هشدار درباره ساخت فیلم زندگی «وحید مرادی»

با گذشت قریب به دو ماه از قتل «لات بامرام تهران» خبر‌ها حکایت از ساخت زندگی او توسط «محسن قرایی» دارند. رسانه‌ها می‌گویند «قرایی» تصمیم گرفته است تا جشنواره فجر امسال زندگی وحید مرادی را با نقش آفرینی «حامد بهداد» در فیلمی سینمایی با عنوان «سطح یک» بر پرده کشد.

کد خبر : 864689

جوان آنلاین: با گذشت قریب به دو ماه از قتل «لات بامرام تهران» خبر‌ها حکایت از ساخت زندگی او توسط «محسن قرایی» دارند. رسانه‌ها می‌گویند «قرایی» تصمیم گرفته است تا جشنواره فجر امسال زندگی وحید مرادی را با نقش آفرینی «حامد بهداد» در فیلمی سینمایی با عنوان «سطح یک» بر پرده کشد. وحید مرادی، ملقب به عقاب تهران، تیر ماه امسال پس از آنکه به جرم قتل رفیق خود در یک مهمانی، حین فرار در نزدیکی مرز‌های شمال غربی دستگیر و راهی زنده شده بود، در زندان رجایی شهر کرج به قتل رسید. مرادی علاوه بر قتل حسین گودرزی، قتل دیگری را نیز در کارنامه خود داشت که رضایت ولی دم او را از چوبه اعدام فراری داد. هر چند مرادی به گفته خودش هیچ گاه مزاحم ناموس مردم نشد، اما پرونده او و کلیپ‌هایی که در صفحات ۲۰۰ هزارتایی اینستاگرام پخش شده است، نشان از زندگی پر جنایت اوست. در نتیجه آنچه بایستی در ساخت «سطح یک» مورد توجه قرار گیرد نحوه پرداخت به زندگی مرادی و بازخوانی پرونده او است. بازسازی زندگی این شرور تهران اگر همراه با تحلیل‌های روانشناختی و جامعه شناختی باشد و دلایل و علت‌های ظهور و بروز افرادی، چون او را بررسی کند، می‌تواند فیلمی قابل‌توجه باشد که کندوکاو زندگی «مرادی» به شناسایی گلوگاه‌های آسیب‌های اجتماعی و حل آن‌ها کمک می‌کند. اما صرف روایتگری زندگی «وحید» که پیش از این نیز بار‌ها توسط خود او و صفحات حوادث نشریات بحث و بررسی گردیده، نمی‌تواند رسالت یک فیلمساز آن هم در حوزه اجتماعی باشد. این فیلم اگر نتواند چهره واقعی مرادی و ریشه‌های اجتماعی زندگی وی را روایت کند با بازی حامد بهداد که عموماً از پس اینگونه نقش‌ها به خوبی بر می‌آید به سندی برای تبلیغ و ماندگاری «مرادی» در جامعه ایران تبدیل خواهد شد که نه تنها موجب بهبود فرهنگ زخم خورده ایران نخواهد شد، بلکه چاقو را عمیق‌تر بر پیکر صد چاک فرهنگ فرو خواهد کرد و «عقاب ایران» را به عنوان اسطوره‌‎ای پیش روی جوان ایرانی که اکنون به دلیل مسائل معیشتی و اقتصادی خود را در رسیدن به آرمان‌ها و آرزو‌های ایده‌آلش ناموفق می‌داند و دست به دامن سلبریتی‌ها یا چهره‌هایی، چون مرادی برای ارتقای ظاهری و آرامش ذهنی خود شده است، قرار خواهد داد. نگرانی از عدم پرداخت صحیح به زندگی مرادی، جدای از پرونده موفق «محسن قرائی» در پرداخت به مسائل اجتماعی، با مرور سینمای اجتماعی سال‌های گذشته تشدید می‌شود. در کار‌های اجتماعی سال‌های اخیر هرچند وجود برخی آثار ارزشمند، همچون ابد و یک روز یا لاک قرمز، امیدوارکننده است، اما کلیت آثار نشان‌دهنده آن است که عمدتاً کارگردانان نتوانسته‌اند جایگاه خود را در بررسی آسیب‌های اجتماعی و کندوکاو ریشه‌ها یا ارائه راهکار‌ها به خوبی پیدا کنند بدین طریق سینما در سال‌های گذشته که مسائل اجتماعی افزایش داشته بیش از آنکه یاری رسان جامعه باشد با سیاه‌نمایی و القای یأس و ناامیدی نمک بر زخم پاشیده است. پرویز جاهد، منتقد سینما، درباره ضعف سینمای ایران در پرداخت به مسائل اجتماعی در میزگرد روزنامه ایران می‌گوید: «درک درستی از سینمای اجتماعی به مفهوم واقعی کلمه وجود ندارد. سینمای اجتماعی سینمایی است که به ساختار‌های اجتماعی، به مسائل اصلی جامعه مثلاً رابطه بین نهاد‌ها و قدرت، رابطه بین فرد و سیستم اجتماعی، رابطه بین حکومت و مردم، رابطه بین قانون و شهروندان، به شکاف‌ها و تضاد‌های طبقاتی، به ناهنجاری‌ها و نارسایی‌های اجتماعی، به فقر و بیکاری و خشونت توجه و آن‌ها را ریشه‌یابی کند، نه اینکه الزاماً راه‌حل نشان بدهد بلکه ریشه‌یابی کند. با این تعریف، ما سینمای اجتماعی واقعی خیلی کم داشته‌ایم. بر همین اساس نمی‌توان گفت که ما فیلمساز اجتماعی داریم که درد‌ها و معضلات جامعه ما را به درستی می‌شناسد و نشان می‌دهد به شکاف‌ها و تضاد‌های عمیقی که در جامعه هست توجه دارد، به مسائل کارگران و دهقانان و اقشار تهیدست جامعه توجه کرده و روی آن‌ها زوم کرده باشد.» با وجود همه آنچه ذکر شد، امیدوارم حال که «محسن قرائی» تصمیم بر آن گرفته است که به جای پرداختن به زندگی امثال شهید حججی و هزاران اسطوره تاریخی و دینی به سراغ پرونده سختی، چون زندگی «وحید مرادی» که هم شخص او و هم قتل و تشییع جنازه او در شرایط کنونی پر اهمیت و مهم است، برود، شاهد فیلمی ارزشمند در جشنواره فجر امسال باشیم که در چله انقلاب اسلامی به بهانه فیلم «سطح یک» به مهم‌ترین گلوگاه‌ها و ریشه‌های مسائل اجتماعی پرداخته شود.

