سرقت طلایی برای پرداخت مهریه
مهندس جوان وقتی نتوانست مهریه ۱۳۶۳سکهای همسرش را پرداخت کند دختر جوانی را به بهانه سرمایهگذاری فریب داد و سکهها و جواهرات او را سرقت کرد.
روزنامه جوان: مهندس جوان وقتی نتوانست مهریه ۱۳۶۳سکهای همسرش را پرداخت کند دختر جوانی را به بهانه سرمایهگذاری فریب داد و سکهها و جواهرات او را سرقت کرد.
به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل دختر جوانی به اداره پلیس رفت و از خواستگار قلابیاش به اتهام سرقت سکهها و جواهراتش شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: چندماه قبل با مرد جوانی به نام فرید آشنا شدم که مدعی بود مهندس است و شرکت بزرگ بازرگانی دارد. او گفت که پولدار است و در کار واردات و صادرات موادغذایی به خارج از کشور فعالیت دارد. او به من ابراز علاقه کرد و مدتی بعد پیشنهاد ازدواج داد. مدتی با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم تا اینکه به او علاقه پیدا کردم و به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت دادم. پس از این ارتباط ما بیشتر شد تا اینکه این بار پیشنهاد داد در کار صادرات و واردات با او شریک شوم. مرد جوان مرا وسوسه کرد که چنانچه با او شریک شوم سود مرا به دلار پرداخت میکند و من هم وسوسه شدم و تصمیم گرفتم کل داراییام که مقداری طلا و جواهرات و تعدادی سکه بود بفروشم و پولش را در اختیار او قرار دهم. امروز تمامی طلاها و سکههایم را که حدود ۲۰۰میلیون تومان ارزش داشت داخل کیفم گذاشتم و با خواستگارم برای فروش به بازار رفتیم. وقتی از خودرو پیاده شدم موتورسواری با دو سرنشین به من نزدیک شدند و کیفم را سرقت کردند. سپس از فرید خواستم آنها را تعقیب کند که بهانه گرفت و تعقیب نکرد. همان لحظه متوجه شدم قیافه دو پسر موتور سوار آشنا است که بعد فهمیدم عکس آنها را در تلفن همراه فریده دیدهام و الان مطمئن هستم که فرید نقشه سرقت طلاهایم را طراحی و اجرا کرده است. با طرح این شکایت پرونده به دستور دادیار دادسرا برای بررسی موضوع در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. نخستین بررسیهای پلیسی نشان داد فرید دفتر بازرگانی ندارد و مدتی قبل هم همسرش را طلاق داده است؛ بنابراین مأموران وی را به عنوان مظنون به سرقت بازداشت کردند و مورد تحقیق قرار دادند. وی ابتدا منکر دست داشتن در سرقت طلاهای دختر مورد علاقهاش شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به سرقت اعتراف کرد. متهم درباره نقشه سرقت ۲۰۰میلیون تومانی گفت: من مهندس هستم و در یک شرکت کار میکنم. چند سال قبل با دختر جوانی آشنا شدم و در حالی که خانوادهام مخالف ازدواج ما بودند با او ازدواج کردم. ابتدا زندگی خوبی داشتیم تا اینکه چند ماه قبل با هم اختلاف پیدا کردیم. همسرم همیشه سرش در گوشی موبایلش بود و سعی میکرد با دوستانش خوشگذرانی کند و اصلاً به فکر زندگی مشترک نبود. به همین دلیل چند ماه قبل تلفن همراهش را گرفتم و چند روزی او را در خانه حبس کردم تا تنبیه شود، اما همین موضوع باعث اختلاف ما شد تا جایی که همسرم به دادگاه رفت و مهریه ۱۳۶۳سکهایاش را به اجرا گذاشت. هر چقدر تلاش کردم او را منصرف کنم فایدهای نداشت و دادگاه خانواده هم مرا به پرداخت ماهی یک سکه محکوم کرد. بهر حال ما از هم جدا شدیم و هر ماه یکسکه به او میدادم تا اینکه سکه گران شد و برای من پرداخت ماهی یک سکه سخت شد. به دادگاه رفتم و درخواست اعسار دادم که قرار شد ماهی نیمسکه بدهم. چند ماهی دادم، اما ناگهان قیمت سکه اوج گرفت و دوباره حقوقم کفاف پرداخت نیم سکه را نمیداد تا اینکه با دختر پولداری در راه دادگاه آشنا شدم و خودم را بازرگان معرفی کردم و به بهانه ازدواج و شراکت نقشه سرقت طلاهایش را با دو نفر از دوستانم طراحی و اجرا کردم. ما پس از سرقت، طلاها را به ۱۵۰میلیون تومان فروختیم و سهم هر کدام از ما ۵۰میلیون تومان شد و من هم با آن بدهیام را به یکی از دوستانم پرداخت کردم. تحقیقات از متهم ادامه دارد و مأموران در تلاشند تا دو همدست مهندس جوان را شناسایی و بازداشت کنند.