق و فعلی خود را به خیانتهای بزرگ سیاسی متهم کرده است.
خبرگزاری : مهدی کروبی دبیرکل اعتماد ملی و از سران فتنه سال ۸۸ در آستانه اجلاسیه به مجلس خبرگان رهبری، در نامهای به اعضای این مجلس ادعاهایی را درباره عملکرد مجلس خبرگان و همچنین شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ مطرح میکند.
وی پیشتر نیز در نامهای خطاب به رهبر معظم انقلاب مشکلاتی را متوجه کشور و مدیریت ایشان کرده بود که توسط بزرگان نظام و برخی پژوهشگران تاریخ پاسخ داده شد.
هرچند بنظر میرسید نامههایی که کروبی از حصر مینویسد به قلم و فکر خودش نباشد، اما نامه اخیر نشانههایی دارد که حداقل نامه اخیر نسبت روشنی با شخصیت آقای کروبی دارد هرچند باز هم به احتمال فراوان توسط خود او قلمی نشده است. او در این نامه تقریباً قاطبه دوستان اسبق، سابق و فعلی را از نظر شرافت و انسانیت زیر سوال برده است تا ادعاهایی را علیه حاکمیت مطرح کند. حال آنکه اساساً با این فضای نامه این سوال مطرح میشود که اگر اینها که شما اشاره کردهاید، از جمله آیتالله هاشمی رفسنجانی در این حد فارغ از وجدان و شرافت انسانی و سیاسی بودهاند چرا تا آخرین لحظه عمرشان با آنها همپیمانی کرده و متحد سیاسی بودهاید؟
اما غیر از روح نامه، مهدی کروبی در جزییات آن ماجراهایی را روایت کرده است که نشاندهنده خلافگویی آشکار او در باره مسائل تاریخی است.
او در نامه پیشین خود نیز ادعاهایی را مطرح کرده بود که مسعود رضایی محقق برجسته تاریخ معاصر ایران درنامه سرگشاده مفصلیبه بیان جزئیات پرشمار خلافگوییهای او پرداخته بود.
اما در نامه اخیر، یکی از ادعاهای مرکزی مهدی کروبی مربوط به شورای بازنگری قانون اساسی است. کروبی مطالبی درباره "افزودن لفظ مطلقه، لغو مدت زمان ده سال رهبری و اختیار انحلال مجلس شورای اسلامی" در شورای بازنگری آن زمان مطرح میکند که با رجوع به مشروح مذاکرات آن زمان ادعاهای وی زیر سوال میرود و در فرصتی مناسب میتوان با ارجاع به متن مذاکرات دروغهایش برملا کرد.
** تهمت کروبی به شخصیتهای اصلی جناح چپ درباره بازنگری قانون اساسی
امام خمینی ۴ اردیبهشت سال ۶۸ در نامهای به آیتالله خامنهای (رئیسجمهور وقت) هیئتی متشکل از بیست فرد مذهبی و سیاسی و همچنین پنج نماینده به انتخاب مجلس شورای اسلامی را مأمور بازنگری و اصلاح قانون اساسی کرد که ریاست این گروه را آیتالله مشکینی برعهده داشت.
اعضای بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸
اعضای منتخب امام راحل برای شورای بازنگری قانون اساسی عبارت بودند از "سید علی خامنهای، حسن طاهری خرمآبادی، محمد مؤمن قمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، ابراهیم امینی، علی مشکینی، میرحسین موسوی، حسن حبیبی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، سید محمد موسوی خوئینی، محمد محمدی گیلانی، ابوالقاسم خزعلی، محمد یزدی، محمد امامی کاشانی، احمد جنتی، محمدرضا مهدوی کنی، احمد آذری قمی، محمدرضا توسلی، مهدی کروبی، عبدالله نوری. "
مجلس شورای اسلامی نیز ۵ نفر را برای این شورا به این شرح انتخاب کردند "حسین هاشمیان، عباسعلی عمید زنجانی، اسدالله بیات زنجانی، نجفقلی حبیبی، هادی خامنهای. "
از این جمع میرحسین موسوی، موسوی اردبیلی، موسوی خوئینیها، محمدرضا توسلی و عبدالله نوری از شخصیتهای برجسته جریان چپ و مجمع روحانیون مبارز بودند که کروبی سالها دبیرکلی آن را برعهده داشت. همچنین از ۵ نماینده مجلس "حسین هاشمیان، بیات زنجانی، حبیبی و هادی خامنهای" نیز اصلاحطلب بودند.
در واقع با فاکتور گرفتن شخصیتهای مذهبی و جناح راست، کروبی به ۹ نفر از نزدیکترین دوستانش در شورای بازنگری قانون اساسی اتهام میزند که روند افزوده شدن لفظ مطلقه به ولایتفقیه در اصل ۵۷ قانون اساسی و رد کردن تعیین وقت ده ساله برای رهبری را تسهیل کردند.
