چرا فریادهای امروز حضرتی شنیده نشد؟!
آقای الیاس حضرتی در دفاع از استیضاح آقای کرباسیان در مجلس فریاد میزدکه" دستمان تنها به وزیر اقتصاد رسیده است واگرنه باید رئیس جمهور را استیضاح میکردیم... ".
خبرگزاری فارس:اما این صدا با همه بلندی اش، به گوشها نرسید و البته دلنشین هم نبود. اما چرا؟ چرا اصلاح طلبها نمیتوانند حساب شان را از امروز دولت جدا کنند؟ پاسخ خیلی روشن است.
آقای الیاس حضرتی در دفاع از استیضاح آقای کرباسیان در مجلس فریاد میزدکه" دستمان تنها به وزیر اقتصاد رسیده است واگرنه باید رئیس جمهور را استیضاح میکردیم... ". اما این صدا با همه بلندی اش، به گوشها نرسید و البته دلنشین هم نبود. اما چرا؟ چرا اصلاح طلبها نمیتوانند حساب شان را از امروز دولت جدا کنند؟ پاسخ خیلی روشن است.
یکم. این دولت تنها وتنها با حمایت همه جانبه و بلاشرط اصلاح طلبها به قدرت رسیده است. همین جناب حضرتی در ایام انتخابات اعلام کرد که "تمام قد" در حمایت از روحانی هستیم؛ آنهم "بدون هرگونه شرطی". حافظه آقایان اگر کوتاه مدت است، البته حافظه رسانهای کشور پاک شدنی نیست. بگذریم که همین آقای حضرتی چند ماه بعد و در شروع بروز چالشهای اقتصادی، چون فکر نمیکرد یکروز کاردها به استخوان برسد، اینطور گفت: " اصلاح طلبها در سختیها نیز در کنار دولتند" حالا چه اتفاقی افتاده است؟ بله امروز روز سختی است؛ بمانید و سفره تان را جدا نکنید.
دوم. ممکن است سوال شود که " حمایت کردیم؛ مثل خیلی ها. انتخابات، انتخابات است. مگر اصولگراها از احمدی نژاد برائت نکردند؟ " سوال دقیقی است. بله اصولگراها حق داشتند اعلام برائت کنند؛ چون احمدی نژاد نفاق داشت. ظاهر آنروزش را چه کسی تصور میکرد با چنین باطنی همراه باشد؟ طبیعی است که با گذشت زمان و روشن شدن حقیقت عقب نشستند. اما آقای روحانی چی؟ الحمدالله از ویژگیهای ممتاز آقای روحانی این است که همین بوده و همین است. با همین شعارها و همین تیم و همین برنامه. همان روزها دلسوزان هشدار دادند این تیم و این برنامه و این راهبرد تهش چالشهای تودرتوی سهمگین است. اما اصلاح طلبها با چشم باز حمایت کردند؛ پس باید بایستند و همراهی کنند.
سوم. ممکن است مثل بسیاری از سلبریتیها پشیمان شوند و سوال کنند که " خب قبول. آنروز اشتباه کردیم و امروز متوجه شدیم. نمیشود اعلام برائت کرد؟ " پرسش درستی است. اما حرف نهائی اینست که در همین حرف نیز بی صداقتی است. امروز اگر از دولت اعلام برائت میکنند و رگ گردن شان در مجلس بیرون میزند، باز هم از درد مردم نیست؛ متوجه شدند که از این دولت آبی گرم نمیشود و دیگر حاضر نیست برای آنها هزینه دهد. حاضر نیست مطالبات حداکثری آنها را دنبال کند. نمونه اش سخنان آقای خاتمی و توصیه هایش به دولت؛ از رفع حصر گرفته تا آزادی زندانیان و غیره. همین امروز که آقای حضرتی در مجلس از درد مردم میگفت و حسابش را از دولت جدا میکرد، محمدصادق جوادی حصار عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در سرمقاله روزنامه اعتماد مینویسد که باید حسابمان را از دولت جدا کنیم، چون آقای روحانی حرف ما را گوش نداده است. حالا به چه حرفی: عمل به وعدههایی مثل رفع حصر و افزایش آزادیهای مدنی و رعایت گسترش حقوق شهروندی و غیره.. مشکلات مردم چنین فهرستی دارد؟ با این بهانهها میخواهید حساب تان را از مردم جدا کنید؟ امروز هم صداقت ندارید.
چهارم. ممکن است گفته شود: " گذشته را که باختیم. باید برای انتخابات آینده فکری کرد... " بله. اگر این را بگویند صادقانه است. همین را بگویند.