با گذشت قریب به دو ماه از قتل «لات بامرام تهران» خبر‌ها حکایت از ساخت زندگی او توسط «محسن قرایی» دارند. رسانه‌ها می‌گویند «قرایی» تصمیم گرفته است تا جشنواره فجر امسال زندگی وحید مرادی را با نقش آفرینی «حامد بهداد» در فیلم سینمایی‌ای با عنوان «سطح یک» بر پرده کشد.

وحید مرادی، ملقب به عقاب تهران، تیر ماه امسال پس از آنکه به جرم قتل رفیق خود در یک مهمانی، حین فرار در نزدیکی مرز‌های شمال غربی دستگیر شده و راهی زنده گشته بود، در زندان رجایی شهر کرج به قتل رسید. مرادی علاوه بر قتل حسین گودرزی، قتل دیگری را نیز در کارنامه خود داشت که رضایت، ولی دم او را از چوبه اعدام فراری داد.

هر چند مرادی به گفته‌ی خودش هیچ گاه مزاحم ناموس مردم نشد، اما پرونده او و کلیپ‌هایی که در صفحات ۲۰۰ هزارتایی اینستاگرام پخش شده است، نشان از زندگی پر جنایت اوست در نتیجه آنچه که بایستی در ساخت «سطح یک» مورد توجه قرار گیرد نحو پرداخت به زندگی مرادی و بازخوانی پرونده او است.

بازسازی زندگی این شرور تهران اگر همراه با تحلیل‌های روانشناختی و جامعه شناختی باشد و دلایل و علت‌های ظهور و بروز افرادی، چون او را بررسی کند می‌تواند فیلمی قابل توجه باشد که کندوکاو زندگی «مرادی» به شناسایی گلوگاه‌های آسیب‌های اجتماعی و حل آنان کمک می‌کند.