تصویر موسویخوئینیها: خاطرهای که کروبی نقل میکند در هیچکجا سابق بر این نقل نشده؛ تنها موسوی خوئینیها دوست قدیمی کروبی، خاطرهای را درباره فاصله فوت امام تا تشکیل جلسه خبرگان نقل میکند که مغایر با گفتههای آقای کروبی است.
وی مرحوم هاشمی رفسنجانی را که سالها با وی رفاقت داشت متهم میکند که روز جلسه خبرگان، خلاف قراری که شب قبلش در بیت امام گذاشته بودند عمل کرد و شورای رهبری را مطرح نکرد!
خاطرهای که کروبی نقل میکند در هیچکجا سابق بر این نقل نشده است. تنها موسوی خوئینیها از اعضای ارشد مجمع روحانیون مبارز و دوست قدیمی کروبی، خاطرهای را درباره فاصله فوت امام تا تشکیل جلسه خبرگان نقل میکند که مغایر با گفتههای اوست. طبق روایت موسوی خوئینیها، در یک گعده بین اعضای بازنگری قانون اساسی، اسامی افراد مختلفی برای تعیین رهبری مانند آیتالله گلپایگانی و آیتالله خامنهای به میان آمده است و در آن جلسه قرار خاصی بسته نشده بود.
کروبی مرحوم هاشمی رفسنجانی را که سالها با وی رفاقت داشت متهم میکند که روز جلسه خبرگان، خلاف قراری که شب قبلش در بیت امام گذاشته بودند عمل کرد! خاطرهای که کروبی نقل میکند در هیچکجا سابق بر این نقل نشده است
** توهین به مراجع و فقها برای اصلاح آئین نامه خبرگان
وی در ادامه نامهاش اعضای مجلس خبرگان رهبری اول را که همه شخصیتهای اصلی انقلاب و جزو مراجع تقلید و بعضا رفقای مهدی کروبی بودند، بخاطر اصلاح آئیننامه داخلی خبرگان متهم میکند "در سال پایانی دوره اول مجلس خبرگان رهبری مکان جلسات این مجلس از ساختمان مجلس شورای اسلامی به حسینیه بیت رهبری برده شد و سپس طرح اصلاح آئیننامه خبرگان مبنی بر واگذاری احراز صلاحیت نامزدها از مراجع و استادان به شورای نگهبان تهیه و ماهها بعد در نشست خبرگان تصویب شد. هدف کنترل خبرگان بود که اینچنین حاصل شد. "
آیات مشکینی، طاهری اصفهانی، موسوی اردبیلی، موسوی خوئینیها، خلخالی، آذری قمی، یوسف صانعی و... تنها برخی چهرههای خبرگان اول بودند و معلوم میشود کروبی حاضر است برای به کرسی نشاندن حرف خود حتی دوستان و رفقای قدیمش را مورد تهمت و تخریب قرار دهد.
کروبی در ادامه نامهاش پای برخی شخصیتهای فوت شده را به میان میکشد و مینویسد "حذف چهرههای برجستهای از خبرگان اول در انتخابات دوره دوم (سال ۱۳۶۹) مانند آیات دستغیب و احسان بخش و حجتالسلام و المسلمین جمی در کنار دیگر نامزدها و چهرههای شاخصی که اجتهادشان توسط مراجع و اساتید بزرگ تأیید شده بود لطمه بزرگی به استقلال خبرگان وارد ساخت. "
اگر منظور وی آقای علیمحمد دستغیب و علیاصغر دستغیب است، علی محمد دستغیب در دوره پیشین خبرگان هم حضور داشت و آیتالله علی اصغر دستغیب هماکنون هم عضو خبرگان است و به نظر میرسد آقای کروبی دچار فراموشی عمدی عجیبی در حافظه شده است. مرحوم آیتالله احسانبخش نیز تا سال ۸۰ که از دنیا رفت نماینده، ولی فقیه در استان گیلان بود و قطعا با مشکل ردصلاحیت در انتخابات مواجه نشده بوده است. همچنین مرحوم حجتالاسلام جمی در زمان آیتالله خامنهای نیز امام جمعه آبادان بود.
از دو نامه اخیر کروبی چنین برمیآید، شخصیتی که رای ۳۰۰ هزارتایی خود در سال ۸۸ را نپذیرفت و اتهام تقلب متوجه نظام کرد و در مجلس ششم رشوه ۳۰۰ میلیونی از شهرام جزایری گرفت، اصرار دارد که تلخکامیها و شکستهای گذشته خود را بهپای رهبری و نظام بنویسد و از اقرار به واقعیت فرار کند.
وی یا چنان دچار سهو حافظه شده که اشخاص را نمیشناسد و خاطراتش را معکوس نقل میکند یا اینکه برای تخریب نظام حاضر است آنچه را دیده و شنیده وارونه بیان کند.