اما صرف روایت گری زندگی «وحید» که پیش از این نیز بار‌ها و بار‌ها توسط خود او و صفحات حوادث نشریات بحث و بررسی گردیده، نمی‌تواند رسالت یک فیلم ساز آن هم در حوزه اجتماعی باشد.

این فیلم اگر نتواند چهره واقعی مرادی و ریشه‌های اجتماعی زندگی وی را روایت کند با بازی حامد بهداد که عموما از پس اینگونه نقش‌ها به خوبی بر می‌آید به سندی برای تبلیغ و ماندگاری «مرادی» در جامعه ایران تبدیل خواهد شد که نه تنها موجب بهبود فرهنگ زخم خورده ایران نخواهد شد بلکه چاقو را عمیق‌تر بر پیکر صد چاک فرهنگ فرو خواهد کرد و «عقاب ایران» را به عنوان اسطوره‌‎ای پیش روی جوان ایرانی که اکنون به دلیل مسائل معیشتی و اقتصادی خود را در رسیدن به آرمان‌ها و آرزو‌های ایده‌آلش ناموفق می‌داند و دست به دامن سلبریتی‌ها یا چهره‌هایی، چون مرادی برای ارتقاء ظاهری و آرامش ذهنی خود شده است، قرار خواهد داد.

نگرانی از عدم پرداخت صحیح به زندگی مرادی، جدای از پرونده موفق «محسن قرائی» در پرداخت به مسائل اجتماعی، با مرور سینمای اجتماعی سال‌های گذشته تشدید می‌شود. در کار‌های اجتماعی سال‌های اخیز هرچند وجود برخی از آثار ارزشمند، همچون ابد و یک روز یا لاک قرمز، امیدوار کننده است، اما کلیت آثار نشان دهنده آن است که عمدتا کارگردانان نتوانسته‌اند جایگاه خود را در بررسی آسیب‌های اجتماعی و کندوکاو ریشه‌ها یا ارائه راهکار‌ها به خوبی پیدا کنند بدین طریق سینما در سال‌های گذشته که مسائل اجتماعی افزایش داشته بیش از آنکه یاری رسان جامعه باشد با سیاه نمایی و القاء یاس و ناامیدی نمک بر زخم پاشیده است.

پرویز جاهد، منتقد سینما، درباره‌ی ضعف سینمای ایران در پرداخت به مسائل اجتماعی در میزگرد روزنامه ایران می‌گوید: «درک درستی از سینمای اجتماعی به مفهوم واقعی کلمه وجود ندارد. سینمای اجتماعی سینمایی است که به ساختار‌های اجتماعی، به مسائل اصلی جامعه مثلاً رابطه بین نهاد‌ها و قدرت، رابطه بین فرد و سیستم اجتماعی، رابطه بین حکومت و مردم، رابطه بین قانون و شهروندان، به شکاف‌ها و تضاد‌های طبقاتی، به ناهنجاری‌ها و نارسایی‌های اجتماعی، به فقر و بیکاری و خشونت توجه کند و آن‌ها را ریشه‌یابی کند؛ نه اینکه الزاماً راه حل نشان بدهد بلکه ریشه‌یابی کند ... با این تعریف، ما سینمای اجتماعی واقعی خیلی کم داشته‌ایم ... بر همین اساس نمی‌توان گفت که ما فیلمساز اجتماعی داریم که درد‌ها و معضلات جامعه ما را به درستی می‌شناسد و نشان می‌دهد به شکاف‌ها و تضاد‌های عمیقی که در جامعه هست توجه دارد، به مسائل کارگران و دهقانان و اقشار تهیدست جامعه توجه کرده و روی آن‌ها زوم کرده باشد.»

با وجود همه آنچه که ذکر شد امیدوارم حال که «محسن قرائی» تصمیم بر آن گرفته است که به جای پرداختن به زندگی امثال شهید حججی‌ها و هزاران اسطوره تاریخی و دینی به سراغ پرونده سختی، چون زندگی «وحید مرادی» که هم شخص او و هم قتل و تشیع جنازه او در شرایط کنونی پر اهمیت و مهم است، برود شاهد فیلمی ارزشمند در جشنواره فجر امسال باشیم که در چله‌ی انقلاب اسلامی به بهانه فیلم «سطح یک» به مهمترین گلوگاه‌ها و ریشه‌های مسائل اجتماعی پرداخته شود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: